آیا در کابینت خود فنجان دارید؟
بینی شما پر است؟
هیچ ایدهای ندارید که با این عبارات میخواهم در مورد چه چیزی صحبت کنم؟ پس وقت آن است که چند زبان عامیانه آلمانی را یاد بگیرید!
در این مقاله به بررسی 10 عبارت عامیانه آلمانی خواهیم پرداخت که به شما کمک میکند زبان آلمانی را بسیار طبیعی به کار ببرید و بتوانید مکالمات معتبری را با آنها انجام دهید.
Auf dicke Hose machen
اگر بخواهیم این عبارت را کلمه به کلمه معنی کنیم، به این معنی است: “به گونهای رفتار کنید که گویی شلوار چاق دارید.” این برای توصیف اشخاصی استفاده میشود که بسیار به خود میبالند، لاف میزنند یا بهطور کلی طوری وانمود میکنند که بهتر از آن چیزی است که واقعاً هستند، علیالخصوص در موارد مالی و پولی.
دوره های آموزش زبان آلمانی |
|
دوره حضوری | آموزش زبان آلمانی برای کودکان |
دوره حضوری | آموزش زبان آلمانی برای نوجوانان |
دوره حضوری | آموزش زبان آلمانی برای بزرگسالان |
این عبارت از کجا آمده است؟ آیا در بین مردم آلمان مسابقهای برای داشتن بزرگترین شلوار وجود دارد؟ نه، اگرچه گاهی اوقات در بین طرفداران موسیقی هیپ هاپ اینطور بهنظر میرسد.
“شلوار چاق” به برآمدگی در جیب اطلاق میشود که با یک کیف پول پر از پول اتفاق افتاده است. بنابراین از “Auf dicke Hose machen” برای توصیف کسانی استفاده میشود که وانمود میکنند کیسه پول آنها فضای بیشتری را نسبت به آنچه که واقعاً هست اشغال میکند.
شایان ذکر است که “auf dicke Hose machen” بهطور مکرر در ترکیب با مضارع در عبارت “einen auf dicke Hose machen” استفاده میشود (به مثالهایی که در ادامه آمده است توجه کنید). با این حال، میتوان بدون استفاده از آن نیز این عبارت را به کار برد.
برای مثال:
Mach mal nicht so einen auf dicke Hose.
اینقدر لاف زن نباش!
Paul macht auf dicke Hose und gibt eine Lokalrunde.
پل طوری رفتار میکند که انگار پول زیادی برای خرج کردن دارد و برای کل بار نوشیدنی میخرد.
Gebongt sein
در زبان آلمانی Bon (تلفظ “bong”) رسیدی است که پس از خرید دریافت میکنید. بنابراین، در اصطلاح رایج، فعل bongen به معنی پرداخت کردن است. به عبارت دیگر این فعل به معنای واقعی کلمه قرار دادن چیزی در یک Bon است.
اگر چیزی gebongt است، به این معنی است که رزرو شده، تصمیم گرفته شده است، یا توافق شده است. تقریباً در همه موارد از این عبارت به شکل Ist gebongt استفاده میشود تا نشان دهد که یک موضوع حل شده است یا اینکه شما در مورد چیزی به توافق رسیدهاید.
دوره های آنلاین آموزش زبان آلمانی |
|
دوره آنلاین | آموزش آنلاین زبان آلمانی برای کودکان |
دوره آنلاین | آموزش آنلاین زبان آلمانی برای نوجوانان |
دوره آنلاین | آموزش آنلاین زبان آلمانی برای بزرگسالان |
برای مثال:
Treffen wir uns morgen um drei — Ok, ist gebongt.?
آیا میتوانیم فردا ساعت سه همدیگر را ببینیم؟ – باشه، موافقت کردم.
Pass auf, dass Du den Alarm anstellst, bevor Du gehst. — Gut, ist gebongt.
مطمئن شوید که قبل از رفتن زنگ ساعت را روشن کردهاید. – باشه، من این کار را میکنم.
Was geht ab?
“آیا عبارت geht ab معادل عبارت “?What’s up” یا “?What’s happening” این عبارت را هنگامی که بخواهیم به سادگی به کسی سلام کنیم و جویای احوالش شویم استفاده میکنیم البته در مواقع غیر رسمی. نکته جالب اینجاست که اگر در سنین نوجوانی باشید، ممکن است بتوانید حتی ورژن کوتاهتر «?Was geht» را هم استفاده کنید. اما برای کسی که به سی سالگی نزدیک میشود باید از آن پرهیز کند.
اگر با این عبارات کسی جویای حال شما شود، پاسخهای رایج این سوالات به این قرار است: «nicht viel» (نه زیاد)، «alles gut» (همه چیز خوب است) یا «einiges» (بسیار زیاد) هستند. به خاطر داشته باشید که این یک بیان بسیار معمولی است. در مواردی که نتوانید در آنها به زبان انگلیسی از عبارت “What’s Up” استفاده کنید، در این مواقع احتمالاً باید از معادل آلمانی آنها نیز چشم پوشی کنید. این عبارت را میتوان با احوالپرسیهای دیگر نیز ترکیب کرد.
برای مثال:
Was geht ab? — Nicht viel.
چه خبرا؟ – خبری نیست.
Was geht ab? — Viel. Bei mir ist derzeit einiges los.
چه خبرا؟ – خیلی زیاد. خبرای خیلی زیادی در حال حاضر دارم.
Nicht alle Tassen im Schrank haben
تصور کنید که به کشور آلمان سفر کردهاید. در یکی از گردشهای خود در این سفر یک نفر بومی به سمت شما بیاید و از شما بپرسد که آیا هنوز تمام فنجانهای خود را در کابینت دارید یا خیر. میتوان تصور کرد که در این موقعیت شما چقدر در ذهن خود ابهام دارید. آیا آن شخص فقط یک آدم غیر اجتماعی علاقهمند به ظروف غذاخوری است که سعی دارد گفتگو کند؟
متاسفانه باید بگویم که حدس شما غلط است. باید بگویم که، شخص در مورد تواناییهای ذهنی شما با این حدسی که دادید تردید خواهد کرد. این روش زیبای آلمانی است که از طرف مقابلتان بپرسید آیا عقلتان را از دست دادهاید. در واقع، در زبان آلمان یاز دست دادن ظروف به معنای زوال حواس شماست پس باید در مواقعی که این عبارات را میشنوید باید حواستان را جمع کنید که معنای اشتباهی از آن را انجام ندهید.
برای مثال:
Tausend Euro für ein T-Shirt؟ Hast Du nicht mehr alle Tassen im Schrank ?
هزار یورو برای یک تیشرت؟ عقلت را از دست دادهای؟
Er sagt, dass ich schuld bin? Der hat doch nicht alle Tassen im Schrank!
او میگوید که تقصیر من است؟ حتماً عقلش را از دست داده است.
Na?
“نه؟” ممکن است کوتاهترین روش برای جویا شدن احوال سلامتی اشخاص به هر زبانی باشد. این راهی است برای گفتن «سلام» و «حالت چطور است؟» در یک کلام. بسیاری از خارجیهای سردرگم پس از این احوالپرسی تک هجایی، نتمیتوانند واکنش فوری به احوالپرسی دوست آلمانی منتظر خود بدهند.
این عبارت همچنین میتواند با اشکال دیگر احوالپرسی ترکیب شود، مانند «?Na?, alles gut?»، «Na?, wie gehts» یا «?Na?, was geht ab» که قبلاً ذکر شد.
“?Na” همچنین بهعنوان پاسخی به خود عمل میکند. “?Na? – Naaa”یک مکالمه کامل است که در آن هر دو طرف سلام به یکدیگر سلام کردهاند و از هم میپرسند که زندگی چگونه میگذرد. لحن خاصی در این مکالمه وجود دارد، بنابراین بهتر است از یک آلمانی زبان بخواهید که در این مورد معنای درست عبارت و شیوه صحیح بگارگیری آن را در مواقع مختلف به شما یاد دهد.
برای مثال:
Na?, alles klar? — Ja und bei Dir
هی، همه چیز خوب است؟ – بله، برای شما چطور؟
Na, Du? — Naaa?
سلام، حال شما چطور است؟ – هی، و شما؟
Bock haben
“Bock haben” به معنای ” حس و حال انجام کاری را داشتن”. در حالت منفی به معنای عدم تمایل به انجام یک فعالیت خاص است. این همان “Lust haben” (هوس داشتن برای چیزی است)، فقط به شکل محاورهایتر.
چیزی که در مورد این عبارت گیج کننده است این است که “Bock” در واقع کلمه آلمانی برای بز نر است. شوخی نکن. اما قبل از اینکه از خود بپرسید آلمانیها و استعارههای آنها چه مشکلی دارند، اجازه دهید به این نکته اشاره کنم که احتمالاً از کلمه رومی “bokh” به معنای گرسنگی گرفته شده است. به نظر میرسد که با گذشت زمان نه تنها املا با آلمانی تطبیق داده شد، بلکه معنای آن به معنای گرسنگی استعاری برای هر چیزی – نه فقط غذا- بود.
امروزه «بوک هابن» یک روش رایج برای ابراز تمایل یا عدم تمایل شما به انجام کاری است. همچنین کاملاً ممکن است که “بوک تهی” داشته باشید، زمانی که شور و شوق شما آنقدر کم است که به صفر می رسد. برخی از افراد حتی “Böcke” را دارند، به معنای بیش از یک Bock، اما خیلی رایج نیست.
دوره های خصوصی آموزش زبان آلمانی |
|
دوره خصوصی | آموزش خصوصی زبان آلمانی برای کودکان |
دوره خصوصی | آموزش خصوصی زبان آلمانی برای نوجوانان |
دوره خصوصی | آموزش خصوصی زبان آلمانی برای بزرگسالان |
دوره خصوصی آنلاین | آموزش خصوصی آنلاین زبان آلمانی برای کودکان |
دوره خصوصی آنلاین | آموزش خصوصی آنلاین زبان آلمانی برای نوجوانان |
دوره خصوصی آنلاین | آموزش خصوصی آنلاین زبان آلمانی برای بزرگسالان |
برای مثال:
Wir gehen heute Abend ins Kino. Hast Du auch Bock?
امروز عصر میخواهیم به سینما برویم. شما هم میخواهید بیایید؟
Da habe ich überhaupt keinen Bock drauf.
من مطلقاً نمی خواهم این کار را انجام دهم.
Die Nase voll haben
این عبارت در لغت به معنای پر بودن بینی است. با این حال، نه راهی برای توصیف فردی مبتلا به سرماخوردگی است و نه فردی با عادت استنشاق مواد مخدر. در زبان آلمانی اگر بینیتان پر باشد، به این معنی است که از چیزی سیر شدهاید یا از چیزی بدتان میآید.
منشأ آن را احتمالاً در زبان عامیانه جنایتکاران دوران سابق میتوان یافت که پس از تحویل داده شدن به زندان، گاه چند مشت به بینی (بینی پر از مشت) از نگهبانان نیز میخوردند. این وضعیتی است که ما آدمها بسیار زود از آن خسته خواهیم شد.
اگر میخواهید علاوه بر ابراز خستگی بر شدت نارضایتی خود نیز تأکید کنید، حتی ممکن است از پر کردن بینی خود تا لبه صحبت کنید. “Die Nase bis obenhin voll haben” بیان میکند که شما کاملاً از این وضعیت خسته شدهاید. و در نهایت، میتوانید واژه «die Nase» به معنای “دماغ” را با پسر عموی کمتر مؤدب آن، «die Schnauze» به معنای “پوزه”جایگزین کنید.
برای مثال:
Ich habe die Nase voll von der lauten Music.
از صدای بلند موسیقی خسته شدم.
Ich habe sowas von die Nase voll!
خیلی خسته شدم!
chillen/ آرامش داشتن، ریلکس کردن
فعل آلمانی “chillen” از انگلیسی “to chill” آمده است که به معنای وقت گذرانی، استراحت، و به طور کلی آسان گرفتن است. با این حال توجه داشته باشید که “chillen” به معنای خنک کردن یا ” دادن سرما به کسی” استفاده نمیشود.
این فعل همچنین دارای یک شکل صفت “chillig” است، که بیشتر برای توصیف یک فضا یا محیط آرام در شبهای سرد استفاده میشود.
جالب اینجاست که در زبان آلمانی شما اغلب در دورههای زمانی کوتاهمدت و بلندمدت نیز از این عبارت به معنای استراحت کردن استفاده میکنید. “Eine Runde chillen” بخش مهمی از فعالیتهای آخر هفته برای بسیاری از جوانان آلمانی است. شما برای هر بار استراحت کردن پس از دورهای از کار و یا فعالیت میتوانید از این عبارت استفاده کنید. این عبارت همانطور که قبلاً نیز گفتیم به معنای خنک کردن نیز استفاده میشود.
برای مثال:
Wir wollen an den Fahren, eine Runde chillen.
ما میخواهیم به دریاچه برویم و آنجا خود را خنک کنیم.
Nach der Arbeit muss ich erstmal chillen.
بعد از کار، ابتدا باید استراحت کنم.
Wir sind beide müde, deswegen machen wir uns eher einen chilligen Abend.
هر دو خسته هستیم، بنابراین ترجیح میدهیم امشب به دنبال چیزی آرامش بخش باشیم.
Einen dicken Hals haben / bekommen
آیا تا به حال آنقدر عصبانی بودهاید که احساس کنید عضلات گردنتان منقبض شده و رگهای جلویی آن را حس کنید که در حال تپیدن باشد؟ این دقیقاً همان چیزی است که این عبارت میخواهد توصیف کند.
این عبارت بیانگر خشم و آزار عمومی است. پس بهتر است از کسی که گردنش متورم شده یا در آستانه متورم شدن باشد، دوری کنید.
حتی میتوانید از ذکر ضخامت گردن خود صرفنظر کنید و درعوض بگویید “Ich bekomme so einen Hals” درحالی که ابعاد آن را با دست خود نشان دهید. همچنین کاملاً ممکن است که از توضیحات بیشتر صرفنظر کرده و از “Einen Hals auf jemanden haben” استفاده کنید.
برای مثال:
Ich krieg’ hier gleich ‘nen dicken Hals!
در یک ثانیه اینجا، من در حال منفجر شدن هستم!
Ich bekomme so einen Hals، wenn ich das höre!
وقتی این چیزها را میشنوم خیلی عصبانی میشوم!
Mann, hab’ ich einen Hals auf den wegen letzter Woche.
پسر من از او بخاطر هفته پیش بشدت عصبانی هستم.
Aus der Reihe tanzen
این عبارت برای توصیف شخصی استفاده میشود که با خارج شدن از استاندارد رفتار برجسته میشود. در لغت به معنای رقصیدن خارج از خط است.
Aus der Reihe tanzen را میتوان به دو صورت منفی و مثبت استفاده کرد. در واقع این عبارت میتواند یک فرد دردسرساز یا کسی را توصیف کند که بهسادگی کار خود را انجام میدهد. درست مانند زندگی واقعی، مرز باریکی بین این دو وجود دارد.
منشأ این جمله نامشخص است. اگرچه آلمانیها دوست دارند سازماندهی شوند، اما در واقع همه را وادار نمیکنند در یک صف در باشگاه برقصند – مهم نیست که دیگران چه ادعایی دارند.
برای مثال:
Sie muss immer aus der Reihen tanzen!
او همیشه باید از خط خارج شود!
Er tanzt gerne etwas aus der Reihe.
او دوست دارد کارها را کمی متفاوت از بقیه انجام دهد!
Und das mir keiner aus der Reihe tanzt!
بهتر است کسی از خط خارج نشود!
در این مقاله سعی کردیم به بررسی عباراتی بپردازیم که یادگیری آنها به شما کمک میکند بتوانید به زبان آلمانی بهطور طبیعیتری صحبت کنید. درصورتی که در یادگیری زبان آلمانی خود به راهنمایی بیشتری نیاز داشتید با ما تماس بگیرید. آموزشگاه زبان ایرانمهر با ارائه مشاوره تخصصی آماده پاسخگویی به تمامی سوالات شما در زمینه آموزش زبان است. همچنین شما میتوانید برای مشاوره و تعیین سطح رایگان و ثبتنام در دورههای آموزش زبان انگلیسی، آلمانی، فرانسوی و سایر زبانها فرم مشاوره رایگان را پر نمایید. کارشناسان آموزش در اسرع وقت با شما تماس گرفته و پاسخگویی سوالات شما خواهند بود.
بیشتر بخوانید:برای حرفهای شدن، این 12 عبارت آلمانی را یاد بگیرید
بیشتر بخوانید:واژگان مختلف آلمانی راجع به محیط کار
نظر خود را با ما در میان بزارید