IRANMEHR
آینده از آن توست
لوگو ایرانمهر
+
آموزش کاربرد usually انگلیسی با ذکر مثال و تمرین
امتیاز کاربران: 5/5
نویسنده: ایرانمهر
24 شهریور 1403

آموزش کاربرد usually در زبان انگلیسی با ذکر مثال و تمرین

قیدها نقش مهمی در دستور زبان انگلیسی دارند و جزئیات ضروری را در مورد چگونگی، زمان، مکان و میزان انجام اقدامات ارائه می دهند. در این میان، قید «usually» یکی از پرکاربردترین هاست. این به انتقال تکرار و دفعات انجام کار، عادات و انتظارات کمک می کند و آن را به یک ابزار همه کاره در هر دو زبان انگلیسی نوشتاری و گفتاری تبدیل می کند.

usually/ معمولا” قیدی است که به طور کلی به این معنی است که چیزی اغلب اوقات، به طور منظم یا در اکثر موارد اتفاق می افتد. اغلب برای توصیف اعمال یا موقعیت هایی استفاده می شود که در شرایط عادی معمولی، معمولی یا مورد انتظار هستند.

در این مقاله از مجموعه مقاله های آموزشی آموزشگاه زبان ایرانمهر، روش‌های مختلفی که  از کاربرد usually در زبان انگلیسی استفاده می‌شود را بررسی می‌کنیم. با بررسی ساختارهای مختلف جمله و ارائه مثال ها، هدف ما این است که نشان دهیم چگونه این قید باعث افزایش ارتباط و وضوح می شود.

Usually/ معمولاً یکی از اجزاء قید های تکرار (adverbs of frequency) است که از پر کاربرد ترین قیود در گرامر زبان انگلیسی هستند و یک مقاله مجزا به توضیح آن پرداخته که میتوانید توضیحات تکمیلی این نوع از قیود را در اینجا مطالعه کنید.

دوره های آموزش زبان انگلیسی

دوره های حضوری انگلیسی ایرانمهر
دوره حضوری  آموزش زبان انگلیسی برای کودکان
دوره حضوری آموزش زبان انگلیسی برای نوجوانان
دوره حضوری آموزش زبان انگلیسی برای بزرگسالان

تعریف و معنا

usually/ معمولا” قیدی است که برای توصیف چیزی که بیشتر اوقات یا به طور منظم اتفاق می افتد استفاده می شود. این یک فرکانس یا الگو را نشان می دهد، نشان می دهد که یک عمل یا رویداد در شرایط عادی اتفاق می افتد اما جایی برای استثناهای گاه به گاه باقی می گذارد. به عنوان مثال، اگر کسی بگوید: “ I usually wake up at 7 a.m./ من معمولاً ساعت 7 صبح از خواب بیدار می شوم”، به این معنی است که بیدار شدن در آن ساعت یک روال معمول است، البته نه لزوماً یک قانون مطلق.

در اصل، “usually/ معمولا”  به انتقال ماهیت معمولی اعمال یا رویدادها کمک می کند بدون اینکه ادعا کنیم که هر بار اتفاق می افتد.

آموزش کاربرد usually

مترادف و کلمات مرتبط

چندین مترادف را می توان به جای “usually/ معمولا” در دوره زبان انگلیسی استفاده کرد، که هر کدام دارای تفاوت های ظریف اندکی هستند:

Normally/  به طور معمول: این مترادف اغلب با “usually/ معمولا” قابل تعویض است و بر آنچه استاندارد یا مورد انتظار است تاکید می کند. برای مثال، « I normally have tea in the morning/ من معمولاً صبح‌ها چای می‌خورم» یک روال معمول را نشان می‌دهد.

 Generally/ به طور کلی: این کلمه اغلب حس مشترک یا بسامد گسترده تری را منتقل می کند، گاهی اوقات به نوعی تغییر یا انعطاف پذیری جزئی دلالت می کند. “ Generally, the team meets on Mondays/ به طور کلی، تیم دوشنبه ها ملاقات می کند” به این معنی است که در حالی که جلسات معمولا دوشنبه ها برگزار می شود، ممکن است استثناهایی وجود داشته باشد.

 Typically/ به طور معمول: این مترادف آنچه را که در بیشتر موارد مشخصه یا معمولی است برجسته می کند. برای مثال، « He typically arrives early/ او معمولاً زود می‌آید» نشان می‌دهد که زود رسیدن الگوی معمول اوست.

در حالی که این کلمات شبیه به هم هستند، انتخاب درست می تواند لحن یا تاکید یک جمله را به طور ظریف تغییر دهد. “usually/ معمولا” اغلب تعادل برقرار می کند، و الگویی منظم را بدون اینکه به اندازه “always/ همیشه” سفت و سخت یا به اندازه “sometimes/ گاهی اوقات” مبهم باشد، نشان می دهد.

استفاده از “usually/ معمولا” در جملات

هنگامی که این قید در جای صحیح استفاده شود وضوح و روانی را به جملات شما اضافه میکند. در این بخش با انواع کاربرد این قید تکرار در فرآیند آموزش زبان انگلیسی آشنا میشویم.

1. قید تکرار

یکی از کاربردهای اصلی “usually/ معمولا” نشان دادن فراوانی یک عمل یا رویداد است. هنگامی که به این روش استفاده می شود، “usually/ معمولا” نشان می دهد که چیزی اغلب اتفاق می افتد، البته نه لزوما هر بار. این انتظار را ایجاد می کند که عمل بخشی از یک روال یا الگو باشد، اما با این درک که ممکن است استثناهایی وجود داشته باشد.

به عنوان مثال:

She usually goes to the gym after work

او معمولا بعد از کار به باشگاه می رود.

  این جمله نشان می دهد که رفتن به باشگاه بعد از کار برای او یک عادت همیشگی است، هرچند ممکن است روزهایی نباشد.

 I usually have cereal for breakfast

من معمولا برای صبحانه غلات می خورم.

  در اینجا، “usually/ معمولا” نشان می دهد که خوردن غلات برای صبحانه یک روش معمول است، اما این امکان را فراهم می کند که گاهی اوقات گزینه های دیگر صبحانه انتخاب شود.

در هر دو مثال، “usually/ معمولا” برای برقراری ارتباط با یک الگوی رفتار یا یک رخداد معمولی عمل می کند، و آنچه را که در یک زمینه مکرر یا مورد انتظار است برجسته می کند.

2. بیان اعمال عادتی

یکی دیگر از کاربردهای رایج “usually/ معمولا” در کلاس زبان انگلیسی، برای توصیف اعمالی است که عادت یا بخشی از رفتار معمولی یک فرد است. هنگامی که “usually/ معمولا” در این زمینه به کار می رود، نشان می دهد که عمل یک عادت یا روال منظم است، چیزی که فرد تمایل دارد در موقعیت های خاص یا تحت شرایط خاص انجام دهد.

به عنوان مثال:

 He usually reads a book before bed

او معمولا قبل از خواب کتاب می خواند.

  این جمله نشان می‌دهد که خواندن کتاب قبل از خواب جزء منظم برنامه‌های شبانه اوست، هرچند ممکن است شب‌هایی باشد که این کار را نکند.

 We usually spend our summers at the beach

 ما معمولا تابستان ها را در ساحل می گذرانیم.

  در اینجا، “usually/ معمولا” نشان می دهد که گذراندن تابستان ها در ساحل یک فعالیت معمولی یا سنتی برای گوینده و خانواده آنها است، اگرچه ممکن است در برخی سال ها استثناهایی وجود داشته باشد.

در این مثال‌ها، “usually/ معمولا” به انتقال ایده یک عمل تکراری یا مرسوم کمک می‌کند، و منعکس‌کننده رفتار معمولی در یک موقعیت خاص است.

آموزش کاربرد usually در زبان انگلیسی با ذکر مثال و تمرین

3. تعیین انتظارات

usually/ معمولا” همچنین برای تعیین انتظارات در مورد آنچه در یک موقعیت خاص عادی یا معمول در نظر گرفته می شود استفاده می شود. با استفاده از “usually/ معمولا”، گوینده پیشنهاد می کند که یک نتیجه یا رفتار خاص همان چیزی است که به طور کلی می توان انتظار داشت، حتی اگر انحرافات گاه به گاه وجود داشته باشد.

به عنوان مثال:

 “The train is usually on time

قطار معمولا به موقع است

 این جمله نشان می دهد که رسیدن قطار طبق برنامه معمول است و این انتظار را ایجاد می کند که وقت شناسی عادی است، هرچند تاخیر ممکن است.

Prices usually drop during the sale season

قیمت ها معمولا در فصل فروش کاهش می یابد.

  در اینجا “usually/ معمولا” نشان می دهد که کاهش قیمت ها در حین فروش معمول است و این انتظار را ایجاد می کند که مصرف کنندگان بتوانند قیمت های پایین تری را در این دوره پیش بینی کنند.

در این مثال‌ها، «usually/ معمولاً» به ایجاد یک خط پایه از آنچه عادی یا معمولی است کمک می‌کند و شنونده یا خواننده را راهنمایی می‌کند که در موقعیت‌های مشابه چه انتظاری داشته باشد.

4. مقایسه کردن

usually/ معمولا” همچنین می تواند در جملات مقایسه ای برای برجسته کردن تضاد بین آنچه معمولاً اتفاق می افتد و استثنایی از آن هنجار استفاده شود. با استفاده از “usually/ معمولا” در این زمینه، گوینده توجه را به انحراف از رفتار منظم یا یک الگوی مورد انتظار جلب می کند.

به عنوان مثال:

He usually eats healthy, but today he had fast food.

معمولاً سالم غذا می خورد، اما امروز فست فود داشت.

  این جمله عادات غذایی سالم منظم او را با انتخاب غیرمعمول فست فود برای آن روز در تضاد قرار می دهد و بر استثنا تاکید می کند.

They usually walk to work, but they took a cab this morning.

آنها معمولاً پیاده به محل کار می روند، اما امروز صبح سوار تاکسی شدند.

 در اینجا، “usually/ معمولا” برای برجسته کردن تضاد بین عادت معمول آنها برای پیاده روی به محل کار و نمونه نادر سوار شدن به تاکسی استفاده می شود.

در این مثال‌ها، «usually/ معمولا» به چارچوب‌بندی مقایسه کمک می‌کند، و روشن می‌کند که عمل توصیف‌شده از آنچه معمولاً رخ می‌دهد منحرف می‌شود.

5. تعدیل جملات خبری

usually/ معمولا” اغلب برای کاهش قطعیت یک گزاره استفاده می شود و آن را کمتر مطلق می کند. با ترکیب «usually/ معمولا»، گوینده نشان می‌دهد که چیزی به طور کلی درست است، اما امکان استثنا را می‌دهد. این می تواند یک بیانیه را انعطاف پذیرتر و کمتر سفت و سخت به نظر برساند، با اذعان به اینکه در حالی که چیزی رایج است، تضمین نمی شود.

به عنوان مثال:

It usually rains this time of year

معمولاً در این زمان از سال باران می بارد.

 این جمله دلالت بر آن دارد که باران در این فصل رایج است، اما امکان روزهای خشک را باز می گذارد و این جمله را قطعی نمی کند.

They are usually friendly, but they seemed upset today

آنها معمولاً دوستانه هستند، اما امروز ناراحت به نظر می رسیدند.

 در اینجا، “usually/ معمولا” این ادعا را ملایم می کند که افراد مورد نظر دوستانه هستند و اذعان می کنند که رفتار آنها می تواند متفاوت باشد و امروز یک استثنا بود.

در این مثال‌ها، «usually/ معمولاً» به تعدیل لحن جمله خبری کمک می‌کند و امکان تغییرپذیری را فراهم می‌کند و از طبقه‌بندی بیش از حد عبارت جلوگیری می‌کند.

قرار دادن در جمله و قواعد نقطه گذاری ( punctuation)  برای “usually/ معمولا”

    قرار دادن در جملات

1. قبل از فعل اصلی:

 وقتی “usually/ معمولا” فعل اصلی را در جمله تغییر می دهد، معمولاً قبل از فعل قرار می گیرد.

  مثال:

She usually goes to the gym after work

او معمولاً بعد از کار به باشگاه می رود.

در اینجا “usually/ معمولا” قبل از فعل اصلی “goes” قرار می گیرد که نشان دهنده فراوانی عمل است.

2. بعد از فعل “to be/ بودن”:

  وقتی “usually/ معمولا” فعل “to be/ بودن” را تغییر می دهد، بعد از فعل قرار می گیرد.

 مثال:

They are usually friendly

آنها معمولاً دوستانه هستند.

  در این جمله «usually/ معمولا» به دنبال فعل «are/ هستند» می آید تا ماهیت کلی رفتارشان را بیان کند.

3. قبل از افعال Modal:

  وقتی «usually/ معمولا» با افعال Modal استفاده می شود، عموماً قبل از modal می آید.

 مثال:

She usually can be found at the library

او را معمولاً می توان در کتابخانه پیدا کرد.

 در اینجا “usually/ معمولا” قبل از فعل Modalcan” می آید تا یک اتفاق رایج را توصیف کند.

4. در ابتدای جمله:

  “usually/ معمولا” را می توان در ابتدای جمله برای تنظیم زمینه برای بقیه عبارت استفاده کرد، اگرچه این استفاده کمتر رایج است.

  مثال:

Usually, he wakes up early

معمولاً زود بیدار می شود.

شروع جمله با «usually/ معمولاً» بر عادتی بودن عمل تأکید دارد.

    قوانین نقطه گذاری/ punctuation

1. بدون نیاز به کاما :

 در بیشتر موارد، “usually/ معمولا” قبل یا بعد از آن نیازی به کاما ندارد.

  مثال:

We usually have dinner at 7 p.m

معمولاً ساعت 19 شام می خوریم.

 در این جمله در اطراف «usually/ معمولا» کاما لازم نیست.

2. قرار دادن کاما بعد از usually در ابتدای جمله:

  وقتی از “usually/ معمولا” در ابتدای جمله یا بعد از یک عبارت مقدماتی استفاده می شود، اغلب برای جدا کردن آن از بقیه جمله از کاما استفاده می شود.

 مثال:

Usually, they prefer to travel by train

معمولاً ترجیح می دهند با قطار سفر کنند.

 کاما بعد از “usually/ معمولا” قید مقدماتی را از جمله اصلی جدا می کند.

3. بدون کاما با جملات مرکب( Compound Sentences):

 هنگامی که “usually/ معمولا” بخشی از یک جمله مرکب است، معمولاً به کاما اضافی نیاز ندارد مگر اینکه جملات دیگر نیاز به جداسازی داشته باشند.

 مثال:

He usually exercises in the morning, and he goes for a walk in the evening.

معمولاً صبح ورزش می کند و عصر به پیاده روی می رود.

 در اینجا «usually/ معمولا» نیازی به کاما ندارد، اما جمله مرکب قبل از «and/ و» از کاما استفاده می کند.

آموزش کاربرد usually با ذکر مثال و تمرین

بیشتر بخوانید:چگونه قید تکرار(adverbs of frequency) را تدریس کنیم؟

بیشتر بخوانید:انواع قید در زبان انگلیسی

اشتباهات رایج

1. استفاده بیش از حد از “معمولا”

یکی از اشتباهات رایج در فرآیند آموزش زبان انگلیسی، استفاده بیش از حد از عبارت “usually/ معمولا” است که می تواند نوشتن یا گفتار را تکراری یا یکنواخت به نظر برساند. در حالی که “usually/ معمولا” برای نشان دادن فرکانس مفید است، تکیه بیش از حد بر آن می تواند به عبارات کسل کننده یا زائد منجر شود. به جای استفاده مکرر از “usually/ معمولا”، سعی کنید زبان خود را تغییر دهید تا علاقه خواننده یا شنونده را حفظ کنید.

نمونه ای از استفاده بیش از حد:

I usually go to the gym, usually have a healthy breakfast, and usually work from home.

من معمولا به باشگاه می روم، معمولا یک صبحانه سالم می خورم و معمولا از خانه کار می کنم.

جایگزین:

I often go to the gym, have a healthy breakfast, and work from home

من اغلب به باشگاه می روم، صبحانه سالم می خورم و از خانه کار می کنم.

در این جایگزین، “often/ اغلب” جایگزین استفاده تکراری “usually/ معمولا” می شود و جمله جذاب تر می شود.

2. قرار دادن نادرست در جملات

در تمرینات کلاس زبان انگلیسی، قرار دادن “usually/ معمولا” در موقعیت اشتباه در یک جمله می تواند منجر به سردرگمی یا ایجاد عبارت های ناخوشایند شود. در اینجا نمونه هایی از قرار دادن صحیح و نادرست آورده شده است:

جایگیری صحیح:

She usually reads before bed

او معمولا قبل از خواب مطالعه می کند.

 در اینجا، “usually/ معمولا” به درستی قبل از فعل اصلی “reads/ مطالعه کردن” قرار می گیرد، که به وضوح نشان دهنده عادتی بودن عمل است.

جایگیری نادرست:

She reads usually before bed

او معمولا قبل از خواب مطالعه می کند.

  در این نسخه نادرست، قرار دادن «usually/ معمولا» جریان طبیعی و وضوح جمله را مختل می کند.

برای اطمینان از قرارگیری مناسب، به یاد داشته باشید:

 “usually/ معمولا” را قبل از فعل اصلی قرار دهید.

 بعد از فعل «to be/ بودن».

 قبل از افعال modal.

3. اشتباه گرفتن با قیدهای مشابه

usually/ معمولا” اغلب با قیدهای دیگری که فراوانی یا نوع بودن را توصیف می کنند، مانند “often/ اغلب”، “always/ همیشه” و “sometimes/ گاهی” اشتباه گرفته می شود. درک تفاوت های ظریف بین این قیدها می تواند به شما کمک کند دقیق ترین کلمه را برای زمینه خود انتخاب کنید:

 usually/ معمولا: نشان دهنده اتفاقی است که بیشتر اوقات اتفاق می افتد، اما نه همیشه.

  مثال:

She usually drives to work

او معمولاً با ماشین به محل کار می رود.

 often/  اغلب : این کلمه تکرار در دفعات بالا را پیشنهاد می کند اما لزوماً به اندازه “usually/ معمولا” مستمر نیست.

مثال:

She often goes to the gym in the evening

او اغلب عصرها به باشگاه می رود.

 always/ همیشه: دلالت بر این دارد که هر بار بدون استثنا چیزی اتفاق می افتد.

  مثال:

She always drinks coffee in the morning

او همیشه صبح قهوه می نوشد.

 sometimes/ گاهی: به عملی اطلاق می شود که گهگاه یا متناوب رخ می دهد.

 مثال:

She sometimes has a smoothie for breakfast

او گاهی اوقات برای صبحانه اسموتی می خورد.

انتخاب قید صحیح بستگی به فراوانی یا نظم خاصی دارد که می خواهید بیان کنید. “usually/ معمولا” به یک رخداد رایج اشاره می کند که امکان تغییر را فراهم می کند، در حالی که “always/ همیشه” و “never/ هرگز” مطلق تر هستند و “sometimes/ گاهی” نشان دهنده رخدادهای نادر است.

نکات کاربردی برای استفاده از “usually/ معمولا”

1. تنوع در نوشتن

برای جلوگیری از استفاده بیش از حد از “usually/ معمولا” و برای جذاب نگه داشتن نوشتار خود، به استفاده از مترادف ها یا بازنویسی جملات خود فکر کنید. تکیه بیش از حد به هر قید می تواند نثر شما را تکراری و یکنواخت کند. با تغییر زبان خود، می توانید به نوشتار خود غنا و تنوع ببخشید.

مترادف برای استفاده:

 often/  اغلب : دلالت بر فرکانس بالا دارد اما لزوماً به اندازه “usually/ معمولا” سازگار نیست.

مثال:

 She often takes a walk after dinner

او اغلب بعد از شام قدم می زند.

 generally/ به طور کلی: چیزی را پیشنهاد می کند که در اکثر موارد یا شرایط درست است.

 مثال:

He is generally punctual to meetings

او به طور کلی در جلسات وقت شناس است.

 typically/ معمولا: آنچه مشخصه یا مورد انتظار است را برجسته می کند.

مثال:

 The store typically opens at 9 a.m.

فروشگاه معمولاً ساعت 9 صبح باز می شود.

بازنویسی:

 به جای: “ I usually go for a run in the morning/ من معمولاً صبح برای دویدن می روم.”

از این جایگزین استفاده کنید: “ My morning routine typically includes a run./ روتین صبحگاهی من معمولاً شامل دویدن است.”

با گنجاندن این استراتژی ها، می توانید سبک نوشتاری خود را تقویت کرده و از تکراری شدن آن جلوگیری کنید.

2. تاکید در گفتار( sentence stress/ intonation)

در زبان انگلیسی گفتاری، لحن و تأکیدی که روی «usually./ معمولاً» می‌گذارید می‌تواند بر معنا و درک عبارت تأثیر بگذارد. تنظیم لحن شما می تواند تفاوت های ظریف و سطوح مختلف اطمینان را منتقل کند.

نمونه:

  آهنگ خنثی : “ I usually have lunch at noon/ من معمولا ظهر ناهار می خورم.”

 در اینجا یک لحن خنثی نشان می دهد که خوردن ناهار در ظهر یک عادت همیشگی است.

  لحن تاکیدی : “ I usually have lunch at noon/ من معمولا ظهر ناهار می خورم.”

  تاکید بر “usually/ معمولا” می تواند نشان دهد که این زمان مورد انتظار است، اما ممکن است استثناهایی وجود داشته باشد، یا می تواند تاکید کند که زمان همیشه رعایت نمی شود.

  لحن نرم شده: « I usually have lunch at noon, but sometimes it changes/ معمولاً ظهر ناهار می خورم، اما گاهی این زمان تغییر می کند».

  لحن ملایم یا محتاطانه می تواند نشان دهد که در حالی که ظهر معمول است، انعطاف پذیری یا تغییر در روال وجود دارد.

درک و استفاده مؤثر از لحن می تواند به شما کمک کند تا با استفاده از “usually/ معمولا” در مکالمه، با دقت بیشتری ارتباط برقرار کنید و معنای مورد نظر خود را منتقل کنید.

کاربرد usually در زبان انگلیسی با ذکر مثال و تمرین

سخن پایانی

تسلط بر استفاده از “usually/ معمولا” برای ارتباط واضح و ظریف ضروری است. این عبارت به شما کمک می کند الگوهای معمولی را توصیف کنید، انتظارات را تعیین کنید و درجاتی از اطمینان را در اظهارات خود منتقل کنید. چه در حال نوشتن یک مقاله، تهیه گزارش یا ایجاد یک مکالمه در کلاس زبان انگلیسی با همکلاسان خود باشید، دانستن نحوه استفاده صحیح از “usually/ معمولا” می تواند دقت و روانی زبان شما را افزایش دهد.

استفاده از آن را در متون مختلف تمرین کنید. سعی کنید آن را در جملات مختلف بگنجانید تا فراوانی، عادات و انتظارات را بیان کنید و مشاهده کنید که چگونه قرار دادن و تاکید آن بر پیام شما تأثیر می گذارد. هرچه بیشتر با “usually/ معمولا” تمرین کنید، استفاده از آن در ارتباطات روزمره شما طبیعی تر می شود.

سوالات متداول

آیا “usually/ معمولا” را می توان با همه انواع افعال استفاده کرد؟

 بله، “usually/ معمولا” را می توان با اکثر افعال استفاده کرد، از جمله افعال action، افعال معلوم و افعال modal. Usually/ معمولاً قبل از فعل اصلی یا بعد از فعل “to be/ بودن” ظاهر می شود.

آیا تفاوتی بین “usually/ معمولا” و “frequently/ مکرراً ” وجود دارد؟

بله، «usually/ معمولاً» الگو یا عادتی را پیشنهاد می‌کند که اغلب اوقات اتفاق می‌افتد، اما استثناهایی را می‌پذیرد، در حالی که «frequently/ معمولاً» بر تکرار بالا دلالت دارد بدون اینکه لزوماً نشان‌دهنده یک الگو باشد.

آیا می توان از “usually/ معمولا” در جملات منفی استفاده کرد؟

بله، “usually/ معمولا” را می توان در جملات منفی استفاده کرد تا نشان دهد که چیزی معمولاً یا به طور معمول درست نیست. به عنوان مثال، ” She usually doesn’t eat out/ او معمولا بیرون غذا نمی خورد.”

“usually/ معمولا” چه تفاوتی با “commonly/ معمولا” دارد؟

 «usually/ معمولاً» به آنچه در بیشتر مواقع یا در شرایط عادی اتفاق می‌افتد اشاره دارد، در حالی که «commonly/ معمولا» به چیزی اطلاق می‌شود که گسترده است یا اغلب با آن مواجه می‌شویم، اما لزوماً عادت نیست.

آیا می توان از “usually/ معمولا” در سوالات استفاده کرد؟

 بله، “usually/ معمولا” را می توان در سوالات برای پرس و جو در مورد شیوه های معمول یا اتفاقات معمولی استفاده کرد. به عنوان مثال، ” Do you usually work on weekends/ آیا شما معمولا در تعطیلات آخر هفته کار می کنید؟”

بیشتر بخوانید : آموزش قید در انگلیسی (انواع، کاربرد و گرامر با مثال)

بیشتر بخوانید:ترتیب قید مکان و زمان در زبان انگلیسی

منابع:

| thesaurus | wallstreetenglish | geeksforgeeks| learnenglishkids.britishcouncil

چقدر این پست برایتان مفید بود؟
1
2
3
4
5
5 از 5 از 27 رای

نظر خود را با ما در میان بزارید

لغو پاسخ

مقالات مرتبط