ترکیب Had Better را برای بیان توصیههای قوی به کسی (از جمله خودمان) بهمنظور انجام کاری به کار میبریم.
- مثال: I’d better go home. It’s getting late.
- ترجمه: بهتره برم خونه داره دیر میشه.
- مثال: You’d better tell mum what happened before she finds out.
- ترجمه: بهتره قبل از اینکه بفهمه به مادرش بگی چی شده.
دوره های آموزش زبان انگلیسی |
|
دوره حضوری | آموزش زبان انگلیسی برای کودکان |
دوره حضوری | آموزش زبان انگلیسی برای نوجوانان |
دوره حضوری | آموزش زبان انگلیسی برای بزرگسالان |
نکته 1: Had Better اغلب به این معنی است که اگر کاری انجام نشود، اتفاق منفی رخ خواهد داد و بیشتر اوقات مانند یک تهدید یا هشدار بهنظر میرسد.
- مثال: He’d better give me my money back or he’ll be in trouble.
- ترجمه: او بهتر است پولم را پس بدهد وگرنه دچار مشکل می شود.
- مثال: You’d better behave yourself if you don’t want me to get really angry.
- ترجمه: اگر نمیخواهید من واقعاً عصبانی شوم، بهتر است مراقب رفتار خود باشید.
نکته 2: کلمه had یک شکل از گذشته فعل است، اما عبارت Had Better فقط برای صحبت در مورد آینده نزدیک استفاده میشود.
- مثال: You’d better call me soon. I’ll be worried.
- ترجمه: بهتره زودتر با من تماس بگیری من نگران خواهم شد
نکته 3: بعد از ترکیب Had Better باید از مصدر بدون to استفاده کنیم.
- مثال: I’d better take a look. (NOT I’d better to take)
- ترجمه: بهتره یه نگاهی بندازم.
نکته 4: شکل منفی had better بهصورت Had better not (‘d better not) خواهدبود.
- مثال: You’d better not say a word about this.
- ترجمه: بهتر است یک کلمه در این مورد نگویید.
- مثال: I’d better not forget.
- ترجمه: بهتره فراموش نکنم.
نکته 5: در زبان انگلیسی گفتاری معمولاً از شکل کوتاه (d better) استفاده میکنیم. و در سخنرانیهای غیررسمی، مردم گاهی فقط از better بدون had استفاده میکنند.
- مثال: You better go home.
- ترجمه: بهتره بری خونه
- مثال: I better get it right this time.
- ترجمه: بهتره این بار درستش کنم
had better vs should
ما اغلب از should برای نصیحت کردن استفاده میکنیم تا بگوییم که چیزی خوب است. و همچنین از had better برای توصیه یا هشداری فوری کاربرد دارد که در صورت عدم رعایت آن عواقب بدی خواهد داشت.
- مثال: You should try the cake. It’s delicious.
- ترجمه: شما باید کیک را امتحان کنید. خوشمزه است.
- مثال: He’d better hurry up or he’ll miss the cake.
- ترجمه: او بهتر است عجله کند وگرنه کیک را از دست خواهد داد.
It’s time
میتوانیم از it’s time + to + infinitive یا it’s time for someone + to + infinitiveا برای زمانی که کسی باید کاری را در زمان حال یا در آینده انجام دهد.
- مثال: It’s time for you to go to the doctor.
- ترجمه: وقت آن است که به دکتر بروید.
- مثال: It’s time to take a decision.
- ترجمه: زمان تصمیمگیری فرا رسیده است.
نکته 6: همچنین میتوانیم it’s (about) time + subject + past simple استفاده کنیم تا بگوییم کسی باید کاری را در حال حاضر یا در آینده انجام دهد.
- مثال: It’s time you went to the doctor.
- ترجمه: وقت آن است که به دکتر بروید.
- مثال: I really think it’s high time you made a decision. We can’t go on like this any longer.
- ترجمه: من واقعاً فکر میکنم وقت آن است که تصمیم بگیرید. ما دیگر نمیتوانیم اینطور ادامه دهیم.
نکته 7: ما از شکل گذشته آن برای صحبت در مورد آینده استفاده میکنیم. همچنین این ترکیب برای موقعیت شکایت یا انتقاد کاربرد دارد.
- مثال: It’s time you paid me what you owe me.
- ترجمه: وقت آن است که آنچه را که به من مدیونی به من بپردازی.
- مثال: It’s about time you started looking for a job.
- ترجمه: زمان آن فرا رسیده است که شروع به جستجوی شغل کنید.
بیشتر بخوانید:آموزش گرامر had been گذشته کامل در انگلیسی
بیشتر بخوانید:آموزش گرامر جملات شرطی در زبان انگلیسی
نظر خود را با ما در میان بزارید