حتماً در مکالمات فرانسوی عبارات عجیبی همچون “صبح چاقی را سپری کردن” یا “حبههای قند را روی پشت کسی شکستن” شنیدهاید.
در اینگونه مواقع با وجود آنکه معنای تک تک کلمات را میفهمید اما نمیتوانید منظور کلی عبارت را متوجه شوید. پس با این توصیفات باید ورود شما را به دنیای اصطلاحات فرانسوی تبریک گفت.
ضرورت یادگیری اصطلاحات فرانسوی
میتوانید بدون یادگیری اصطلاحات فرانسوی ادامه دهید، اما چه کسی میخواهد وقتی مکالمه روزمره را انجام میدهد شبیه کتاب درسی دوره راهنمایی باشد؟
خود را جای دانشجویی تصور کنید که قصد دارد سفری به فرانسه داشته باشد و میخواهد از این تجربه حداکثر استفاده را ببرد، دوستان جدیدی پیدا کند و با آنها در مورد موضوعات جالب گفتوگو کند. اما وقتی شما خشک و رسمی صحبت کنید، هیچ کسی علاقمند به دوستی با شما نبوده و هیچ مکالمه جذابی از سوی آنان در انتظارتان نخواهد بود. به همینخاطر، دانستن و بکارگیری اصطلاحات رایج زبان فرانسه به شما کمک میکند تا بتوانید با فرانسوی زبانان خودمانیتر و صمیمیتر صحبت کنید.
بنابراین بدون هیچ مقدمهای، در اینجا لیستی از اصطلاحات فرانسوی را ارائه میدهیم که به شما کمک میکند بهتر و روانتر به زبان فرانسه صحبت کنید.
-
Coûter les yeux de la tête
معنای لفط به لفظ این عبارت این است که چیزی به اندازه چشمان شما قیمت داشته باشد، میدانیم که این قیمتی غیرمنطقی است و منظور از این اصطلاح گران بودن و قیمت نامعقول یک چیزی است. معادل این اصطلاح در فارسی “نرخ خون بودن چیزی” و معادل انگلیسی آن عبارت «to cost an arm and a leg» است. در ادامه، این اصطلاح را در یک مثال مشاهده خواهید کرد:
*J’aurais aimé acheter un nouvel ordi mais ça coûte les yeux de la tête.
*I would have liked to buy a new computer but it costs an arm and a leg.
*من دوست داشتم یک کامپیوتر جدید بخرم اما قیمت آن نرخ خون بود.
-
Boire comme un trou
معنای لغوی این اصطلاح “نوشیدن مانند یک سوراخ” است. وقتی در فرانسوی میگویند کسی مثل یک سوراخ مینوشد، به معنای این است که هرگز دست از نوشیدن نمیکشد، حتی اگر مجبور شود. این عبارت عناصری از قضاوت کردن در خود دارد، بنابراین باید مراقب استفاده از آن باشید. برای مثال:
- Astrid a remarqué que Charles a bu deux bouteilles de vin hier soir.
- Mon Dieu, il buvait comme un trou.
- Astrid noticed that Charles drank two bottles of wine last night.
- Oh my God, he was drinking like a fish.
- آسترید متوجه شد که چارلز دیشب دو بطری شراب نوشیده است.
- اوه خدای من، او مثل یک ماهی مینوشید.
-
Ne rien savoir faire de ses dix doigts.
معنای لغوی این اصطلاح “ندانستن انجام کاری با ده انگشت است” و معنای اصلی آن بدردنخور بودن کسی است. برای مثال:
*Laisse Tomber، il ne sait rien faire de ses dix doigts، celui-là.
* Forget about it, that guy is completely useless.
فراموشش کن، آن مرد کاملاً بدردنخور است.
-
Arriver comme un cheveu sur la soupe
معنای لغوی این اصطلاح “رسیدن مانند مو در سوپ” است. و معنای اصلی آن اشاره دارد به وارد شدن به یک موقعیت در بدترین لحظه ممکن. برای مثال:
*Julien et Arnaud se disputaient quand je suis arrivée – comme un cheveu sur la soupe.
* Julien and Arnaud were in the middle of a fight when I got there – at the most awkward moment.
*جولین و آرنو وسط دعوا بودند که من به آنجا رسیدم – در بدترین لحظه.
-
Mettre son grain de sel.
معنای لغوی این عبارت “نمک گذاشتن” است که منظور از آن نظر ناخواسته و غیرضروری به کسی دادن است. به عنوان مثال، تصور کنید مادرتان بدون آنکه از او خواسته باشید اظهار نظر کند در مورد زندگی عشقی شما (یا فقدان آن) اظهارنظر میکند.
*Encore une fois، elle a mis son grain de sel.
* Once again, she offered an unsolicited opinion.
باز ایشون اظهار نظر بیجا کرد!
-
Faire la grasse matinée
معنای لغوی این اصطلاح “داشتن یک صبح چاق” است. برای شنوندهای که برای اولین بار این اصطلاح به گوشش میرسد، صبح چاق چیز خوشمزهای در نظرش میآید اما در واقع این اصطلاح به معنای خوابیدن است – اما ممکن است بعد از خواب صبحگاهی خود از یک صبحانه بینظیر لذت ببرید! برای مثال
*J’ai trop bu hier soir، alors aujourd’hui، j’ai fait la grasse matinée.
* I drank too much last night, so today I slept in.
*دیشب زیاد خوردم، برای همین امروز صبح خوابیدم.
-
C’est dommage
در لغت این اصطلاح به معنای واقعی کلمه به «این شرمآور» ترجمه میشود. همچنین میتوان این عبارت را به “خیلی بد است” ترجمه کرد. برای مثال:
*C’est dommage que tu ne sois pas au courant.
* It’s too bad you’re not up to speed.
*خیلی بد است که اطلاعات شما به روز نیست.
-
Coup de foudre
معنای دقیق لغوی آن “برخورد یک صاعقه” است. این اصطلاح در واقع، به معنی عشق در نگاه اول است، یعنی زمانی که فرد خاصی را میبینید و به یکباره و با تمام وجود عاشق او میشوید اما نمیتوانید هیچ واکنشی در آن لحظه نشان دهید. برای مثال:
*Quand je t’ai vu pour la première fois, c’était le coup de foudre.
* The first time I saw you, I fell head over heals.
اولین باری که تو را دیدم، یک دل نه صد دل عاشقت شدم.
-
Appeler un chat un chat
ترجمه لغوی این اصطلاح چنین چیزی است: “گربه را گربه نامیدن”. معادل ساده این عبارت “چیزی را همانطور که هست بگویی”، یا معادل انگلیسی آن calling a spade a spade که به معنای گفتن حقیقت تلخ است و صریح بیان کردن مسائل است. برای مثال:
- Attends, tu veux vraiment dire qu’il est stupide?!
- Écoute, il faut appeler un chat un chat.
- Wait, do you actually think he’s stupid?!
- Listen, I’m just telling it like it is.”
- صبر کن، واقعا فکر میکنی او احمق است؟!
- گوش کن، من هر چیزی را آنگونه که هست میگویم.
-
Je dis ça، je dis rien
این اصطلاح در لغت به این معناست: “من آن را میگویم، چیزی نمیگویم.” معادل انگلیسی آن این اصطلاح است: “just saying”. شما از این عبارت زمانی استفاده میکنید که در عین حال که میخواهید اظهارنظر کنید اما نمیخواهید مسئولیت کامل آن را بر عهده بگیرید و یا میخواهید اثر منفی حرفی را که میزنید کمرنگتر و ملایمتر کنید. همچنین تویتر هشتگی با همین معنی دارد: #JDCJDR! سعی کنید با احتیاط از این عبارت استفاده کنید، زیرا معنای نسبتاً منفعل-تهاجمی دارد و معادل فارسی آن “از ما گفتن ” یا ” به خاطر خودت میگم” است. برای مثال:
*Si on ne part pas maintenant، on n’arrivera pas au spectacle à l’heure. Enfin، je dis ça، je dis rien.
* If we don’t leave now, we won’t get to the show on time. Just saying…
*اگر الان نرویم، به موقع به نمایش نخواهیم رسید. از ما گفتن…
-
Poser un lapin à quelqu’un
در لغت به معنای “قرار دادن خرگوش روی کسی” است. عبارت فرانسوی به اندازه معادل انگلیسی آن احمقانه به نظر میرسد – معنای واقعی این عبارت “قال گذاشتن کسی یا حاضر نشدن برای چیزی که برنامهریزی کردهاید” است. برای مثال:
*Je l’ai presentue mais elle n’est jamais arrivée – elle m’a posé un lapin!
* I waited for her but she never came – she stood me up!
من منتظرش بودم اما او هرگز نیامد – او مرا قال گذاشت!
-
Ça marche!
Ça marche در لغت به معنای “که کار میکند” است. Marcher یک فعل جالب است زیرا هم به معنای “راه رفتن” و هم به معنای “کار کردن” است، بنابراین معنای آن برای غیرفرانسوی زبانان همیشه گنگ و مبهم است. شما از این عبارت مانند معادل انگلیسی آن استفاده خواهید کرد. اگر شما و برخی از دوستانتان در حال برنامهریزی برای تعطیلات خود هستید، میگویید ça marche تا نشان دهید که در سفر هستید. توجه داشته باشید که این عبارت از منطقهای به منطقه دیگر متفاوت است. مثلاً در سوئیس مردم به جای آن میگویند ça joue: “که بازی میکند!” برای مثال:
- On se retrouve à midi pour déjeuner?
- Oui, ça marche!
- Let’s meet at noon for lunch?
- Yes, that works!
- بیا ظهر برای ناهار همدیگر را ببینیم؟
- بله، فکر خوبی است!
-
Sauter du coq à l’âne
این اصطلاح در لغت به معنای پریدن از خروس به الاغ و در اصل به معنای پریدن از موضوعی به موضوع دیگر در گفتگو است. میتوانید از آن برای توصیف فردی استفاده کنید که دنبال کردن و فهمیدن صحبتهایش دشوار است، یا خود در حین گفتوگو میتوانید از این اصطلاح استفاده کنید تا نشان دهید که موضوعی که میخواهید در مورد آن به بحث بپردازید بسیار به بحث قبلی بیارتباط است اما به هر حال این کار را انجام داده و بحث را عوض خواهید کرد. برای مثال:
*Et, je saute du coq à l’âne mais…
* And, this is completely unrelated but…
هرچند این موضوع کاملاً بیربطی است اما…
-
Être à l’ouest
معنای تحتالفظی این اصطلاح «در غرب بودن» است. معنای واقعی این اصطلاح کاملاً خلوچل و یا مثل دیوانهها بودن است. برای مثال:
*Comme j’avais mal dormi, j’étais complètement à l’ouest toute la journée.
* Since I had slept poorly, I was out of it for the whole day.
*از آنجایی که بد خوابیده بودم، تمام روز را مثل دیوانهها بودم.
-
La moutarde me/lui monte au nez
اگر بخواهیم کلمه به کلمه این اصطلاح را ترجمه کنیم، باید آن را “خردل به بینی من میرسد” ترجمه کنیم – معنای اصلی که این اصطلاح مدنظر دارد من عصبانی میشوم است (و نه عطسه میکنم که در این مورد میتوان این معنی را نیز از آن برداشت کرد).
*Quand elle se Fait Taquiner, on peut voir que la moutarde lui monte au nez!
* When she gets teased, you can see her getting angry!
*وقتی او را مسخره میکنند، میتوانید عصبانی شدنش را ببینید!
با این اصطلاحاتی که در این مقاله یاد گرفتید، با بکارگیری آنها مطمئناً شما در کمترین زمان خواهید توانست مانند یک بومی فرانسوی صحبت کرده و با فرانسوی زبانان به سادگی معاشرت کنید.
اما نکته مهمی که در مورد اصطلاحات وجود دارد این است که استفاده از آنها ممکن است گیجکننده بوده و یا شاید به خاطر سپردن آنها سخت باشد، زیرا حدس زدن معنای واقعی آنها از تک تک کلمات تشکیلدهندهشان دشوار و گاهی محال است.
تنها راه یادگیری این اصطلاحات شنیدن و تمرین آنها در یک محیط واقعی و بومی است. پس سعی کنید با افراد فرانسوی زبان صحبت کنید و هر اصطلاحی که در مکالمه آنها میشنوید را یاد گرفته و سعی کنید خود نیز آن را در صحبتهای خود بکار ببرید. از آنجایی که دسترسی به افراد بومی برای اغلب زبانآموزان میسر نیست تنها راه دستیابی به یک محیط واقعی زبانی استفاده از برنامههای آنلاین معتبری است که توسط مربیان و سخنوران فرانسوی زبان در اینترنت ارائه میشود. امیدواریم اصطلاحاتی که در این مقاله بررسی کردیم، برای شما مفید واقع شود.
سخن پایانی
در صورتی که در روند یادگیری زبان فرانسه خود نیاز به مشاوره داشتید به شما پیشنهاد میکنیم راه مطمئن را انتخاب کرده و با ما تماس بگیرید. آموزشگاه زبان ایرانمهر با ارائه مشاوره تخصصی آماده پاسخگویی به تمامی سوالات شما در زمینه آموزش زبان است. همچنین شما میتوانید برای مشاوره و تعیین سطح رایگان و ثبتنام در دورههای آموزش زبان انگلیسی، آلمانی، فرانسوی و سایر زبانها فرم مشاوره رایگان را پر نمایید. کارشناسان آموزش در اسرع وقت با شما تماس گرفته و پاسخگویی سوالات شما خواهند بود.
بیشتر بخوانید:اصطلاحاتی به زبان فرانسه که باید بدانید، اما نمی دانید
بیشتر بخوانید: 25 اصطلاح ضروری برای شروع یک مکالمه به زبان فرانسه
نظر خود را با ما در میان بزارید