مثل همه زبانهای دیگر، زبان فرانسه هم غنی از اصطلاحات است؛ اصطلاحاتی که معنای متفاوتی از معنای لغویشان دارند. اگر برای یادگیری زبان فرانسه زمان کافی صرف کنید، خواهید شنید مردم از اصطلاحاتی مثل mustard up their nose، a hair in the hand، a wooden mouth یا a hand in the bag صحبت میکنند. به نظر شما این اصطلاحات چه معنایی دارند؟
در این مقاله بعضی از اصطلاحات عجیب و فوقالعاده را با شما به اشتراک میگذارم که در میان فرانسویها خیلی رایج است و در مکالمات روزمره از آنها استفاده میکنند. اگر بخواهید مثل بومیان فرانسویزبان باشید و حرفهای آنها را بفهمید، باید این اصطلاحات را هم یاد بگیرید؛ فقط سعی نکنید معنی لغوی آنها را در نظر بگیرید.
“Il fait un temps de chien!”
تصور کنید با دوستی در شهر پاریس قدم میزنید و باران شدیدی شروع میشود. دوستتان شروع میکند به غر زدن و میگوید il fait un temps de chien! . معنای لغوی این جمله “it’s dog weather!” است. اما در واقع این اصطلاح فرانسوی راهی است برای گفتن اینکه هوا خیلی بد است. در زبان انگلیسی هم اصطلاحی داریم که تقریبا همین معنی را میدهد:
“It’s raining cats and dogs!”
“Ta gueule!”
در زبان فرانسه دو کلمه برای “mouth” وجود دارد. یکی از آنها bouche به معنی دهان انسان است و دیگری gueule است که برای دهان موجودات (حیوانات) دیگر به کار میرود. در زبان انگلیسی این کلمه “muzzle”یا “maw”ترجمه میشود.
بنابراین اصطلاح “ferme ta gueule!” در زبان فرانسه، که اغلب کوتاهشده آن به صورت “ta gueule!” استفاده میشود، به معنی “shut your mouth!”است که در زبان انگلیسی به صورت “shut up!” یا “be quiet! ترجمه میشود؛ اما این اصطلاح لایههای معنایی دیگری هم دارد که انتقال و تفسیر آن در زبان انگلیسی سخت میشود. از آنجایی که شما به جای “bouche” میگویید “gueule”، درواقع به این مسئله اشاره میکنید فردی که در حال صحبت کردن با او هستید، حیوان است و انسان نیست. بنابراین میتوانید متوجه شوید که استفاده از این اصطلاح خیلی مودبانه نیست!
“Avoir la moutarde qui monte au nez”
معنای لغوی این اصطلاح رنگی، to have mustard going up your nose است و میتواند به صورت to lose your temper یا to be angry ترجمه شود.
راحت میشود تصور کرد این اصطلاح از کجا آمده است. فقط تصور کنید اگر دسته بزرگی از برگ درخت خردل را بو کنید، چه حسی به شما دست میدهد!
“Avoir le cafard”
کلمه cafard به معنی سوسک است. اگر از اصطلاح avoir le cafardاستفاده کنید، معنای لغوی آن “have the cockroach” است و به معنی غمگین و ناراحت، افسرده و بیحوصله بودن است. در انگلیسی دو اصطلاح have the blues یا be down in the dumps معادل این اصطلاح فرانسوی است. حدس میزنم دیدن سوسک چیزی نباشد که مردم را خوشحال کند.
“Avoir les chevilles qui enflent”
اصطلاح Avoir les chevilles qui enflent به معنی “to have ankles that swell” است. اگر یک فرانسوی اصطلاح بالا را به شما بگوید، لزوما به این معنی نیست که باید به یک دکتر مراجعه کنید. در واقع میخواهد بگوید ذات و نفس شما مشکل دارد.
در زبان فرانسه به کسی میگویید swollen ankles که بیش از حد مغرور و متکبر است. در زبان انگلیسی هم اصطلاحات مشابهی داریم که تقریبا همین معنی را میدهند و “to be full of yourself” یا “big-headed” هستند.
“Couper les cheveux en quatre”
در زبان انگلیسی، اگر کسی بیش از حد دقیق و وسواسی باشد به او میگویید splitting hairs است. در زبان فرانسه، از اصطلاح tu coupes les cheveux en quatre استفاده میکنید که به معنی “you’re cutting the hair into four pieces” است. این اصطلاح هم شبیه نسخه انگلیسی است، با این تفاوت که در زبان فرانسه دقیقا اشاره میشود که مو به چند قسمت تقسیم میشود. در زبان فارسی هم «مو را از ماست کشیدن» هم معنی مشابه اصطلاحات بالا را دارد.
“Péter un plomb”
اصطلاح Péter un plomb به صورت لغوی به معنای to break یا blow a fuse است. معنی لغوی این اصطلاح بعد از ترجمه به طور کامل تغییر نکرده است و به معنی “to go crazy” یا “to get very angry” است.
“Avoir un poil dans la main”
اصطلاح Avoir un poil dans la main به معنی “to have a hair in one’s hand” است. معنای ضمنی آن “to be lazy”است؛ بنابراین به این معنی است که به حدی تنبل هستید که کف دستتان مو رشد میکند.
“Avoir un chat dans la gorge”
اگر کف دستتان مو داشت و آن را اصلاح میکردید، احتمالا میخواستید از درد فریاد بزنید. اصطلاح Avoir un chat dans la gorge به معنی “have a cat in your throat” است. مثل اصطلاح انگلیسی “to have a frog in your throat”، این اصطلاح فرانسوی هم به معنای گلودرد داشتن یا یک سرفه سنگین و دردناک است.
“Quand les poules auront des dents”
در زبان انگلیسی وقتی میخواهیم بگوییم چیزی هیچوقت اتفاق نمیافتد یا اتفاق افتادن آن خیلی بعید است، از اصطلاح “when pigs fly” یا “when hell freezes over” استفاده میکنند. در فرانسه میتوانید بگویید quand les poules auront des dents و به معنی when chickens have teeth (هروقت مرغها دندان داشته باشند) است!
واضح است کسی که این اصطلاح را اختراع کرده است، نمیدانسته روزی در اثر شرایط ژنتیکی و جهشها، ممکن است مرغها دندان هم داشته باشند.
“Les doigts dans la nez”
در زبان انگلیسی وقتی کاری خیلی ساده است، ممکن است از اصطلاح with your eyes closed یا with your hands tied behind your back استفاده کنید. در زبان فارسی هم دقیقا از هم اصطلاحات استفاده میکنیم و میگوییم «میتوانم فلان کار را چشم بسته هم انجام بدهم». در زبان فرانسه، میتوانید بگویید “Je pourrais le faire les doigts dans le nez!” که معنی لغوی آن زیاد جالب نیست (I can do it with my fingers in my nose!)، ولی چه میشود کرد! فرانسویها کلا به راحت صحبت کردن و گاهی بیادب بودن مشهور هستند.
“Sentir le sapin”
این اصطلاح به معنی “to feel/sense the fir tree” است. چوب روسی در گذشته برای ساختن تابوت استفاده میشد، بنابراین اگر بتوانید بوی چوب روسی را حس کنید (feel the fir)، یعنی مرگتان نزدیک است یا به قول ما ایرانیها پایتان لب گور است یا one foot in the grave (البته بلا به دور!). درست مثل همتایان انگلیسی، میتوانید از این اصطلاح در معنای ضمنی آن استفاده کنید و واقعا منظورتان این نباشد که کسی در حال موت است یا چیزی در حال از بین رفتن است. برای مثال، یک پروژه کاری یا یک کمپین در حال از بین رفتن هستند.
میتوانید از جملات اخباری یا تعجبی مثل “ça sent le sapin!” استفاد کنید که تقریبا به معنی “it’s all over!” یا “it’s the end of the road!” است.
“Manger comme quatre”
اصطلاح Manger comme quatre به معنی “eat like four” است و به کسی اشاره میکند که به جای چهار نفر غذا میخورد و البته واضح است که عادت خوب و سالمی نیست. این اصطلاح راهی عامیانه و خودمانی برای این است که به کسی بگویید خیلی غذا میخورد. در زبان انگلیسی رایجتر است که از اصطلاح “to eat for two” استفاده شود، بنابراین اینطور به نظر میرسد که انگلیسیزبانها نصف فرانسویها وزن داشته باشند
“Prendre quelqu’un la main dans le sac”
معنای لغوی این اصطلاح “to catch someone with their hand in the bag” است. میتوانید پیامدهای آن را حدس بزنید: اگر سارقی را هنگامی که دستش هنوز در کیف کسی است بگیرید، در واقع مچ او را هنگام ارتکاب جرم گرفتید ( red-handed).
“Un coup de foudre”
کلمه Foudre به معنی رعد و برق (“lightning”) است و coup de foudreصاعقه است. اصطلاح “Avoir un coup de foudre pour quelqu’un” به معنی “have a lightning bolt for someone” است. به این معنی که با یک نگاه عاشق کسی شدید یا در دام عشق کسی گرفتار شدید. عبارات انگلیسی fall in love with someone at first sight یا fallen head-over-heels in love هم به معنی اصطلاح بالا هستند.
در زبان ایتالیایی هم اصطلاح مشابهی وجود دارد و در فیلم «پدرخوانده» (The Godfather) وقتی آل پاچینو عاشق دختری اهل سیسیل میشود و دوستانش درباره او صحبت میکنند از عبارت “hit by the thunderbolt” استفاده میشود.
“Avoir le beurre et l’argent du beurre”
اصطلاح Avoir le beurre et l’argent du beurre به معنی “to have (both) butter and butter money” است. معنای لغوی عبارت “butter money” پولی است که با فروش کره به دست میآورید.
اگر بخواهیم یکی از جملههای معروف گروه Rolling Stones را بیان کنیم، باید بگوییم همیشه چیزی را که میخواهیم به دست نمیآوریم. اما بعضی مردم این مسئله را قبول نمیکنند و به نظر میرسد هم کیک را میخواهند و هم آن را میخورند. همانطور که فرانسویها توضیح میدهند، آنها هم میخواهند کرهشان را نگه دارند، هم آن را بفروشند. در فارسی هم معادل این اصطلاح را داریم و آن «هم خدا را میخواهد هم خرما را» است.
“Une bouchée de pain”
اصطلاح Une bouchée de pain به معنی “a mouthful of bread” است. نان ارزان است، بنابراین اگر چیزی را با قیمت بسیار کمی بخرید، میتوانید بگویید je l’ai acheté pour une bouchée de painکه به معنی “I bought it for a mouthful of bread.” است و در زبان فارسی هم میگوییم «مفت خریدمش!»
“L’habit ne fait pas le moine”
این اصطلاح به معنی “the clothing doesn’t make the monk” است. فقط به این دلیل که کسی لباس راهبها را به تن کرده است، به این معنی نیست که واقعا یک راهب است. بنابراین هیچچیزی را فقط از روی ظاهرش قضاوت نکنید. در زبان انگلیسی هم اصطلاح don’t judge a book by its cover به همین معنی است.
“Il me court sur le haricot”
اگر کسی te court sur le haricot، به این معنی است که “running on your bean”. احتمالا باز هم معنی این اصطلاح را متوجه نشدید. این اصطلاح به معنی راه رفتن روی اعصاب کسی یا ناراحت کردن اوست. در زبان انگلیسی و فارسی هم همین اصطلاح را داریم که به صورت getting on your nerves ترجمه میشود.
“Avoir la gueule de bois”
در این اصطلاح باز هم کلمه guele را میبینیم که در مثال دو هم استفاده شده بود. اصطلاح A guele de bois به معنی “wooden mouth” است. درباره این اصطلاح فکر کنید، چه زمانی دهان کسی مثل چوب میشود؟ وقتی دهان خیلی خشک میشود؟ وقتی در خوردن نوشیدنیهای الکلی زیادهروی کرده باشد؟ بله، درست است! اصطلاح gueule de bois به معنی زیادهروی در مصرف نوشیدنیهای الکلی است.
“Mettre son grain de sel”
اصطلاح Mettre son grain de sal به معنی “to put one’s grain of salt” است. این اصطلاح شبیه به نسخه آمریکایی “to give one’s two cents” و به معنی نظر دادن است، با این مفهوم که نظر کسی برای شما مهم نیست و احتمالا نظری ناخواسته و بیاساس است.
“Être dans le cirage”
کلمه Cirage به معنی “polish” (به معنی واکس کفش، نه کشوری در شرق آلمان) است. اگر dans le cirage باشید، در زبان انگلیسی به معنی “in the polish” است و یعنی گیج، منگ، کسی که خواب کافی نداشته است یا حتی out for the count است و یعنی بیهوش و حواس است.
“Mettre la charrue avant les bœufs”
اصطلاحات در هر زبانی موضوع پیچیده و مهمی هستند. نباید اولین مطلبی باشند که یادگیری آنها را شروع میکنید؛ چون باید ابتدا از مقدمات و مطالب پایه هر زبانی شروع کنید. مطالعه اصطلاحات فرانسوی پیش از آنکه گرامر و واژگان پایه فرانسه را بدانید، میتواند mettre la charrue avant les bœuefs باشد که به معنی put the plough before the cows! است. در زبان انگلیسی مرسوم است درباره putting the cart before the horse. صحبت کنید.
“Ne pas casser trois pattes à un canard”
دوستی را تصور کنید که به شما گفته است broken three legs on a duck. چطور توانستند چنین کاری کنند؟ اردکها فقط دو پا دارند! اگر توانستید پای سومی پیدا کنید که آن را بشکنید، در واقع توانستید کار فوقالعاده و بینظیری انجام بدهید که انجام آن ساده نبوده است.
بنابراین اگر اتفاقی بیافتد که خیلی جذاب یا خاص نیست، فرانسویها ممکن است بگویند il ne casse pas trois pattes à un canard و به معنی “it doesn’t break three legs on a duck” است. منظورشان این است که کار جالبی نیست یا کاری نیست که ارزش گفتن داشته باشد (nothing to write home about).
“Jeter l’éponge”
اصطلاح انگلیسی “To throw in the towel” به معنی تسلیم شدن یا جا زدن است. این اصطلاح از ورزش بوکس آمده است: وقتی مبارزی به شدت آسیب میبیند یا مبارز دیگر او را به طرز بدی میزند و مربیانش از او میخواهند خودش بازی را تمام کند، یعنی حوله را داخل رینگ بیاندازد و اعلام شکست کند تا به داوران بگوید میخواهد بازی را متوقف کند.
در زبان فرانسه هم اصطلاح مشابهی وجود دارد، با این تفاوت که شما حوله را نمیاندازید، jeter l’éponge، شما “throw in the sponge” را میاندازید.
راستش را بخواهید، من درباره اصطلاح آخر تحقیق کردم و فهمیدم در زبان انگلیسی هم وجود دارد. میدانم ممکن است خیلی جالب نباشد، اما به عنوان یک بریتانیایی، تا به حال این کلمه را نشنیدم. البته مطمئن هم هستم که هیچوقت از آن استفاده نخواهم کرد.
نظرتان درباره اصطلاحات فرانسوی بالا چیست؟ آیا یاد گرفتن آنها ساده است و میتوانید چشم بسته آنها را یاد بگیرید؟ یا فکر میکنید گیجتان کردم؟ اگر جوابتان مثبت است، عذرخواهی میکنم، نمیخواستم روی اعصابتان راه بروم
بیشتر بخوانید: حقایق جالب درباره زبان فرانسه
بیشتر بخوانید:86 کلمه در زبان انگلیسی که در واقع فرانسوی هستند
نظر خود را با ما در میان بزارید