IRANMEHR
آینده از آن توست
لوگو ایرانمهر
+
آموزش قیدهای تکرار در زبـــان انگلیسی
امتیاز کاربران: 5/5
نویسنده: ایرانمهر
6 تیر 1403

آموزش قیدهای تکرار در انگلیسی

تا به حال گفته اید “never/ هرگز” وقتی منظورتان “rarely/ به ندرت” بوده؟

ما همه این تجربه را داریم. شاید می‌خواستید به دوستتان بگویید به ندرت/ rarely با انتخاب فیلم آنها مخالف هستید، اما “هرگز/ never” به طور تصادفی از دهانتان بیرون پریده و باعث یک لحظه سردرگمی شده. استفاده صحیح از قیدهای  تکرار می تواند تفاوت بین ارتباط شفاف و یک سوء تفاهم جزئی باشد. اما نترسید! این مقاله راهنمای شما برای تسلط بر این زمان‌سنج‌های کوچک جملاتتان است و تضمین می‌کند که همیشه منظور خود را با دقت کامل بیان کنید.

در آموزش زبان انگلیسی، قطعا با قیدها آشنا شده‌اید و می‌دانید که انواع مختلفی دارند. ما در این مقاله می‌خواهیم راجع به قیدهای تکرار صحبت کنیم. قیدهای تکرار به ما می‌گویند که چند وقت یکبار کارها را انجام می‌دهیم یا هر چند وقت یکبار اتفاقات رخ می‌دهد. آنها می‌توانند فرکانس معین (روزانه، هر هفته، سالانه) یا فرکانس نامشخص (همیشه، معمولا، هرگز) را توصیف کنند. به عنوان مثال:

I go swimming every week vs. never go swimming.

قیدهای تکرار متداول عبارتند از:

always, constantly, (in)frequently, generally, hardly ever, never, normally, occasionally, often, rarely, regularly, sometimes, usually

در این راهنما، تمام قیدهای تکرار را با مثال‌هایی از نحوه استفاده از هر یک از آنها در یک جمله ذکر می‌کنیم. بعد از مرور و بررسی این مقاله، تمرین را فراموش نکنید.

آموزش قـــیدهای تکرار در انگلیسی

بازیکنان

آیا تا به حال احساس کرده اید که جملات شما فاقد یک … “چیز/ something”  خاص هستند؟ شاید آنها اَعمال را توصیف می کنند، اما کل داستان را کامل بیان نمی کنند. خوب، دیگر نگران نباشید! اینجا برای بهتر کردن چیزها و اضافه کردن جزئیات ، تیم قید های تکرار قابل اعتماد ما حضور دارند!

گروهی از باحال ترین و مفیدترین دوستانی را که می توانید، تصور کنید. Always قابل اعتمادترین، همیشه در کنار شماست. سپس often وجود دارد، دوست قابل اعتمادی که معمولاً می توانید روی او حساب کنید. Sometimes وارد می شود، اما شما هرگز نمی دانید دقیقا چه زمانی، اما میدانید بعضی وقتها حضور دارد. Rarely به ندرت ظاهر می شود و never آنقدر خجالتی است که تقریباً هرگز دیده نمیشود. این پنج تا  فقط دوستان عادی ​​شما نیستند – آنها قیدهای تکرار هستند و اینجا هستند تا به شما کمک کنند تا بتوانید تعداد دفعات اتفاقات را در جمله‌هایتان توصیف کنید! به یاد داشته باشید، اینها پرتکرار ترین قیود تکرار هستند و غیر از اینها قیود دیگری هم وجود دارد که در ادامه به آنها اشاره میکنیم. فراموش نکنید با شرکت در دوره های اموزش زبان انگلیسی شناخت بیشتری نسبت به این قید ها میتوانید پیدا کنید.

قید تکرار چیست؟

ما از قیدهای تکرار استفاده می‌کنیم تا بگوییم چند وقت یکبار کارها را انجام می‌دهیم یا هر چند وقت یکبار اتفاقات رخ می‌دهد. اینها دو نوع هستند – معین در مقابل نامعین.

قیدهایی وجود دارند که تکرار معینی را توصیف می‌کنند (ما دقیقاً می‌دانیم که هر چند وقت یکبار اتفاقی می‌افتد) مانند: هفتگی / هر هفته، روزانه / هر روز یا سالانه / هر سال. برای مثال:

John plays tennis weekly or I go to the shops every day.

سپس قیدهایی وجود دارند که بسامد نامعینی را توصیف می‌کنند (آنها چارچوب زمانی دقیقی را به ما نمی‌گویند) مانند: (usually، occasionally یا never). مثال:

He usually sits at the front of the classroom or I never listen to rock music.

برای کمک به درک بهتر فرکانس مربوط به هر قید، قرار دادن آنها در یک خط درصد می‌تواند مفید باشد. برای مثال، always 100% خواهد بود (100% مواقع اتفاق می‌افتد) و never 0% نخواهد بود (0% مواقع اتفاق می‌افتد). سایر قیدهای تکرار بین این دو موقعیت قرار می‌گیرند.

یادگیری قید تکرار در زبان انگلیسی

دوره های آموزش زبان انگلیسی

دوره های حضوری انگلیسی ایرانمهر
دوره حضوری  آموزش زبان انگلیسی برای کودکان
دوره حضوری آموزش زبان انگلیسی برای نوجوانان
دوره حضوری آموزش زبان انگلیسی برای بزرگسالان

چگونه از قید تکرار استفاده کنیم؟

در گرامر زبان انگلیسی ترتیب کلمات می‌تواند با قیدها دشوار باشد. قیدهای تکرار در یک جمله کجا می‌روند؟ در ابتدا یا انتها؟ آیا آنها قبل از فعل می‌روند یا بعد از آن؟ بیایید نگاهی به برخی از قوانین بیندازیم!

اکثر قیدهای تکرار در وسط جمله، قبل از فعل اصلی قرار می‌گیرند:

Subject + adverb of frequency + main verb
e.g. We usually go to the cinema on Saturdays.

جمله‌ی پایه «we go to the cinema on Saturdays» است. اگر بخواهیم شما بدانید که این اتفاق هر چند وقت یکبار رخ می‌دهد، باید از قید استفاده کنیم. فعل اصلی «go» است، پس ما قید را قبل از آن قرار می‌دهیم.

در ادامه مثال‌های بیشتری وجود دارد:

He wears a hat.

  • اگر بخواهیم شما بدانید که هرچند وقت یکبار، کلاه سرش می‌کند، باید از یک قید استفاده کنیم. فعل این جمله Wear است، پس قید قبل از آن می‌آید:

He always wears a hat.

He’s late.

  • بازهم، اگر بخواهیم شما بدانید که او هرچند وقت یکبار دیر می‌کند، باید از یک قید استفاده کنیم. در اینجا فعل late است، پس قید تکراری که باید استفاده کنیم، قبل از آن قرار می‌گیرد.

He’s always late.

آموزش قیدهای تکرار در زبان انگـــلیسی

افعال کمکی

اگر یک فعل کمکی نظیر (have, will, shall, would, should, can, could, may, might, must) با فعل اصلی همراه شود، قید بین فعل کمکی و اصلی قرار می‌گیرد.

Subject + auxiliary verb + adverb of frequency + main verb

در ادامه چند مثال وجود دارد:

Positive: She must listen to her teacher.

فعل «Must» در اینجا، فعل کمکی و فعل listen فعل اصلی است. پس قید بین این دو قرار می‌گیرد. She must always listen to her teacher.

Negative: I don’t go to bed until it’s dark.

این بار فعل «don’t» در اینجا، فعل کمکی و فعل go فعل اصلی است. پس قید بین این دو قرار می‌گیرد.don’t usually go to bed until it’s dark.

Question: Has Sarah lived in Amsterdam?

 در جملات سوالی، طبق معمول جای فاعل و فعل کمکی عوض می‌شود. در اینجا قید تکرار بین فعل کمکی (has) و فعل اصلی (lived) قرار می‌گیرد، جایش دقیقا بعد از فاعل، یعنی (Sarah) است:

Has Sarah always lived in Amsterdam?

فعل (to be)

زمانی که از فعل to be استفاده می‌کنید، باید مراقب باشید، چراکه قید تکرار در اینکجا بعد از فعل to be‌قرار می‌گیرد.

Subject + to be + adverb of frequency

در اینجا چند مثال وجود دارد

am always tired after work. 

She is never 

They are constantly

اول جمله

برخی از قیدهای تکرار می‌توانند اول جمله قرار بگیرند:

Adverb of frequency + subject + main verb

قیدهایی که می‌توانند در ابتدای جمله بیایند عبارتند از : Frequently, generally, normally, occasionally, sometimes   و usually. توجه داشته باشید که اگر در ابتدای جمله قرار بگیرند، باید یک کاما (ویرگول) بعد از آن‌ها درج شود.

در اینجا چند مثال وجود دارد:

Generally, I go to the shops on Saturday morning before they get busy.

(شما حتی می‌توانید قید را بین فاعل و فعل اصلی قرار دهید: I generally go…).

Occasionally, we go to a restaurant for dinner. (or We occasionally go…)

Normally, I get the bus to work. (or normally get…)

مراقب اشتباهات رایج حین استفاده از always، hardly ever، rarely، never و seldom باشید، زیرا این‌ها قیدهایی هستند که نباید اول جمله قرار بگیرند. برای مثال: Rarely I work late غلط است، Rarely باید قبل از فعل اصلی بیاید. I rarely work late صحیح است. در انگلیسی قدیم و ادبیات ممکن است استثنائاتی هم وجود داشته باشد.

Seldom would he see her unaccompanied.

آموزش قیدهای تکرار در انگلیسی

بیشتر بخوانید : آموزش قید در انگلیسی (انواع، کاربرد و گرامر با مثال)

بیشتر بخوانید: قید های حالت در زبان انگلیسی

قید تکرار معین

قیدهای تکرار معین (hourly, daily, weekly or once, twice, three times) معمولا آخر جمله می‌آیند.

I visit my parents weekly.

She looks in the mirror every 5 minutes!

They go on holiday twice a year.

برای تاکید، قیدهای معین می‌توانند در شروع یک جمله بیایند.

Every day, more than five thousand people die in road accidents.

نحوه استفاده از قید های تکرار در موقعیت های روزمره

قیدهای فراوانی برای نشان دادن اینکه یک عمل چند وقت یکبار اتفاق می افتد استفاده می شود. در اینجا نحوه استفاده از آنها در موقعیت‌های روزمره شامل روال‌ها، عادات و حقایق کلی آمده است:

کارهای روزمره

  1. همیشه/ always

– ” I always brush my teeth before going to bed/ من همیشه قبل از خواب مسواک می زنم.”

– ” She always drinks coffee in the morning./ او همیشه صبح قهوه می نوشد.”

  1. معمولا/ usually

– « He usually takes the bus to work./ او معمولاً با اتوبوس به محل کار می رود».

– ” We usually have dinner at 7 PM/ ما معمولا ساعت 7 عصر شام می خوریم.”

  1. اغلب/ frequently

– ” They frequently visit their grandparents on weekends/ آنها اغلب در تعطیلات آخر هفته به پدربزرگ و مادربزرگ خود می روند.”

– ” I frequently go for a run in the park/ من اغلب برای دویدن در پارک می روم.”

  1. اغلب/ often

– ” She often reads before sleeping/ او اغلب قبل از خواب مطالعه می کند.”

– ” We often go to the beach during the summer/ ما اغلب در تابستان به ساحل می رویم.”

  1. گاهی اوقات/ Sometimes

– ” He sometimes forgets to lock the door/ او گاهی فراموش می کند در را قفل کند.”

– « They sometimes eat out on Fridays/ جمعه ها گاهی بیرون غذا می خورند».

  1. گهگاهی/ Occasionally

– ” I occasionally go to the cinema/ گاهی به سینما می روم.”

– ” We occasionally have team-building activities./ ما گهگاه فعالیت های تیم سازی داریم.”

  1. به ندرت/ Seldom/Rarely

– ” She rarely eats fast food/ او به ندرت فست فود می خورد.”

– ” They rarely watch TV/ آنها به ندرت تلویزیون تماشا می کنند.”

  1. خیلی به ندرت/ hardly ever

– ” I hardly ever drink soda/ من خیلی به ندرت نوشابه مینوشم.”

– ” He hardly ever goes to the gym/ او خیلی به ندرت باشگاه می رود.”

  1. هرگز/ never

– ” We never skip breakfast/ ما هرگز صبحانه را حذف نمی کنیم.”

– ” She never smokes/ او هرگز سیگار نمی کشد.”

 عادات

  1. همیشه/ Always

– ” He always checks his email first thing in the morning/ او همیشه اول صبح ایمیلش را چک می کند.”

– ” I always write in my journal before bed/ من همیشه قبل از خواب در دفترم می نویسم.”

  1. معمولا/ usually

– ” She usually takes a walk after lunch./ او معمولا بعد از ناهار پیاده روی می کند.”

– ” They usually go grocery shopping on Sundays/ آنها معمولا یکشنبه ها به خرید مواد غذایی می روند.”

  1. اغلب / frequently

– ” I frequently call my parents to catch up./ من مکرراً با پدر و مادرم تماس می گیرم تا از آنها سراغ بگیرم.”

– “He frequently plays basketball with his friends/ او اغلب با دوستانش بسکتبال بازی می کند.”

  1. اغلب / often

– “They often go hiking on weekends/ آنها اغلب در تعطیلات آخر هفته به پیاده روی می روند.”

– “She often listens to podcasts while commuting/ او اغلب هنگام رفت و آمد به پادکست گوش می دهد.”

  1. گاهی اوقات/ sometimes

– «He sometimes cooks dinner for the family/ او گاهی برای خانواده شام ​​درست می کند».

– “I sometimes take a nap in the afternoon/ من گاهی اوقات بعد از ظهر چرت می زنم.”

  1. گهگاهی/ Occasionally

– “They occasionally have a game night./ آنها گهگاه یک شب بازی دارند.”

– “She occasionally goes to a concert/ او گهگاه به کنسرت می رود.”

  1. به ندرت/ Seldom/Rarely

– “I rarely go to the library./ من به ندرت به کتابخانه می روم.”

– “He rarely eats out/ او به ندرت بیرون غذا می خورد.”

  1. خیلی به ندرت/ Hardly Ever

– “They hardly ever go to the movies/ آنها خیلی به ندرت به سینما می روند.”

– “She hardly ever drinks alcohol/ او خیلی به ندرت الکل می نوشد.”

  1. هرگز/ never

– “I never miss a workout/ من هرگز یک تمرین را از دست نمی دهم.”

– “He never forgets a birthday/ او هرگز یک روز تولد را فراموش نمی کند.”

آموزش قید تکرار

 حقایق عمومی

  1. همیشه/ always

– “he sun always rises in the east/ خورشید همیشه از مشرق طلوع می کند.”

  1. معمولا/ usually

– «It usually rains a lot in the spring/ معمولاً در بهار باران زیاد می بارد».

  1. اغلب / frequently

– «This region frequently experiences earthquakes/ این منطقه مکرراً دچار زلزله می شود».

  1. اغلب/ often

– «Children often imitate their parents/ کودکان اغلب از والدین خود تقلید می کنند».

  1. گاهی اوقات/ Sometimes

– “It sometimes snows in April/ در ماه آوریل گاهی برف می بارد.”

  1. گهگاهی/ occasionally

– “I occasionally hear an owl at night./ من گاهی اوقات یک جغد را در شب می شنوم.”

  1. به ندرت/Seldom/Rarely

– “It rarely rains in the desert/ در صحرا به ندرت باران می بارد.”

  1. خیلی به ندرت/ hardly ever

– “This area hardly ever experiences tornadoes/ در این منطقه خیلی به ندرت گردباد می آید.”

  1. هرگز/ Never

– “He never lies/ او هرگز دروغ نمی گوید.”

با شرکت در کلاس زبان انگلیسی و گنجاندن این قیدهای فراوانی در جملات، می‌توانیم منظم بودن اعمال یا رویدادها را به صورت واضح و دقیق بیان کنیم.

موقعیت در جمله

قیدهای تکرار معمولاً بسته به نوع فعل که تغییر می دهند، موقعیت های خاصی در یک جمله دارند. در اینجا یک راهنما در مورد محل قرار دادن آنها آورده شده است:

1. با زمان های ساده (حال ساده، گذشته ساده)

  • قبل از فعل اصلی:

– مثال:

– “She always goes to the gym/ او همیشه به ورزشگاه می رود.”

  • بعد از فعل “to be”:

– مثال:

– “He is usually on time/ او معمولا وقت شناس است.”

2. با افعال کمکی (از جمله افعال Modal)

  • بین فعل کمکی و فعل اصلی:

– مثال:

– “I can never understand him/ من هرگز نمی توانم او را درک کنم.”

3. با زمان های کامل (حال کامل، گذشته کامل)

  • بین فعل کمکی و فعل اصلی:

– مثال:

– “She has always been a good friend/ او همیشه دوست خوبی بوده است.”

4. با مصدر

  • قبل از مصدر (زمانی که قید مصدر را تغییر می دهد):

– مثال :

– “He needs to always be careful/ او باید همیشه مراقب باشد.”

5. در سوالات

  • بعد از موضوع (معمولاً قبل از فعل اصلی قرار می گیرد):

– مثال:

– “Do you often travel for work?/ آیا اغلب برای کار سفر می کنید؟”

6. جملات منفی

  • بین فعل کمکی و فعل اصلی (در صورت وجود):

– مثال:

– “She doesn’t often go out./ او اغلب بیرون نمی رود.”

 7. تاکید یا تغییر سبک

گاهی اوقات به دلایل تاکیدی یا سبکی، قیدهای فراوانی را می توان در ابتدا یا انتهای جمله قرار داد، اگرچه کمتر رایج است:

– مثال ها:

– “Often, I read before bed/ اغلب، قبل از خواب مطالعه می کنم.”

– “I read before bed, often./ من اغلب قبل از خواب مطالعه می کنم.”

با پیروی از این دستورالعمل ها و شرکت در دوره های آموزش گرامر زبان انگلیسی می توانید قیدهای تکرار را به درستی در جملات قرار دهید و ارتباط خود را واضح و از نظر گرامری درست کنید.

قید تکرار در زبان انگلیسی

چالش ها و راهکار ها

استفاده مؤثر از قیدهای فراوانی به دلیل قرارگیری آنها، تفاوت های ظریف در معنا و تفاوت های ظریف بافت، می تواند چالش برانگیز باشد. در اینجا چند چالش متداول و نکاتی برای جلوگیری از آنها آورده شده است:

  1. جایگیری نادرست

– چالش: قیدهای فراوانی اغلب در یک جمله جایگاه خاصی دارند و قرار دادن آنها به اشتباه می تواند منجر به گیج شدن یا جملات ناهنجار شود.

  1. تفاوت های ظریف در معنا

– چالش: درک تفاوت های ظریف بین قیدهایی مانند “often/ اغلب” و “frequently/ مکرر” یا “seldom/ به ندرت” و “rarely/ به ندرت” می تواند دشوار باشد.

– نکته: با خواندن و تمرین استفاده از این قیدها با آنها آشنا شوید. “often” و “frequently” شبیه هم هستند، اما “frequently” می تواند کمی منظم تر باشد. “seldom/ به ندرت” و “rarely/ به ندرت” هر دو به ندرت معنی می دهند، اما “rarely” نشان دهنده تکرار حتی کمتر از “seldom” است.

  1. مناسب بودن زمینه

– چالش: استفاده از یک قید تکرار که با متن مناسب نیست می تواند یک جمله را غیرطبیعی یا نامشخص کند.

– نکته: عمل و تکرار معمولی آن را در نظر بگیرید. برای مثال، منطقی است که بگوییم «من همیشه صبحانه می‌خورم»، اما ممکن است عجیب باشد که بگوییم «من همیشه چتربازی می‌کنم». در عوض، “من گهگاهی به چتربازی می روم” مناسب تر است.

  1. استفاده بیش از حد

– چالش: استفاده بیش از حد از قیدهای خاص می تواند نوشتن را تکراری و یکنواخت کند.

– نکته: واژگان و ساختار خود را تغییر دهید. به جای اینکه همیشه بگویید “often”، گاهی اوقات بگویید “frequently” یا “many times”. به جای «always/ همیشه»، «every time» را امتحان کنید.

  1. معانی منفی

– چالش: برخی از قیدهای تکرار می توانند معانی منفی داشته باشند، مانند “never/ هرگز” یا “hardly ever/ خیلی به ندرت/ تقریبا هیچ وقت”، که می تواند بر لحن بیان شما تأثیر بگذارد.

– نکته: مراقب لحنی که می خواهید بگویید باشید. برای لحن ملایم‌تر، به جای «never/ هرگز» از عبارت‌های مطلق کمتری مانند «seldom/ به ندرت» یا «rarely/ به ندرت» استفاده کنید.

  1. ترجمه بین دو زبان

– چالش: ترجمه مستقیم قیدهای تکرار از زبانهای دیگر ممکن است همیشه دارای همان تفاوت ظریف یا موقعیت در انگلیسی نباشد.

– نکته: قوانین خاص و کاربردهای رایج در زبان انگلیسی را بیاموزید و با زبان مادری یا از طریق منابع یادگیری زبان تمرین کنید.

42 قید تکرار به ترتیب حروف الفبا و مثال

ما در بلاگ زبان انگلیسی خود، قرار است مثال‌های زیادی از قیدهای تکرار درج کنیم. پس حتما با آن‌ها تمرین کنید یا حتی اگر ممکن است، این جملات را حفظ کنید تا در زبان انگلیسی، روان‌تر شوید.

Almost always
    She’s almost always late for our meetings.
The postman almost always comes in the morning.

Almost never
    It almost never snows in March, but this year it did.
He almost never smiles.

Always
    He’s always calling me on my mobile.
I’ve always wanted to go to Mexico.

Annually
    My phone contract renews annually.
Our company trade show takes place annually in London.

حتی بومی‌های انگلیسی زبان هم حین استفاده از قیدهای constantly، continuously و continually گیج می‌شوند!ما باید از constantly  و continuously حین اعمالی استفاده کنیم که هیچ‌وقت متوقف نمی‌شوند، اما از continually باید زمانی استفاده کنیم که فعلی رخ می‌دهد، اما گاهی هم متوقف می‌شود. برای مثال:

lightning cannot strike continuously, but it can strike continually.

Constantly
    I’m constantly on trains that break down!
You’re constantly annoying me with your singing.

Continually
    We continually heard thunder throughout the night.
He was continually disruptive in class so the teacher sent him out.

Continuously
    Scientists say the polar ice caps are continuously changing.
My teacher tries to correct my English continuously!

Daily
    When the weather’s nice, I go for a walk daily.
I try to do exercise twice a day because it helps me keep fit.

مراحل یادگیری زبان

شما حتی می‌توانید از daily exercise یا daily walk استفاده کنید، اما بعدش باید از daily به عنوان صفتی که اسم را توصیف می‌کند استفاده کنید، نه یک قید که عمل فعل را توصیف می‌کند. در مکالمه، بریتانیایی‌ها معمولا از every day به جای daily که رسمی‌تر است، استفاده می‌کنند. حتی گفتن once/twice/three times a day خیلی رایج‌تر از once/twice/three times daily است.

Eventually
    Harry eventually told his wife the truth about the broken vase.
After walking in the forest for hours, they eventually found the road.

Ever
    If you’re ever in London, you should go to the British Museum.
We’ve only ever talked on the phone, never in person.

Frequently
    Sally’s attitude to school is poor and her homework is frequently late.
People frequently confuse Anna and Sarah as they look so alike.

Generally
    It’s generally hot here in June, but this year it was freezing!
    Generally, I prefer vegetarian food to meat dishes.

Hardly ever
    Tim hardly ever drinks alcohol.
It does rain in the desert, but hardly ever.

Hourly
    He’s on a short-term contract so he gets paid hourly.
The train goes into London once an hour.

Infrequently
    My grandmother still attends church services, but rather infrequently.
Alcohol can be good for one’s health when consumed infrequently

آموزش قیدهای تکــرار در زبان انگلیسی

برای اینکه راجع به تکرار سوال بپرسید، باید از «how often…?» استفاده کنید. برای مثال: How often do you go to the cinema؟معمولا، سوال پرسیدن با یک قید تکرار رایج است. برای مثال: Does he always sit there? Do you come here regularly? Do they ever pay on time?

Intermittently
    Wars in Europe have taken place intermittently throughout the last century.
She woke up intermittently during the night.

Later
    We’ll come over later, after we’ve been to the shops.
See you later, alligator! (In a while, crocodile!)

Monthly
    I pay my phone bill monthly.
I meet up with my school friends monthly.

Nearly always
    It’s nearly always packed (busy) in this cafe.
She nearly always wears the same clothes.

Never
    I’ve never been to the United States.
She’s never tried Chinese food before.

Next
    See you next time.
They planned to come back next year.

Nightly
    Sarah and Chris watch Game of Thrones every night.
The local bar serves cocktails nightly.

Normally
    I normally go to the gym on Mondays.
    Normally, I walk the dog before work, but this morning it was raining.
 

در زبان انگلیسی برخی از اصطلاحات نیز وجود دارد که به عنوان قید در جمله به کار می‌روند. برای مثال now and then یا (now and again، every now and then)، from time to time، time and again یا once in a while. برای مثال:

We still meet up every now and then. I buy a newspaper from time to time. I’ve told you time and again  don’t wear your dirty shoes in the house! It’s good for the garden to have some rain once in a while!

Now
    I don’t want anything to eat now, but I’ll have something later.
My uncle used to run the family business, but my cousin is the owner now.

Occasionally
    Hannah will occasionally call Mark. (emphasis)
    I occasionally meet my colleagues for a drink after work.

Often
    How often do you go abroad for your holidays?
often go for a jog in the morning.

آمــــوزش قیدهای تکرار در انگلیسی

بومی‌های انگلیسی زبان معمولا از معادل‌های غیررسمی‌تری در مکالمه استفاده می‌کنند. برای مثال، به جای گفتن «I often go to the cinema with my friends»، ترجیح می‌دهند از جمله‌ی «I go to the cinema loads with my mates» استفاده کنند. بریتانیایی‌ها معمولا از «loads/a lot» به جای often، much و … استفاده می‌کنند. حتی می‌توانند often‌را نیز با این‌ها جابه‌جا کنند. مثلا: I don’t go shopping much these days

Periodically
    Our company mailing lists are updated periodically.
Senior management periodically reschedule our meetings.

Quarterly
    Our financial reports are published quarterly.
We make trips to HQ quarterly to touch base with our managers.

Rarely
    I’m currently at uni so I see my parents quite rarely.
My grandma rarely goes out these days.

Regularly
    We regularly argue over money.
They attend Church regularly.

Scarcely ever
    We scarcely ever go to the theatre.
They scarcely ever call us anymore.

حین یادگیری قید تکرار در زبان انگلیسی، باید به قیدهای قدیمی هم دقت کنید. برای مثال، بیشتر بریتانیایی‌ها از scarcely ever،   seldom یا infrequently استفاده نمی‌کنند. در عوض، ترجیح می‌دهند از hardly ever استفاده کنند.

Seldom
    I seldom read books as I prefer watching TV.
The film version is seldom better than the original book.

Sometimes
    We sometimes go swimming in the lake.
    Sometimes they come to us, sometimes we go to their place.

Soon
    Hannah sold the house soon after she split up with Sam.
See you soon!

Then
    We used to be close friends, but things were very different then.
We were both at school then.

Today
    I’m not working today.
She’s been travelling for a week, but she’s arriving home today.

Tonight
    Let’s talk tonight.
Are you going out tonight?

ما می‌توانیم از adverbs of degree به جای قید تکرار استفاده کنیم. بومی‌های انگلیسی زبان این کار را در مکالمات روزمره زیاد انجام می‌دهند. برای مثال :

fairly oftenquite regularlyrather latepretty rarely

Usually
    I usually have porridge for breakfast on weekdays.
Usually, I have porridge, but today I fancy something different.

Weekly
    The local football team plays its matches weekly.
Employee timesheets must be submitted weekly.

Yearly
    They update their product catalogue yearly.
We have to renew our insurance policy each year.

Yesterday
    Ian got paid yesterday.
I went to the DIY shop yesterday to pick up some supplies.

Yet
    I haven’t eaten my lunch yet.
I haven’t seen Anna yet.

آموزش قیدهای تکـــرار در انگلیسی

سخن پایانی

تسلط بر استفاده از قیدهای تکرار برای برقراری ارتباط مؤثر در زبان انگلیسی ضروری است. این قیدها وضوحی را در مورد تعداد دفعات وقوع کنش‌ها ارائه می‌کنند و دقت اظهارات شما را افزایش می‌دهند. درک قرارگیری آنها در ساختارهای مختلف جمله – چه در اشکال اثباتی، منفی یا سؤالی – بیان دقیق و ظریف‌تری را ممکن می‌سازد. با آشنایی با قیدهای متداول تکرار و معانی آنها، می توانید نظم و اعمال معمولی را با سهولت بیشتری منتقل کنید. استفاده از کلاس های آموزشگاه زبان ایرانمهر و تمرین مداوم و استفاده از این دستورالعمل ها به طور قابل توجهی مهارت شما را در گرامر انگلیسی بهبود می بخشد و گفتار و نوشتار شما را روان و منسجم تر می کند.

سوالات متداول

قید تکرار چیست؟

قید های تکرار کلماتی هستند که توصیف می کنند که یک عمل چند بار اتفاق می افتد. مثالها شامل always، often، rarely و … می باشد.

قیدهای فراوانی را کجا باید در جمله قرار دهم؟

قیدهای تکرار معمولاً قبل از فعل اصلی در جمله قرار می گیرند. به عنوان مثال، “She always eats breakfast/ او همیشه صبحانه می خورد.” با این حال، اگر فعل “to be” باشد، قید بعد از آن می رود، مانند “He is often late/ او اغلب دیر میکند”.

آیا قیدهای تکرار می توانند در ابتدا یا انتهای جمله قرار گیرند؟

در حالی که کمتر رایج است، گاهی اوقات می توان قیدهای تکرار را برای تاکید در ابتدا یا انتهای جمله قرار داد. به عنوان مثال، “Sometimes, I walk to work/ گاهی اوقات، من پیاده به محل کار میروم” یا “I walk to work sometimes/ من گاهی اوقات به محل کار خود می روم.”

بیشتر بخوانید :چگونه قید تکرار(adverbs of frequency) را تدریس کنیم؟

بیشتر بخوانید:انواع قید در زبان انگلیسی

آزمون

1. My grandfather walks extremely slowly. The adverb "extremely" modifies

2. Your roommate drives quite fast, doesn't she? The adverb "quite" modifies

3. We rarely go to the movies on the weekends. The adverb "rarely" modifies

4. Our house is practically on the highway. The adverb "practically" modifies

5. Obviously, I could be wrong. The adverb "obviously" modifies

6. My niece reads well for a five-year old. The word "well" is

7. Your friend Robert drives a fast car. The word "fast" is

8. I never buy fruit at the grocery store. The word "never" is

9. That's a lovely painting. The word "lovely" is

10. Sometimes I feel very lonely. The word "lonely" is

چقدر این پست برایتان مفید بود؟
1
2
3
4
5
5 از 5 از 62 رای

نظر خود را با ما در میان بزارید

لغو پاسخ

  1. سمیرا نجفی
    7 تیر 1403
    پاسخ دادن

    بسیار عالی و کاربردی استفاده کردم

    • ایرانمهر
      7 تیر 1403
      پاسخ دادن

      سلام وقت بخیر ممنونم از همراهیتون
      موفق باشین

مقالات مرتبط