متاسفانه، تعداد اشتباهاتی که ممکن است بعد از شروع یادگیری زبان آلمانی مرتکب آنها شوید، بیشتر از انگشتان دست است! با این حال، میخواهیم روی ده مورد از مهمترین و رایجترین اشتباهاتی تمرکز کنیم که زبانآموزان مبتدی دچار آنها میشوند.
پیش از آنکه این مقاله را شروع کنید، درباره این سوال فکر کنید: یادگیری زبان دوم چه فرقی با زبان اول دارد؟ خوب باید بگوییم تفاوتهای زیادی دارند، اما مهمترین تفاوت این است که زبان اول هیچ تداخلی با زبانهای دیگر پیدا نمیکند. کودکی که برای اولین بار یاد میگیرد چطور صحبت کند، از یک صفحه کاملا سفید شروع میکند و هیچ تصور از پیشتعریفشدهای ندارد که زبان چطور کار میکند. البته این مسئله برای هر کسی که میخواهد زبان دوم یاد بگیرد صادق نیست. یک انگلیسیزبان که آلمانی یاد میگیرد باید جلوی تاثیرات زبان انگلیسی یا زبان مادریاش را بگیرد.
اولین چیزی که هر زبانآموزی باید بپذیرد این است که هیچ راه درست یا غلطی برای یادگیری و ساختن یک زبان وجود ندارد. انگلیسی همین است که میبینید، آلمانی همین است که میبینید. بحث درباره گرامر و واژگان یک زبان مثل بحث کردن درباره آب و هواست: نمیتوانید چیزی را تغییر بدهید! نمیتوانید در هوای آفتابی بگویید هوا ابری است! اگر جنسیت کلمه Haus در زبان آلمانی خنثی (das) است، نمیتوانید آن را به der تغییر بدهید. اگر این کار را بکنید، خودتان را در معرض این خطر قرار میدهید که دیگران حرف شما را نفهمند یا اشتباه بفهمند. دلیل اینکه هر زبانی، گرامر مخصوص به خودش را دارد این است که از سوتفاهمات ارتباطی جلوگیری شود.
اشتباهات، اجتنابناپذیر هستند
اگر مفهوم تداخل زبان اول را درک کنید، به این معنی است که قرار نیست در زبان آلمانی اشتباه کنید؟ البته که نه! این تفکر غلط باعث میشود اشتباهی کنیم که بسیاری از زبانآموزان مرتکب میشوند: ترس از اشتباه کردن! مکالمه و نگارش به زبان آلمانی برای تمام زبانآموزان چالشبرانگیز و سخت است. اما ترس از اشتباه کردن میتواند شما را از پیشرفت کردن باز دارد. زبانآموزانی که نگران اشتباه کردن نیستند، از زبان بیشتر استفاده میکنند و روند پیشرفت آنها سریعتر است.
- فکر کردن به زبان انگلیسی (یا زبان مادری)
طبیعی است وقتی شروع به یادگیری زبان میکنید، به زبان مادری یا زبان انگلیسی فکر کنید. اما اشتباه شماره یک زبانآموزان مبتدی این است که بیش از حد به زبان مادری یا زبان انگلیسی فکر میکنند و هر جمله را به صورت تحتاللفظی و کلمه به کلمه ترجمه میکنند. هر چه زمان میگذرد و پیشرفت میکنید، باید یاد بگیرید بیشتر و بیشتر به زبان آلمانی فکر کنید. حتی زبانآموزان مبتدی هم میتوانند فکر کردن به زبان آلمانی را از همان مراحل ابتدایی یاد بگیرند. اگر از زبان مادری یا انگلیسی به عنوان عصای زیر بغلتان استفاده کنید و همیشه از انگلیسی یا فارسی به آلمانی ترجمه کنید، دارید راه را غلط میروید. تا زمانی که صدای آلمانی را در مغزتان نشنوید، آلمانی یاد نمیگیرید! در زبان آلمانی همیشه همه چیز مثل انگلیسی کنار هم قرار نمیگیرد.
- قاطی کردن جنسیتها
در حالیکه زبانهایی مثل فرانسه، ایتالیایی یا اسپانیایی برای اسمهایشان فقط دو جنسیت مونث و مذکر دارند، آلمانی جنسیت خنثی هم دارد و در مجموع سه جنسیت مذکر، مونث و خنثی برای اسمهای این زبان تعریف شده است. استفاده از جنسیت اشتباه نه تنها باعث میشود احمق به نظر برسید، بلکه میتواند باعث شود معنی کلمه یا جملهتان تغییر کند. بله، میدانم خیلی اعصابخوردکن است که ببینید یک کودک شش ساله آلمانی جنسیت کلمات را به درستی بیان کند و شما همچنان درگیر باشید، اما خوب متاسفانه همین است که هست!
- گیجی و دستپاچگی درباره حالتها
اگر ندانید حالت فاعلی در انگلیسی چیست یا فاعل مستقیم و غیرمستقیم چیست، متاسفانه باید بگوییم در یادگیری این مبحث در آلمانی با مشکل مواجه میشوید. حالت در زبان آلمانی به نام “inflection” شناخته میشود: قرار دادن پسوندهایی متفاوت در انتهای حروف تعریف و صفتها! وقتی der به den یا dem تغییر میکند، حتما دلیلی دارد. این دلیل همان دلیلی است که ضمیر he را به him تغییر میدهد. درست استفاده نکردن از این پسوندها میتواند باعث شود مردم دچار سوتفاهم شوند.
- ترتیب کلمات در جمله
ترتیب قرارگیری کلمات در جمله یا همان نحو در زبان آلمانی، سادهتر و انعطافپذیرتر از زبان انگلیسی است و بیشتر به پسوندهای کلمات بستگی دارد. در زبان آلمانی، فاعل همیشه اول جمله قرار نمیگیرد. در جملهوارههای وابسته، فعل ممکن است در انتهای جملهواره قرار بگیرد.
- کسی را به جای “du”، “Sie” خطاب کردن
تقریبا تمام زبانهای جهان از جمله انگلیسی حداقل دو کلمه برای گفتن “you” دارند: یکی برای استفاده در موقعیتهای رسمی و دیگری برای استفاده در موقعیتهای غیررسمی. انگلیسی هم روزگاری دو کلمه “thou” و “thee” داشت که شبیه به “du” در زبان آلمانی است، اما به دلایلی امروزه فقط از یک کلمه “you” در تمام موقعیتها استفاده میشود. به این معنی که انگلیسیزبانها ممکن است با یادگیری Sie و du/ihr مشکل داشته باشند. این مشکل اگر از همان ابتدا رفع نشود، به صرف فعل و فرمهای دستوری سرایت میکند و با اشتباهات گرامری زیادی مواجه خواهید شد.
- استفاده اشتباه از حروف اضافه
یکی از سادهترین راهها برای فهمیدن اینکه شما بومی یک زبان نیستید این است که حروف اضافه اشتباه استفاده کنید. آلمانی و انگلیسی معمولا برای اصطلاحات و عبارات یکسان، حروف اضافه متفاوتی دارند:
“Wait for”/warten auf
“Be interested in”/sich interessieren für
در زبان انگلیسی، میتوانید برای medicine حرف اضافه “for” استفاده کنید، در آلمانی این حرف اضافه به (“gegen (“against تغییر میکند. همچنین در زبان آلمانی حرفاضافههای دوگانه هم وجود دارند که با توجه به حالتهای مختلف، متفاوت است.
- استفاده از اوملات (Umlaute) یا دو نقطه
در زبان آلمانی «دو نقطه» یا اوملات میتواند برای زبانآموزان مبتدی مشکل ایجاد کند. کلمات با توجه به اینکه اوملات دارند یا نه، معنای متفاوتی خواهند داشت. برای مثال، zahlen به معنی “pay” است، ولی zählen به معنی “count” است. کلمه Bruder به معنی one brother، ولی Brüder به معنی “brothers” است. به کلماتی که میتوانند مشکلساز باشند دقت کنید. از آنجایی که a، o و u میتوانند اوملات بگیرند، مصوتهایی هستند که باید از آنها آگاهی داشته باشید.
- نقطهگذاری و اختصار
قواعد نقطهگذاری در زبان آلمانی و استفاده از آپوستروف (apostrophe) متفاوت از زبان انگلیسی است. برای نشاندادن مالکیت در زبان آلمانی معمولا از آپوستروف استفاده نمیشود. آلمانی در بسیاری از عبارتهای رایج از اختصار استفاده میکند که بعضی از آنها آپوستروف دارند، مثل: (“Wie geht’s?”) و بعضیها ندارند، مثل: (“zum Rathaus”). علائم اختصار در زبان آلمانی از جمله am، ans، ins یا im میتوانند مشکلساز شوند.
- قوانین مزاحم نوشتن با حروف بزرگ
آلمانی تنها زبان مدرنی است که برای تمام اسمها قانون نوشتن با حروف بزرگ را اجباری کرده است، اما مشکلات دیگری هم وجود دارد. یکی از آنها این است که برخلاف انگلیسی، صفتهای ملیت اصولا در زبان آلمانی با حروف بزرگ نوشته نمیشوند. به دلیل تغییر در قواعد آلمانی، حتی خود آلمانیها هم با بزرگ نوشتن حروف در بعضی موارد مشکل دارند.
- استفاده از افعال کمکی ‘Haben’ و ‘Sein’
در زبان انگلیسی، حال کامل همیشه با فعل کمکی “have” شناخته میشود. افعال آلمانی در حال و گذشته کامل میتوانند هر دو فعل کمکی haben (have) و sein (be) را بههمراه قسمت سوم فعل داشته باشند. از آنجایی که افعال “to be” خیلی رایج نیستند، باید یاد بگیرید کجا از sein و کجا از haben یا sein در زمان حال یا گذشته کامل استفاده کنید.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره دوره های آموزش زبان آلمانی کلیک نمایید
نظر خود را با ما در میان بزارید