اصطلاحات، بهترین و مفیدترین قسمت هر زبانی هستند که یادگیری آنها جذاب است (the best thing since sliced bread).
اما یادتان باشد باید هر از گاهی (once in a blue moon) از آنها در صحبتهای روزمرهتان استفاده کنید؛ چون در غیر اینصورت مردم فکر میکنند سلامت عقلی ندارید (not playing with a full deck).
اصطلاحاتی که برای ابراز احساسات و نظرات خودمان از آنها استفاده میکنیم گاهی غیرمنتظره و غافلگیرکننده به نظر میرسند (out of left field). گاهی تنها دلیل اینکه معنی اصطلاحی را در زبان انگلیسی یا فارسی میفهمیم این است که …. خوب، دلیل خاصی ندارد، معنی آن را میدانیم دیگر!
شاید برایتان سوال شده باشد یا جالب باشد بدانید این عبارات از کجا آمدهاند، اما یادتان میآید کنجکاوی ممکن است کار دستتان بدهد (curiosity killed the cat).
هیچچیز با فکر و حس شما وقتی اولین بار در معرض اصطلاحی به یک زبان خارجی قرار میگیرید، قابل مقایسه نیست. این حالت سردرگمی و گاهی گیجی، یکی از احساساتی است که واقعا با هیچ حسی قابل مقایسه نیست. این عبارات عجیب و غریب که بومیان هر زبانی مثل نقل و نبات از دهانشان بیرون میریزنند و استفاده از آنها برای خودشان کاملا عادی است، باعث میشود اکثر مواقع به مهارت شنیدن و درک مطلبتان شک کنید و به این مسئله فکر کنید که در انتخاب روش مطالعه و یادگیری زبان اشتباه کردید و قسمت مهمی را از قلم انداخته اید.
همه زبانها این اصطلاحات را دارند. حتی زبانهایی که شبیه زبانهای شما هستند هم اصطلاحاتی دارند که وقتی اولین بار آنها را میشنوید، حس میکنید هیچچیز نفهمیدید. گفته میشود فهمیدن بعضی اصطلاحات سخت و آزاردهنده است و حدس زدن معنی آنها به راحتی آب خوردن نیست. در این مقاله شما را با هجده اصطلاح عجیب و غریب از سراسر جهان آشنا میکنیم.
Stop ironing my head!
دفعه بعد که کسی شما را اذیت کرد، فقط کافی است به آنها بگویید stop ironing your head یا به زبان سادهتر «دست از سرم بردار» یا «منو اذیت نکن» یا «روی اعصاب من نرو»!
این اصطلاح ارمنی است و جمله آن Գլուխս մի՛ արդուկիր (glukhs mi՛ ardukeer) است و ترجمه انگلیسی آن “Stop ironing my head” است یعنی “Stop annoying me!”.
این اصطلاح بسیار مفید است و در زبانهای دیگر هم دیده میشود؛ برای مثال، در زبان ترکی استانبولی میگوییم Kafa ütüleme یعنی “Don’t iron my head!”.
دوره های آموزش زبان انگلیسی |
|
دوره حضوری | آموزش زبان انگلیسی برای کودکان |
دوره حضوری | آموزش زبان انگلیسی برای نوجوانان |
دوره حضوری | آموزش زبان انگلیسی برای بزرگسالان |
Are you still riding the goat?
زبان Cheyenne یکی از زبانهای خارقالعاده است که امروزه به شدت در معرض خطر است. چون فقط چند صد هزار نفر به این زبان صحبت میکنند و بیشتر در منطقه حفاظتشده سرخپوستان آمریکای شمالی زندگی میکنند.
این اصطلاح روشی جذاب است برای اینکه از کسی بپرسید از همسرش جدا شده است یا نه. معنای تحتاللفظی جمله Mónésó’táhoenôtse kosa? میشود “Are you still riding the goat?”.
Walk around in hot porridge
اصطلاحی از جمهوری چک که جمله اصلی آن Chodit kolem horké kaše است و به معنی حاشیهرفتن و طفرهرفتن از حرفهای مهم و واجب است. معادل این اصطلاح در زبان انگلیسی “beat around the bush” است.
از آنجایی که فنلاندیها و نروژیها فکر میکردند این اصطلاح به اندازه کافی مبهم و گیجکننده نیست، گربهها را هم وارد بازی کردند و جمله “pace around hot porridge like a cat” را ساختند که در زبان فنلاندی kiertää kuin kissa kuumaa puuroa و در زبان نروژی å gå som katta rundt den varm Grauten است.
Emit smoke from seven orifices
این اصطلاح چینی (七窍生烟 (qīqiàoshēngyān)) و معادل انگلیسی آن “to emit smoke from seven orifices” است. این اصطلاح به عصبانیت بیش از حد اشاره میکند. ممکن است برایتان جالب باشد بدانید منظور از کلمه روزنهها (orifices) در این جمله چیست. اجازه بدهید روشنتان کنیم: چشمها، گوشها، سوراخهای بینی و دهان.
در زبان فارسی هم معادلی برای این اصطلاح وجود دارد و وقتی خیلی عصبانی هستید میگویید «از کلهم دود بلند شده!».
اگر اصطلاحات درباره عصبانیت بیش از حد را به زبان هندی ترجیح میدهید، میتوانید از अंगारे उगलना (angaare ugalana) هم استفاده کنید تا ناراحتی و عصبانیتتان را تخلیه کنید.
Have other cats to whip
اینطور که به نظر میرسد، فرانسویها عاشق گربه هستند! این اصطلاح فرانسوی و جمله اصلی آن J’ai d’autres chats à fouetter! است. این عبارت شبیه معادل انگلیسی آن، یعنی “I have other fish to fry!” است اما در معنای لغوی آن درباره شلاق زدن گربهها صحبت میکند.
بین این اصطلاح و “pace around hot porridge like a cat”، ممکن است احساس کنید در تعداد بیشماری از اصطلاحات، گربهها حضور دارند.
استفاده از گربهها در زبان انگلیسی هم خیلی رسم است. اصطلاحاتی مثل let the cat out of the bag، curiosity killed the cat که در زبان انگلیسی هم استفاده میشود. ظاهرا مدتها قبل از اینترنت، مردم متوجه شده بودند که گربهها همهچیز را بهتر میکنند.
God bless you and may your mustache grow like brushwood
ممکن است فکر کنید وقتی کسی عطسه میکند، بهترین جملهای که میشود به او گفت، «bless you» است. اما مغولیها با این نظر موافق نیستند. آنها ترجیح میدهند جمله کاملتر бурхан оршоо бутын чинээ сахал урга (burkhan orshoo butyn chinee sakhal urga) را بگویند که به معنی عمر طولانی و نیکو است.
Have the cockroach
در زبان انگلیسی، گاهی میگوییم «حالم خوش نیست» یا “have the blues”. اصطلاح فرانسوی این عبارت خیلی شبیه به جمله انگلیسی است و فقط در یک کلمه متفاوت است و آن هم اینکه به جای کلمه “blues” از “cockroach” استفاده میکنند و میگویند: avoir le cafard.
Live like a maggot in bacon
ممکن است فکر کنید زندگی کردن مثل کرم در گوشت، خیلی جذاب نباشد، اما بهتر است دوباره فکر کنید. این اصطلاح آلمانی است و وقتی میخواهید بگویید کسی در ناز و نعمت و رفاه زندگی میکند از جمله Leben wie die Made im Speck استفاده میکنید.
فقط به این فکر کنید که آن کرم وقتی در بهشتی از گوشت قرار دارد، چقدر خوشحال است و چقدر غذا برای خوردن دارد.
Inflate a cow
وقتی از نظر علمی هم ثابت شده که پشت و رو کردن (یا به اصطلاح عامیانه، چپ کردن) (cow-tipping) گاوها از نظر قوانین فیزیک و ریاضی غیرممکن است، حالا باید با باد کردن گاوها سر و کله بزنیم؟
نه، نه به این زودی! در زبان چینی اگر بخواهیم کسی را “inflating a cow” توصیف کنیم، باید بگوییم 吹牛 (chuīniú) و این اصطلاح راهی ساده برای گفتن این است که شما اتفاق یا صحبتی را بیش از حد بزرگ جلوه میدهید.
Hang noodles on someone’s ears
به طور غریضی، احتمالا متوجه میشوید که نمیخواهید کسی از گوشتان رشته فرنگی (نودل) آویزان کند. در واقع، آویزان کردن رشته فرنگی از گوش کسی یک اصطلاح روسی است و به معنی مسخره کردن و دست انداختن است و به صورت Вешать лапшу на уши (veshat’ lapshu na ushi) نوشته میشود.
Dumplings instead of flowers
ترجمه تحتاللفظی اصطلاح ژاپنی 花より団子 (hana yori dango)، میشود “dumplings instead of flowers” و به انتخاب شیئی کاربردی به جای انتخاب شیئی زیبا و دکوری اشاره دارد.
در زبان انگلیسی هم شبیه چنین اصطلاحی وجود دارد و میگوییم کارایی چیزی را به زیبایی آن ترجیح دادیم. در واقع دو اصطلاح “function over form” و “substance over style” به همین نکته اشاره دارند.
You can’t pluck feathers off a bald chicken
نه، واقعا نمیشود از مرغی که پر ندارد، باز هم پر کند. چنین چیزی اصلا ممکن نیست. همانطور که هلندیها میگویند van een kale kip kan je geen veren plukken.
در زبان فارسی هم ما شبیه این اصطلاح را داریم: «کف دست مو نداره، بکن!»
این جمله به معنی تلاش بیهوده برای انجام کاری ناممکن است.
Ride an elephant to catch a grasshopper
اگر درباره اصطلاحات مقاله زیاد خوانده باشید، احتمالا با جملات و عباراتی که در آنها از کلمه فیل استفاده شده است آشنا هستید. اما احتمالا این جمله را نشنیدید که «سوار فیل شو تا ملخ را بگیری»!
این اصطلاح تایلندی ขี่ช้างจับตัก๊ แตน(K̄hī̀cĥāngcạbtạ́ ktæn) است و به کاری اشاره دارد که برای آن زحمت زیادی کشیدهاید اما نتیجه خوبی دریافت نکردید و بازگشت سرمایه نداشتید.
As clear as dumpling broth
وقتی مسئلهای حل شود و جواب سوالی پیدا شود، آلمانیها میگویند klar wie Kloßbrühe و به این معنی است که چیزی بسیار شفاف و واضح و درک آن آسان است. حالا، ممکن است در این باره بحث کنید که کاسه پر از سوپ اصلا شفاف نیست و خوب باید بگویم حق با شماست.
جایی در این میان، این اصطلاح معنیاش را تغییر داد و از “not at all clear” به “totally clear” تبدیل شد. معادلات این جملات در زبان انگلیسی به ترتیب “clear as mud” و “crystal clear” هستند.
Pedal in sauerkraut
احتمالا تعجب نمیکنید اگر بشنوید بشقابی پر از کلم جای خوبی برای دوچرخهسواری نیست. بنابراین، اصطلاح فرانسوی pédaler dans la choucroute به معنی رسیدن به ناکجاست.
اگر با خودتان فکر میکنید: «عجب اصطلاح باحالی، کاش همه اصطلاحات مثل این یکی بودند!»، حق با شماست و نظر ما هم همین است!
اگر فکر میکنید از این اصطلاح بیش از حد استفاده میکنید، میتوانید از pédaler dans le yaourt (pedal in yogurt)، pédaler dans la semoule (pedal in semolina)، pédaler dans la cancoillotte (pedal in cancoillotte cheese) و pédaler dans le couscous (self-explanatory!) هم استفاده کنید.
A germ across the sea can be seen, an elephant on the eyelid can’t
کلید اصلی فهمیدن معنی این اصطلاح اندونزیایی (kuman di seberang lautan tampak, gajah di pelupuk mata tak tampak) این است که آن را به صورت تحتاللفظی ترجمه نکنید.
اساسا، این اصطلاح به این معنی است که دیدن اشتباهات دیگران، هر چقدر هم که کوچک باشد کار سادهای است، اما اشتباهات خودمان را هر چقدر هم که بزرگ باشد، نمیبینیم.
Get stuffed with hay
معنای اصطلاح لهستانی wypchać się sianem (get stuffed with hay) به صورت تحتاللفظی سازه یا ساختاری است که ارزش معماری ندارد و از مواد بیارزش و بیکیفیتی در ساخت آن استفاده شده است. این عبارت برای کسی به کار میرود که از نظر سواد یا شخصیت رفتاری، انسان باارزشی نیست. همچنین لازم نیست بگوییم که نباید این عبارت را به طور مستقیم برای کسی به کار ببرید که به او نزدیک هستید و احساس علاقه میکنید!
A dog in church
سگ ممکن است بهترین دوست انسان باشد، اما در ایتالیا، این دوستی نباید جای عبادت را بگیرد. اصطلاح ایتالیایی un cane in chiesa به یک مهمان ناخوانده اشاره دارد.
در زبان فارسی هم اصطلاح «خروس بیمحل» به همین معنی است.
این اصطلاحات و نمونههای دیگر را بخوانید و با استفاده کردن از آنها در مکالمات و صحبتهای روزمرهتان، به حرف زدنتان رنگ و لعاب بدهید.
بیشتر بخوانید:شهرهایی با متنوعترین فرهنگها در جهان
بیشتر بخوانید:اسلنگ های (Slang) آمریکایی درباره فناوری و اینترنت
نظر خود را با ما در میان بزارید