IRANMEHR
آینده از آن توست
لوگو ایرانمهر
+
هفت درس فراموش‌نشدنی درباره یادگیری زبان انگلیسی
امتیاز کاربران: 5/5
نویسنده: ایرانمهر
20 تیر 1398

هفت درس فراموش‌نشدنی درباره یادگیری زبان انگلیسی

7 درسی که هیچ وقت آن‌ها را فراموش نمی‌کنید

«سم لونسون» (Sam Levenson) می‌گوید: «ساعت را نگاه نکن؛ از کاری که انجام می‌دهد پیروی کن. به کارت ادامه بده»

اگر می‌خواهید در زندگی جایگاهتان را پیدا کنید و از زندگی در عصر جهانی‌شدن لذت ببرید، دیگر نباید به یادگیری زبان انگلیسی به چشم یک گزینه نگاه کنید.

من هر روز از زبان انگلیسی استفاده می‌کنم و واقعا حتی تصورش را نمی‌کنم که روزی نتوانم به این زبان صحبت کنم.

با این حال، حقیقت ماجرا این است که من و این زبان انگلیسی لعنتی از همان ابتدا با هم کنار نمی‌آمدیم.

در حقیقت، از همان ابتدا همه‌چیز سخت است. ممکن است برای یادگیری آن درگیری‌های زیادی پیدا کنید و بارها از ادامه‌ی مسیر خسته شوید، ولی تمام این مراحل روزی به پایان می‌رسند و می‌توانید با افتخار و اعتماد به نفس از مهارت خود استفاده کنید.

باید در یادگیری زبان انگلیسی مثل یک کوهنورد باشید. با اینکه قله‌ی کوه را نمی‌بینید ولی می‌دانید آنجاست، همانجا لا به لای ابرها و تنها راه رسیدن به آن، ادامه دادن است.

حالا من اینجا چه کار می‌کنم و می‌خواهم راجع به چه چیزی حرف بزنم؟ بله قرار است راجع به درگیری‌های شدیدم با زبان انگلیسی صحبت کنم. اینکه چگونه با پشتکار زیاد از مراحل سخت یادگیری عبور کردم و از این مراحل چه چیز‌هایی یاد گرفتم. حتی به شما می‌‌گویم که چگونه می‌توانید از حرف‌هایم بهره ببرید.

زبانی که در کله‌ی من فرو نمی‌رود

سوزان، معلم انگلیسی من، نمی‌توانست چیزی را که می‌شنود باور کند. چرا؟ چون دقیقا کلمه‌ی «enough» را «inaug» تلفظ کردم. وای!

من تقریبا دو سال در دبیرستان زبان انگلیسی یاد گرفتم، اما با وجود تلاش‌هایم، هنوز هم وضع خوبی نداشتم و با مشکلات زیادی روبرو بودم.

دروس انگلیسی که در مدرسه خوانده بودم زیاد به من کمک نکرد. در حقیقت، به جرئت می‌توانم بگویم که آن‌ها احتمالا بزرگترین منابع ناامیدی من بودند. حس می‌کردم این درس‌ها به من خیانت کرده‌اند! در کل مدت تحصیل من در مدرسه، احساس می‌کردم سرم کلاه گذاشته‌اند و هیچ‌چیزی یاد نگرفته‌ام.

مدرسه جایی است که قرار بود در آن‌جا چیزی یاد بگیرم، نه؟

اما اینطور نبود.

من معلمی داشتم که انگلیسی را با لهجه‌ی غلیظ ایتالیایی صحبت می‌کرد و کلاس‌هایش با چند متن کسل‌کننده و الگوهای گرامری بی‌فایده سپری می‌شد. احساس می‌کردم که دور خودم می‌چرخم و نکات زیادی یاد نمی‌گیرم.

تلفظم وحشتناک بود، وجه‌های گرامری مرا گیج می‌کردند و افعال عبارتی (phrasal verbs) باعث می‌شد سردرد بگیرم.

با وجود تمام این مشکلات، کورسوی امیدی وجود داشت.

با اینکه انگلیسی این احساس را به من می‌داد که هیچ‌وقت همه مباحث آن را یاد نمی‌گیرم، ایده‌ی یادگیری زبان هنوز من را هیجان زده می‌کرد.

می‌خواستم زبان انگلیسی یاد بگیرم و مثل یک آمریکا‌ییزبان صحبت کنم. (و البته که یک شریک عاطفی آمریکایی پیدا کنم).

 من نمی‌توانستم آینده‌ام را ببینم، اما تا حدودی می‌دانستم که این رویا می‌تواند روزی به واقعیت تبدیل شود.

اجازه دهید به شما بگویم که تمام این‌ها چطور اتفاق افتاد.

دوره های آموزش زبان انگلیسی

دوره های حضوریآموزش زبان انگلیسی برای کودکانآموزش زبان انگلیسی برای نوجوانانآموزش زبان انگلیسی برای بزرگسالان
دوره های آنلاینآموزش آنلاین زبان انگلیسی برای کودکانآموزش آنلاین زبان انگلیسی برای نوجوانانآموزش آنلاین انگلیسی برای بزرگسالان
دوره های خصوصیآموزش خصوصی زبان انگلیسی برای کودکانآموزش خصوصی زبان انگلیسی برای نوجوانانآموزش خصوصی انگلیسی برای بزرگسالان
دوره های خصوصی آنلاینآموزش خصوصی آنلاین زبان انگلیسی برای کودکانآموزش خصوصی آنلاین زبان انگلیسی برای نوجوانانآموزش خصوصی آنلاین انگلیسی برای بزرگسالان

هر روز یاد بگیرید

جدی می‌گویم! این تنها راهی است که به شما کمک می‌کند آرزوی یادگیری زبان را تحقق ببخشید. در حقیقت، اگر یک راز برای یادگیری زبان انگلیسی وجود داشته باشد، یعنی در اصل هر زبانی، آن راز این است:

هر روز یاد بگیرید.

نظم باعث تحرک می‌شود و تحرک چیزی است که به یادگیری سرعت می‌بخشد.

من به این جمله «قانون ذخیره زبان» می‌گویم.

تصور کنید که در یک سال، روزی نیم ساعت زبان انگلیسی مطالعه کنید.

شاید با خود فکر کنید: «فقط سی دقیقه؟ اصلا زیاد نیست».

اما روزی سی دقیقه به مدت یک سال مقدار واقعا زیادی است.

فرض کنید یادگیری را از اولین روز ژانویه شروع کنید و 31 دسامبر 2020 به پایان برسانید.

سراغ علم ریاضی می‌رویم، باید روزی 30 دقیقه را  در 365 روز ضرب کنید. در مجموع، شما طی یک سال 10950 دقیقه (یا به عبارت دیگر 183 ساعت) مطالعه کرده‌اید.

183 ساعت!

خب به اصل مطلب می‌رسیم: هرکاری که می‌کنید، در انجام آن ثابت‌قدم باشید.

روزی حداقل سی دقیقه زبان یاد بگیرید. شاید بعضی روزها کمی بیشتر یاد بگیرید، بعضی روزها کمی کمتر وقت بگذارید، اما مهم نیست. فقط هر روز بخشی از وقتتان را به یادگیری اختصاص دهید و هر کاری که انجام می‌دهید، چرخه را قطع نکنید.

اگر به یک یادآور نیاز دارید، از طریق موبایل یا استیکر رنگی یک پیغام برای خودتان بنویسید. چیزی که هر روز چشمتان به آن بخورد و به شما یادآوری کند که باید بنشینید، تمرکز کنید و یاد بگیرید.

حتی یک کلمه‌ی ساده‌ی «Learn» یا «English today!» هم کارتان را راه می‌اندازد.

پس خودتان را به نشستن و یادگیری عادت دهید.

حتی اگر این روش را دوست ندارید، باز هم آن را شروع کنید. ولی به جای سی دقیقه، فقط دو دقیقه مطالعه کنید.

رفته رفته متوجه می‌شوید که خیلی سریع در جریان یادگیری قرار گرفته‌اید و نمی‌خواهید بعد از دو دقیقه، مطالعه را پایان دهید. برای این گفتم دو دقیقه، چون سخت‌ترین بخش یادگیری، شروع راه است. هرچه بیشتر پیش می‌روید، آسان‌تر می‌شود، چون برای ادامه‌ی مسیر نیروی کافی به دست آورده‌اید.

اگر با غریزه‌ی رها کردن یادگیری در همان چند روز اول مقابله کنید و به مسیرتان ادامه دهید، نیروی بیشتری به دست می‌آورید و سپس هیچ‌چیز نمی‌تواند جلوی شما را برای یادگیری زبان انگلیسی و به دست آوردن تسلط در مکالمه بگیرد.

درس های فراموش نشدنی درباره یادگیری زبان انگلیسی

از همان اول تلفظ صحیح را یاد بگیرید

اگر بتوانم توصیه‌ای کنم که به شما کمک کند و رعایت آن تفاوت زیادی ایجاد کند، می‌گویم: اگر می‌خواهید به خوبی به زبان انگلیسی صحبت کنید، از همان ابتدا روی آواها و تلفظ خود کار کنید.

همانطور که قبلا گفتم، وقتی تازه یادگیری را شروع کردم، تلفظ انگلیسی آمریکایی‌ام افتضاح بود.

از نظر من، مبحث تلفظ زبان انگلیسی برای بومی‌های ایتالیایی زبان معضل بسیار بزرگی است. هم تلفظ (pronunciation، نحوه‌ی بیان صدا‌ها) و هم آهنگ و زیر و بم صدا (intonation، نحوه‌ی ادای جمله) مباحث بسیار سختی برای ایتالیایی‌زبان‌هاست.

به عنوان یک ایتالیایی‌زبان، درک نمی‌کردم که چرا گروه مشخصی از واکه‌ها در کلمات مختلف به شکل‌های متفاوتی تلفظ می‌شوند.

بخش «ough» در کلمه‌ی «enough» به شکل «uff» تلفظ می‌شود،‌ ولی همان «ou» در کلمه‌ی «cough» یا «tough» کاملا متفاوت به نظر می‌رسد. حتی تلفظ آن‌ در همین کلمات نیز متفاوت است.

حتی نمی‌توانستم تفاوت بین واکه‌های کوتاه و بلند در کلماتی چون «beet» و «bit» را بیان کنم.

البته من خوش شانس بودم،‌ چون هیچ‌وقت واقعا در زبان انگلیسی به عادات بد دامن نزدم. نه به خاطر اینکه خیلی خوب بودم، بلکه به خاطر اینکه اصلا نمی‌توانستم در کلاس درس به زبان انگلیسی صحبت کنم. پس اصلا شانس اینکه کلمه‌ای را غلط تلفظ کنم و اشتباه به خاطر بسپارم، وجود خارجی نداشت! پس وقتی سوزان شروع به آموختن درس‌ها کرد، من کلی وقت داشتم که روی تلفظم کار کنم.

و انجامش دادم.

متن‌ها را با صدای بلند خواندم، با او صحبت کردم و اشتباهاتم اصلاح شد. سپس، وقتی تنها بودم با خودم به زبان انگلیسی صحبت می‌کردم و هر غلطی را که اصلاح می‌شد، مثل اسفنج به خودم جذب می‌کردم.

بعد از مدتی، اوضاع بهتر و بهتر شد.

این هم از توصیه‌ی من.

از همان ابتدا روی آواها کار کنید. لهجه‌ی مشخصی را در دنیای زبان انگلیسی انتخاب کنید (آمریکایی، بریتانیایی،‌ استرالیایی و …) و ثابت قدم بمانید و به یادگیری علاقه داشته باشید!

از صداهای جدید نترسید؛ به آن‌ها خوش‌آمد بگویید!

به این ترتیب بالاخره می‌توانید شبیه یک بومی انگلیسی‌زبان به نظر برسید: حقایق مختلف را در آغوش بکشید و آن را به بخشی از وجودتان تبدیل کنید.

جامع و کامل یاد بگیرید

من به هر زبان به عنوان اندامی زنده در دنیا نگاه می‌کنم که شامل چهار مولفه‌ی بنیادی و پویاست:‌

مهارت‌های خواندن، شنیداری، صحبت کردن و نوشتن.

اگر کمی راجع به آن فکر کنید، متوجه می‌شوید که اگر بگویید که می‌توانید به یک زبان خارجی‌ «صحبت» کنید، اکثر مردم این انتظار را خواهند داشت که بتوانید به همان زبان بخوانید، بنویسید و اگر کسی با شما صحبت کند، حرف‌هایش را متوجه شوید.

به این ترتیب اگر تمام مهارت‌های خود را در زبان تقویت کنید و فقط روی یک بخش تمرکز نداشته باشید، می‌توانید شبیه بومی‌های انگلیسی‌زبان صحبت کنید. وقتی تازه به دنیا می‌آییم، اول می‌شنویم، سپس اولین کلمات را بیان می‌کنیم و بعد، یاد می‌گیریم که چگونه بخوانیم و بنویسیم.

هرچند وقتی یادگیری یک زبان جدید را شروع می‌کنیم، روش یادگیری ما سفت و سخت و تغییرناپذیر نیست. تمام نکات درهم برهم و مبهم هستند. معمولا م ترجیح می‌دهیم که نسبت به سایرین از مهارت‌های بالاتری برخوردار باشیم. شاید بتوانیم خوب بخوانیم، اما در مکالمه ضعیف عمل کنیم. یا شاید خیلی خوب صحبت کنیم ولی در املا (دیکته) افتضاح باشیم.

مثل این است که به باشگاه ورزشی بروید و فقط روی بازوها یا پاهایتان کار کنید. اگر این کار را انجام دهید، سایر ماهیچه‌های شما به همان مقدار و با همان سرعت رشد نخواهند کرد و هیکلی نحیف با بازوهایی بسیار قوی خواهید داشت.

این مثال به آن دسته از ورزشکارانی (به اصطلاح خودمان باشگاه‌برو) اشاره می‌کند که پاهایی نحیف ولی بازوهایی بسیار بزرگ و قوی دارند. بدن آن‌ها ناهموار و غیر متعادل به نظر می‌رسد. در یادگیری زبان انگلیسی نیز همین اتفاق می‌افتد.

از موارد بسیار مهم در یادگیری زبان انگلیسی می‌توان به یادگیری هر چهار مهارت به صورت هماهنگ اشاره کرد. در حقیقت، زبان انگلیسی شامل سیستم فونتیک پیچیده و املای بسیار سخت است.

اگر از همان ابتدای یادگیری، مهارت خواندن و نوشتن را تقویت کنید، می‌توانید سیستم املا (نگارش) را کاملا یاد بگیرید و بهتر بخوانید و صحبت کنید. علاوه بر این موارد، این روش فواید بی‌شمار دیگری را هم برای شما فراهم می‌کند.

به خاطر داشته باشید که با تقویت هر کدام از این مهارت‌ها، سه مهارت دیگر نیز تقویت می‌شوند.

این یعنی دیگر لازم نیست که هر روز برای تقویت هر چهار مهارت به یک اندازه زمان بگذارید. اما می‌توانید تمام این مهارت‌ها را با یک برنامه‌ریزی هفتگی یاد بگیرید و توانایی‌هایتان را تقویت کنید.

بنابراین، یک برنامه‌ی سبک هفتگی بچینید و مطمئن شوید که با این برنامه می‌توانید در طول هفته به تقویت هر چهار مهارت بپردازید.

همچنین روشی ارزان، آسان و بسیار جذاب وجود دارد تا به شما کمک ‌کند به طور همزمان مهارت شنیدن و خواندن خود را تقویت کنید.

درس هایی برای یادگیری زبان انگلیسی

فیلم با زیرنویس ببینید

اگر به شما بگویم طیف گسترده‌ای از ابزار یادگیری زبان وجود دارد که به شما کمک می‌کند در معرض محتوای انگلیسی معتبر و مفید قرار بگیرید و همزمان با استفاده از آن‌ها سرگرم شوید، حرفم را باور می‌کنید؟

بسیار خوب، باید بگویم واقعا چنین ابزاری برای یادگیری وجود دارد.

خوب معلوم است منظورم چیست! فیلم سینمایی را می‌گویم!

من هنوز به خاطر دارم که خیلی سریع و بعد از اینکه یادگیری زبان را با سوزان شروع کردم، او هر هفته یک فیلم آمریکایی برایم می‌آورد و من تا جایی که می‌توانستم، آن‌ها را بارها تماشا می‌کردم.

طبیعتا وقتی فیلمی را برای یادگیری زبان انگلیسی تماشا می‌کنید، نباید صرفا آن را تماشا کنید و از موضوعش لذت ببرید. روش من برای یادگیری و تقویت لهجه این بود که ابتدا فیلم را با زیرنویس ایتالیایی نگاه می‌کردم، سپس با زیرنویس انگلیسی و بعد از آن، بدون زیرنویس به تماشای آن‌ها پرداختم.

تماشای تعداد زیادی از فیلم‌های آمریکایی به بهترین و اولین ابزار برای تقویت مهارت شنیدن و درک مطلب تبدیل شد و به کمک آن توانستم درک شنیداری خود را بالاتر ببرم. فیلم دیدن حتی به من کمک کرد تا دایره لغات خود را به طور چشمگیری گسترش بدهم.

بهتر از همه اینکه به کمک فیلم‌ها توانستم بفهمم که بومی‌های انگلیسی‌زبان چگونه با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند، صحبت می‌کنند و سر و دستشان را تکان می‌دهند؛ چیزی که با گوش دادن به پادکست یا رادیو نمی‌توانید به دست بیاورید.

به راستی فواید تماشای فیلم‌های انگلیسی بی شمار است و اگر یاد بگیرید که چگونه باید با تماشای فیلم سینمایی، زبان خارجی یاد بگیرید، پس…یوهو!

بسیار خوب، من این فعالیت را خیلی پیشنهاد می‌کنم.

به محض اینکه به سطح قابل قبولی در زبان انگلیسی رسیدید، حتما هر هفته حداقل یک فیلم سینمایی به زبان انگلیسی تماشا کنید؛ ترجیحا با زیرنویس انگلیسی تا یادگیری موثرتر باشد.

فراموش نکنید که نام فیلم‌هایی را که نگاه کردید و تاریخی که آن‌ها را تماشا کردید، یادداشت کنید. بررسی مسیری که طی می‌کنید و روشی که برای یادگیری دارید، برای حفظ انگیزه‌ی شما ضروری است.

اجازه دهید تا بیشتر توضیح دهم:

یک مهارت‌نامه (دفترچه ثبت مهارت‌ها) داشته باشید

وقتی مهارت‌های خود را در زبان انگلیسی تقویت می‌کنید، طبیعی است که راجع به هرگونه پیشرفتی در خودتان کنجکاو شوید.

برای تشخیص میزان پیشرفتتان در زبان انگلیسی، باید آن را اندازه‌گیری کنید.

اما سوال اینجاست که چگونه باید این کار را انجام دهید.

روش‌های زیادی وجود دارند، اما معمول‌ترین و واضح‌ترین روشی که به ذهن می‌رسد، حفظ و جمع‌آوری لغات است.

شما فقط باید تعداد لغاتی را که یاد گرفته‌اید بشمرید و آن‌ها را در برگه‌ای بنویسید.

البته راستش را بخواهید، شمارش ارزیابی و شمارش در زبان انگلیسی همیشه به همین سادگی نیست.

دانش زبان انگلیسی چیزی بیش‌تر از لغات مختلف است.

اصل مطلب این است که:

شما نمی‌توانید مستقیما میزان رشد خود را در زبان انگلیسی اندازه بگیرید، اما می‌توانید این کار را غیر مستقیم انجام دهید.

چگونه؟

یک مهارت‌نامه (logbook) به همراه داشته باشید.

بله، یک مهارت‌نامه!

با داشتن مهارت‌نامه، این عادت را پیدا می‌کنید که هرکاری را که انجام می‌دهید بنویسید و بررسی کنید. به این ترتیب کاری که انجام می‌دهید، نحوه‌ی انجام آن و مدت زمان انجام آن را بررسی می‌کنید و به کمک آن‌ها مطالعه‌ی هدفمند‌تری خواهید داشت.

با یک کتاب‌نامه، نیروی کافی پیدا می‌کنید،‌ احساس مسئولیتتان بالاتر می‌رود و مطمئن می‌شوید که از مسیر یادگیری خارج نشده‌اید. برای اینکه بیش از پیش نتیجه بگیرید، می‌توانید کتاب‌نامه‌ی خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

به من اطمینان کنید، داشتن یک مهارت‌نامه، تفاوت بزرگی در یادگیری شما ایجاد می‌کند.

بنابراین، هر زمان تمرینی را به پایان رساندید، آن را در مهارت‌نامه خود بنویسید. فقط چند دقیقه وقت لازم است تا این کار را انجام دهید، اما به شما کمک می‌کند تا به کاری که انجام‌ داده‌اید نگاه کنید و از عملکرد خود احساس فوق‌العاده‌ای داشته باشید.

رفته رفته زمانی می‌رسد که برای تمرین اصلا به مهارت‌نامه نیازی نداشته باشید. اجازه دهید این لحظه را امتحان کنیم و ببینیم این لحظه برای شما به عنوان یک زبان‌آموز زبان انگلیسی چه معنی‌ای خواهد داشت.

هفت درس فراموش_نشدنی درباره یادگیری زبان انگلیسی

از مطالعه به سمت استفاده از زبان حرکت کنید

این روزها، صحبت کردن به زبان انگلیسی دومین دلیل زندگی من شده است.

من هر روز به دلایل مختلفی از زبان انگلیسی استفاده می‌کنم. علاوه بر این، کتاب می‌خوانم، موزیک گوش می‌‌دهم، تلویزیون، ویدیوهای یوتیوب و مستند تماشا می‌کنم.

من هم در اینترنت هم در زندگی واقعی به انگلیسی صحبت می‌کنم.

ایمیل ارسال می‌کنم، مقاله می‌نویسم و سخنرانی می‌کنم.

به زبان انگلیسی فکر می‌کنم و حتی به زبان انگلیسی خواب می‌بینم.

به عبارت دیگر، زبان انگلیسی به تار و پود زندگی و سبک زندگی من نفوذ کرده است. در مسیر هر زبان‌آموز زبان خارجی، لحظه‌ای جادویی فرا می‌رسد که او دیگر نمی‌تواند به زبان به عنوان یک مطالعه‌ی کلیشه‌ای نگاه کند. در این لحظه او تصمیم می‌گیرد در زندگی‌اش از زبان استفاده کند، چون آن زبان جدید دیگر بخشی از زندگی‌اش شده است.

البته به این معنی نیست که لحظه‌ای فرا می‌رسد که یادگیری خود را متوقف کنید. یادگیری هیچ‌وقت متوقف نمی‌شود، حتی اگر در مرحله‌ی پیشرفته (advanced) باشید.

این لحظه در واقع یک تغییر الگوی بزرگ است، نقطه عطفی در زندگی کسانی که یک زبان جدید یاد می‌گیرند. اگر سخت تلاش کنید، حتما این لحظه را تجربه می‌کنید.

بعد از آن لحظه، همه‌چیز آسان‌تر و ساده‌تر به نظر می‌رسد.

این بزرگ‌ترین دست‌یابی شماست.

این لحظه، در زمان یا مکان خاصی اتفاق نمی‌افتد، وقتش که برسد خود به خود صورت می‌گیرد و شاید حتی متوجه نشوید که دقیقا از چه زمانی کاربرد عملی آن را شروع کرده‌اید.

اما برای اینکه اتفاق بی‌افتد، باید زبان انگلیسی بخشی از زندگی‌ شما شود.

یکی از مهم‌ترین و کاربردی‌ترین عوامل این است که اطرافتان را از بومی‌های انگلیسی زبان پر کنید.

هفت درس فراموش_نشدنی درباره یادگــیری زبان انگلیسی

دوستی و روابط خود را با بومی‌های انگلیسی زبان بهتر کنید

من همیشه می‌گویم و طرز فکرم را هم تغییر نمی‌دهم: بهترین منبع یادگیری یک زبان جدید، مردم هستند.

اگر به یک زبان خیلی خوب صحبت می‌کنم، زبانی نیست که بیش از همه آن را مطالعه می‌کردم. زبانی است که بیش از همه با آن زندگی کردم.

به همین دلیل صحبت کردن در Skype یا چت در اپلیکیشن‌های مختلف کافی نیست. شما باید با شرایط واقعی (نه فقط مجازی) رو به رو شوید، چهره‌ها و لبخند‌ها را ببینید، صدای خنده‌ها را بشنوید و با سایر واکنش‌های دیگران از نزدیک آشنا شوید.

شما به مردم نیاز دارید.

بعد از مدت زمانی طولانی، اگر بتوانید دوستی بومی زبان پیدا کنید که با او بخورید، بیاشامید، بخندید و بیرون بروید، می‌توانید سطح مهارت‌های خود در زبان انگلیسی را به سطحی کاملا متفاوت و جدید وارد کنید.

من دوستان بومی انگلیسی‌زبان زیادی دارم، اما با برخی از آن‌ها صمیمی‌تر هستم. من زمانی با گرت (Garrett)، مردی آمریکایی اهل فیلادلفیا، آشنا شدم که در رم زندگی می‌کرد. ما باهم بیرون رفتیم و ساعت‌های زیادی با یکدیگر صحبت کردیم. این فرصتی گرانبها بود که به من سبک زندگی و نحوه‌ی صحبت کردن آمریکایی‌زبان‌ها را آموخت.

یک دوست با شما صحبت می‌کند.

به شما گوش می‌دهد.

شما را اصلاح می‌کند.

به شما لبخند می‌زند.

زبان انگلیسی من به کمک گرت، سوزان و سایر اشخاص باارزشی که در طول سفر با آن‌ها آشنا شدم شکل گرفت و تقویت شد.

از اینکه آن‌ها با من دوست هستند واقعا ممنونم و همیشه هم سپاسگزار خواهم ماند.

 اگر هنوز دوستی ندارید، حتما بیرون بروید و برای پیدا کردن یک دوست تلاش کنید. می‌توانید برای تبادل زبان با بومی‌های انگلیسی‌زبان به بارهای محلی بروید، در اینترنت جستجو کنید و حتی از دوستانتان بخواهید که به شما بومی‌های انگلیسی‌زبانی را که می‌شناسند معرفی کنند. حتی می‌توانید به سایت coachsurfing سر بزنید و با بومی‌های انگلیسی زبان ارتباط برقرار کنید. در این سایت می‌توانید مهمان‌های مختلفی را از سراسر دنیا به خانه‌ی خود دعوت کنید و به عنوان یک فارسی‌زبان، فرصتی برای ارتباط با بومی‌های انگلیسی زبان ایجاد کنید.

نهایتا، شما باید به دنبال رابطه دوستی محکم و طولانی بگردید، چون همین روابط به رشد شخصیت و زبان انگلیسی شما کمک می‌کند.

اوه، داشتم فراموش می‌کردم که بگویم اگر بتوانید یک دوست بومی‌زبان داشته باشید و دوستی خود را با او منسجم کنید، راهی فوق‌العاده را برای معتبرکردن و باارزش‌تر کردن اطلاعات و مهارت خود در زبان انگلیسی انتخاب کرده‌اید.

نوبت آن رسیده که ماجرای زبان انگلیسی خودتان را بسازید

وقتی به آن فکر کنید، یعنی داستان آماده است!

آیا می‌خواهید که زبان انگلیسی را مثل یک بومی انگلیسی‌زبان یاد بگیرید؟

پس دست بجنبانید و برای مدت زمانی طولانی، مشتاقانه یاد بگیرید.

هر روز یاد بگیرید و پیگیر باشید. لیستی از کارها و تمریناتی که انجام می‌دهید بنویسید.

فعالیت‌های مختلف و متنوعی انجام دهید و حتما طی یک برنامه‌ی هفتگی مطالب مختلفی را به زبان انگلیسی بخوانید، گوش دهید، صحبت کنید و بنویسید.

سپس زبان انگلیسی را به بخش مهم و جدانشدنی از زندگی خود تبدیل کنید.

شما می‌توانید هزاران دوست فوق‌العاده داشته باشید، و شما، بله شما، حتی می‌توانید یک شریک تبادل احساسی پیدا کنید.

بیشتر بخوانید: یادگیری زبان انگلیسی را از کجا شروع کنم؟

بیشتر بخوانید: نحوه یادگیری زبان انگلیسی با ترجمه: راهنمای جامع گام به گام

 

چقدر این پست برایتان مفید بود؟
1
2
3
4
5
5 از 5 از 2 رای

نظر خود را با ما در میان بزارید

لغو پاسخ

مقالات مرتبط