شاید یادگیری کلمات رایج در زبان انگلیسی کمی کلیشهای به نظر برسد، اما اجازه بدهید رازی را برای شما برملا کنم. راضی که به کمک آن بتوانید به خوبی هر زبانی را که میخواهید، یاد بگیرید. قول میدهم در عرض چند هفته به نتیجهی دلخواهتان برسید و به خوبی از پس مسافرت یا مکالمات کوتاه بر بیایید.
کنجکاو شدهاید؟
در حقیقت مهم نیست چه زبانی را میخواهید یاد بگیرید، همیشه برخی کلمات و عبارات هستند که بیش از بقیهی کلمات مورد استفاده قرار میگیرند. دانستن این کلمات به شما کمک میکند که در اکثر شرایط بتوانید خود را معرفی کنید و حرفهایتان را بیان نمایید. خصوصا وقتی که میخواهید در مکالمهی روزمره و سادهای شرکت کنید.
این کلمات، همان کلمات رایج کلیشهای هستند. کلماتی که به راحتی به خاطر سپرده میشوند و به راحتی هم ادا میگردند.
در این مقاله، ما راجع به کلمات رایج در زبان انگلیسی صحبت میکنیم. کلماتی که هر زبانآموزی باید آنها را بداند. ما معنی این کلمات را تعریف میکنیم و هر کدام را در جملهای مثال میزنیم تا با کاربرد آنها هم آشنا شوید.
البته قبل از هر چیز این نکته را هم به خاطر بسپارید که با این کلمات، نمیتوانید تابلوی «تمرر جنگجو» (The fighting Temeraire)، اثر شاهکار ویلیام ترنر که در دورهی رمانتیسیسم کشیده شده است را به زبان انگلیسی نقد کنید! فقط میتوانید غذا سفارش دهید یا از کسی آدرس بپرسید؟
دوره های آموزش زبان انگلیسی |
|
دوره حضوری | آموزش زبان انگلیسی برای کودکان |
دوره حضوری | آموزش زبان انگلیسی برای نوجوانان |
دوره حضوری | آموزش زبان انگلیسی برای بزرگسالان |
قوانین گرامری مقدماتی هنگام استفاده از کلمات رایج در زبان انگلیسی
قبل از اینکه سراغ یادگیری این کلمات برویم، بیایید به قوانین گرامری مقدماتی نگاه کوتاهی کنیم.
ما این قوانین گرامری را بیان میکنیم تا حداقل در شروع بیان جملات، خیالتان از بابت گرامر راحت باشد و جملات بی غلطی بیان کنید (البته امیدواریم).
ما فرض میکنیم که شما تا حدودی با این قوانین مقدماتی در دستور زبان آشنا هستید، اما اگر هر یک از آنها برایتان سخت است، بی سروصدا به این قوانین نگاهی کنید تا همه چیز برایتان یادآوری شود.
- برای تشکیل جمله، شما فقط به یک اسم و یک فعل نیاز دارید. همانطور که حتما میدانید، گرامر زبان انگلیسی بخشهای زیادی دارد. یک جملهی پیچیده ممکن است شامل فعل، صفت، قید، حروف اضافه، جملهوارههای مختلف و … شود. هرچند مهمترین بخش در جمله همان فعل و فاعل است.
- به یاد داشته باشید که یک جمله به نهاد و گزاره احتیاج دارد. وقتی میخواهید نظرات خودتان را بیان کنید، حتما این نکته را بخاطر داشته باشید که هر جمله معمولاً یک نهاد (کنندهی کار) و گزاره (کاری که توسط فاعل انجام میشود) دارد. گزاره میتواند جز فعل شامل سایر المنتهای دستوری مثل حروف اضافه، قیدها و … هم بشود.
- از حروف عطف ساده استفاده کنید. وقتی سعی دارید که جملهی طولانیتری بسازید، میتوانید از حروف عطف سادهای مثل «and»، «but» و «or» استفاده کنید.
- همیشه سوال خود را با یکی از شش کلمهی پرسشی شروع کنید. در زبان انگلیسی جملهای با لحن سوالی وجود ندارد. شما همیشه باید ساختار خاصی را برای سوالی کردن جمله به کار ببرید. مثلا یا جای فعل و فاعل را عوض کنید یا از کلمات پرسشی مثل «what، how و …» استفاده کنید.
- یک «ly» به صفت اضافه کنید و آن را به قید تبدیل کنید. صفات اسامی را توصیف میکنند و قیدها فعل را توضیح میدهند. شما میتوانید خیلی از صفات را به قید تبدیل کنید. فقط کافی است که به انتهای آنها «ly» اضافه کنید.
حالا که این قوانین گرامری تر و تازه را به ذهن سپردید، وقت آن رسیده که کلمات سادهی انگلیسی را با مثالهای زیبایش تمرین کنید. ما این کلمات را به دستههای مختلفی تقسیمبندی کردهایم تا برای مطالعه راحتتر باشد?
Nouns
همانطور که باید بدانید اسمها (nouns) کلمات “نامگذاری” هستند. آنها میتوانند به افراد ، موضوعات ، مکانها و ایده ها اشاره کنند. در ادامه با برخی از رایجترین اسامی در زبان انگلیسی آشنا خواهیم شد.
هشدار: اگر سطح متوسط هستید، قبل از اینکه از ما و مقاله متنفر بشوید صفحه را ببندید و مقالهی سختتری را باز کنید!این مقاله برای مبتدیها و صفرکیلوترهاست و به هیچعنوان به درد زبانآموز سطح متوسط یا فوق پیشرفته نمیخورد؟
House
خانه
«house» جایی است که در آن زندگی میکنید. خانه میتواند انواع مختلفی داشته باشد. برای مثال میتوان به آپارتمان، خانه ییلاقی، عمارت، کلبه و … اشاره کرد.
I live in a large house with my sister.
Job
شغل
«job» همان کاری است که شما برای بدست آوردن پول و ادامه زندگی به آن مشغول میشوید. در بیشتر مشاغل، اغلب مجبور هستید در یک دفتر کار کنید. براساس میزان کار و کیفیت، مبلغ مشخصی را به عنوان حقوق دریافت میکنید.
Meena is looking for a new job.
Business
تجارت
«business» در واقع یک سازمان یا سیستمی است که در آن میتوانید به خرید و فروش کالاهای خاصی بپردازید و کسب درآمد کنید.
She has been running her own business for five years now.
Food
غذا
ما «food» را میخوریم تا بتوانیم به ادامهی حیات بپردازیم.
She asked me what sort of food I like the most, and I replied, “chocolate.”
Restaurant
رستوران
یک «restaurant» جایی است که برای غذا خوردن به آن رجوع میکنیم.
Yesterday, I had dinner with my friends at a restaurant near my house.
Telephone
تلفن
شما به کمک «telephone» میتوانید به شخص دیگری زنگ بزنید و با او به مکالمه بپردازید.
Can I use your telephone to call my brother who recently moved away to another town?
Address
آدرس
«address» دقیقا همان جایی است که در آن زندگی میکنید. در زبان فارسی منظورمان از «آدرس» هر جایی میتواند باشد، ولی در زبان انگلیسی، آدرس صرفا به محل زندگی شما اشاره میکند.
My mailing address is 18 Park Street, Kolkata 700016.
Money
پول
معمولا هر چه «money» بیشتر باشد، ثروتمندتر خواهید بود. به این نکته دقت کنید که «money» کلمهای کلی است و برای پرداخت پول، باید با واحد پولی انگلیسی یا آمریکایی آشنایی داشته باشید.
Her business failed, so she has lost a lot of money recently.
Friend
دوست
I went to watch a movie with a friend from school.
Love
Love is what you feel when you care about someone or like something a lot.
عشق
«love» برای بیان احساس شما به کار میرود. پس اگر میخواهید قربان صدقهی کسی بروید و یا عشقتان را به او ابراز کنید، میتوانید مقاله قربون صدقه رفتن به زبان انگلیسی را مطالعه نمایید.
I love this book so much that I’ve already read it five times.
Pronouns
ضمایر
اگر میخواهید با ضمایر بهتر آشنا شوید، میتوانید مقاله ضمایر زبان انگلیسی بخوانید. ولی اگر بخواهیم آن را در قالب یک پاراگراف توضیح دهیم، ضمایر به جای اسم در جمله قرار میگیرند. برای مثال اگر راجع به کسی به اسم «جیمز» حرف بزنید، میتوانید به جای او در جملات مختلف از ضمایر «he»، «him» و «his» استفاده کنید.
در ادامه چند مثال در استفاده از ضمایر وجود دارد:
I lost my wallet today.
She writes in her notebook every day.
Hilary broke her favorite toy and she is very sad about it.
They closed the business last week.
The stranger was following me at night, and I was afraid that they would do something bad to me.
Verbs
افعال
افعال کلماتی هستند که عملی را بیان میکنند. آنها روند انجام کاری را به ما نشان میدهند. در یک جمله، اسم معمولا با یک فعل همراه است. در ادامه ده فعل پرکاربرد را به شما معرفی میکنیم. ولی اگر میخواهید با افعال بیشتری در این زمینه آشنا شوید، می توانید به این مقاله سری بزنید.
Talk
صحبت کردن
وقتی که با کسی با صدای بلند (منظور داد زدن نیست) صحبت میکنید، یعنی در حال «talking» هستید.
I talk to my best friend every day, at night, over the telephone.
Do
انجام یک کار
I will do the task as soon as I get home from work.
البته به خاطر داشته باشید که گاهی اوقات از «Do» برای تاکید موضوعی استفاده میشود. برای مثال به جملهی زیر نگاه کنید:
I do love you
Go
رفتن
اگر به کمک ماشین یا سایر وسایل نقلیه به جایی میروید یا قرار است سفر کنید، میتوانید از فعل «go» استفاده کنید. ولی اگر پیاده به جایی میروید، به جای آن از «Walk» استفاده کنید.
Ray will go to his sister’s house tomorrow by train.
Make
ساختن، تولید کردن
وقتی قرار است چیزی را خلق کنیم، از این فعل استفاده میکنیم. البته خلق کردن به منظور داستان نوشتن یا تولید یک اثر ادبی نیست. اگر منظور شما این چنین باشد پس باید از create استفاده کنید.
He is going to make a plan for a more successful business.
Walk
راه رفتن
همانطور که قبلا به آن اشاره کردیم، اگر قرار است با پای پیاده از جایی به جای دیگر برویم، از این فعل استفاده میکنیم.
They walk home from school.
Eat
غذا خوردن
Mary loves to eat chocolate.
Drink
نوشیدن
بر خلاف ما فارسی زبانها که به اشتباه آب را هم «میخوریم»، انگلیسیها برای نوشیدن مایعات از فعل «drink» و برای غذا خوردن از «eat» استفاده میکنند.
It’s important to drink water after exercising.
Work
کار کردن
I work between seven and eight hours every day at my job.
Sleep
خوابیدن
البته به خاطر داشته باشید که در اصطلاحاتی چون «بخواب روی زمین» نباید از این فعل استفاده کنید! چون ممکن است طرف مقابل تصور کند منظورتان این است که واقعا بخوابد و خرناس بکشد?
John goes to sleep at 10.
Feel
احساس کردن
فرقی نمیکند که چه احساسی دارید، چه عصبانیت باشد، چه خوشحالی یا غم، در هر صورت شما میتوانید برای ابراز احساساتتان از فعل «feel» استفاده کنید. البته بعد از آن باید از قید مناسبی برای توصیف دقیق حال خود استفاده نمایید.
I feel that something is wrong with her because she’s behaving strangely.
صفتها
صفات در توصیف اسامی مورد استفاده قرار میگیرند. آنها به کلام ما احساس و روح بیشتری میبخشند و منظورمان را واضحتر میسازند. به کمک صفات میتوانید منظور خود را با دقت بیشتری بیان کنید.
در ادامه پرکاربردترین و رایجترین صفات در زبان انگلیسی بیان میشود که (برای ساختن چند جملهی ساده بد نیست!).
Happy
شاد، خوشحال
The playground was full of happy children.
Sad
ناراحت، غمگین
After losing her job, Rita was feeling very sad.
Angry
عصبانی
Joe’s mother was very angry and could be heard shouting at him because he didn’t do his homework.
Busy
پر مشغله
فرقی نمیکند که سرتان با کار خیلی شلوغ باشد یا ذهن پرمشغلهای داشته باشید، در هر صورت میتوانید از این صفت استفاده کنید. ولی مراقب باشید که تصادفا زبان انگلیسی را با عربی یکی نکنید. چون معنی این کلمه پرمشغله است، دلیل نمیشود که بگویید پس با «شلوغ» مترادف است و مترو خیلی busy بود! این وحشتناکترین اشتباه رایج بین زبانآموزان انگلیسی است.
I cannot meet you tonight, as I’m busy with office work.
Bored
کسل، خسته
به خاطر داشته باشید که اگر ed را حذف و به جای آن ing اضافه کنید، به معنی «خستهکننده» خواهد شد. پس اگر اشتباها بگویید «I am boring»، یعنی آدم کسلکننده و ملالآوری هستید و خودتان هم این را خوب میدانید:)
She stayed at home during the weekend and became very bored, as she had nothing to do.
Annoyed
اذیت شده
وقتی از دست کسی عصبانی باشید، احتمالا از دست آنها اذیت شدهاید. در کل فعل «annoy» به معنی اذیت کردن است که با پسوند ed به شکل صفت مورد استفاده قرار میگیرد.
She was very annoyed that he kept making jokes the whole time and didn’t take her seriously.
Pleased
خرسند
این کلمه هیچ ربطی به کلمهی «please» ندارد! پس آن را «لطفا شده» یا «خواهش شده» نپندارید?
The boss was so pleased with the new employee’s work that he promoted her.
Excited
هیجان زده
I was excited to see my brother after five years.
Lonely
تنها
این کلمه بار منفی بیشتری نسبت به alone دارد. چراکه alone گاهی میتواند به کسی که در مکان خلوتی قرار دارد اشاره کند. اما lonely به کسی اشاره میکند که احساس تنهایی دارد و باید با کسی حرف بزند (ولی نمیتواند. چون کسی را ندارد).
Reya didn’t know anyone at the party so she was feeling very lonely.
Tired
خسته
البته اگر خیلی خیلی خستهاید و جان تکان خوردن را هم ندارید، میتوانید از فعل «exhausted» استفاده کنید?
I was very tired after doing all those new exercises at the gym.
Adverbs
قیدها
در مقالات مختلفی به توضیح قیدها و کاربرد آنها پرداختهایم. از قیدها برای توصیف افعال یا صفات استفاده میشود. قیدهای زیر جزو پرکاربردترین قیدها در زبان انگلیسی هستند. به مثالها به خوبی دقت کنید تا بالاخره برای یک بار هم که شده، جای دقیق این قیدها در جمله را یاد بگیرید و تا آخر عمر، جملههای حرفهای بسازید.
Always
همیشه
The sun always rises in the east.
Carefully
با احتیاط، با دقت
She told the maid to wash the dishes carefully, as they were made of glass.
Clearly
واضح، ساده، شفاف
Once the rain stopped, I could clearly see the mountain range from my window.
Often
اغلب
I often see her sitting in the cafe with a book.
Well
بهخوبی
Sheila’s job has been going well and she’s making a lot of money.
Generally
عموما، مجموعا
Generally, it’s faster to reach the city if you take the train.
Really
واقعا
They didn’t believe her, but she really didn’t commit the crime.
Sometimes
گاهی، گاها
Sometimes, I go to the library after lunch if I’m free.
Certainly
مطمئنا
I will certainly meet you next week for the interview.
Already
قبلا
از این قید برای بیان کاری که قبلا انجام دادهاید، استفاده میشود و معمولا هم در وجه «present perfect» مورد استفاده قرار میگیرد.
I already finished my homework.
سوالات متداول
در زبان انگلیسی «word» از چه بخشهایی ساخته شده است؟
در زبانشناسی، «word» کوچکترین واحد معنایی یک جمله است. پس به آن به شکل عناصر جدول مندلیف نگاه نکنید?
چگونه کلمات را مختصر «abbreviate» میکنند؟
use “etc.” for et cetera, meaning “and so forth”
use “et al.” for “et alii” or “and others”
use “i.e.” for “id est” or “that is”
use “e.g.” for exemplī gratia or “for example.”
تفاوت بین abbreviation و acronym در چیست؟
مختصر نویسی (abbreviation) و سر نام نویسی (acronym) ساختارهای کوتاه شده از کلمات یا عبارات هستند. وقتی کلمهای را به شکل مختصر به کار میبریم در حقیقت امر «abbreviation» را انجام میدهیم و وقتی برای مخفف یک کلمه یا عبارت از حروف اول آن عبارت کمک میگیریم، در حقیقت «Acronym» انجام میدهیم. مثلا، dr. مخفف «Doctor» است اما ناجا، مخفف «نیروی انتظامی جمهوری اسلامی» و یک «Acronym» است.
آیا fastly یک قید است؟
در حقیقت قیدی با عنوان «fastly» وجود ندارد! Fast از جمله کلماتی است که هم در قالب صفت و هم در قالب قید مورد استفاده قرار میگیرد. پس با افزودن ly آن را خراب نکنید.
آیا Slowly یک قید است؟
با اینکه میتوان از slowly با عنوان قید استفاده کرد، اما به جای آن میتوانید از «slow» نیز به صورت قید استفاده کنید.
آیا قیدی وجود دارد که به ing ختم شود؟
متاسفانه چنین امکانی وجود ندارد! معمولا پسوند «ing» یک کلمه را به صفت یا فعل gerund تبدیل میکند؟
آیا only یک قید است؟
این کلمه به خاطر کاربردهای فراوانش بسیار پرمشغله است. از این کلمه میتوان به عنوان صفت، قید و حتی حرف عطف استفاده کرد! اما اگر از این کلمه به عنوان قید استفاده شود، به معنی «just» به کار میرود.
با این حساب، آیا lovely یک قید است؟
کلمهی «generally» یک قید است و «general» یک صفت. اما «lovely»، متاسفیم. ولی یک صفت است! برخی از قیدها مثل «soon، now، home، fast و …» در انتها «ly» ندارند. بسیاری از صفات هم میتوانند در انتها «ly» داشته باشند، ولی همان صفت باقی بمانند. پس حتما به این استثناءها توجه کنید و همهی قوانین را طوطیوار حذف نکنید.
سخن آخر
وقتی سعی دارید یک زبان جدید یاد بگیرید، باید این نکته را به خاطر بسپارید که نمیتوانید راه صد ساله را یک شبه بروید. البته منظورم این نیست که یادگیری زبان انگلیسی صد سال طول میکشد! با یادگیری کلمات رایج در زبان انگلیسی میتوانید به یادگیری خود سرعت بیشتری ببخشید. ولی در مجموع باید صبر داشته باشید!
سعی کنید این کلمات را یاد بگیرید و چند جملهی ساده با آنها بسازید. هرچه بیشتر و بهتر تمرین کنید، اعتماد به نفس و توانایی شما در مکالمه یا جملهسازی بالاتر میرود. البته هر یک از جملههای خود را با یک کتاب معتبر یا موتور جستجوی «گوگل» چک کنید تا از صحت گرامری آن جمله مطمئن شوید. به این ترتیب، خانه از پای بس خراب نخواهد شد و از همان ابتدا ساختارها را به خوبی یاد خواهید گرفت.
همیشه نکات مقدماتی که یاد گرفتهاید را مرور کنید. حتی وقتی میخواهید موضوع جدیدتر و سختتری یاد بگیرید. شما باید این کار را آنقدر تکرار کنید که نکات مقدماتی را به اصطلاح «جویده باشید».
در آخر از شما میخواهم که خودتان را به خاطر اشتباهات کوچک دار نزنید. چون اشتباه در یادگیری زبان انگلیسی (یا هر زبانی) امری کاملا طبیعی است و تا اشتباه نکنید، در حقیقت یاد نمیگیرید؟
موفق باشید.
بیشتر بخوانید: 50 اصطلاح رایج در مکالمات زبان انگلیسی
بیشتر بخوانید:راحتتر لغت انگلیسی حفظ کنید
نظر خود را با ما در میان بزارید