A cat.
An apple
این کل چیزیست که در حروف تعریف نامعین در زبان انگلیسی باید مورد توجه قرار بدهیم. همین نکته بالا را عرض میکنم. این که کجا a قبل از اسم مینشیند و کجا an. وارد حروف تعریف انگلیسی نمیشویم. اما خب این مثالی بود برای این که سر این بحث را باز کنیم که در زبان آلمانی حروف تعریف نامعین بیشتر از این حرفها ماجرا دارند و ببینیم چه طور میشود که مقوله، نکته، قاعده و یا … که در یک زبان خیلی ساده است و راحت، در زبان دیگر تبدیل به کابوس زبان آموز میشود. البته ناگفته نماند که زبان آلمانی از لحاظ گرامر و دستور و قواعد خیلی خاطره خوبی از خودش به جا نگذاشته. حسابش را بکنید وقتی یک مبحث ابتدایی در یک زبان قرار است انقدر دردسر ساز شود، تکلیفمان با بقیه آن زبان چیست؟
حالا البته اوضاع آنقدرها هم که به نظر میرسد خراب نیست.
درست است که گرامر آلمانی جنبههایی دارد که با انگلیسی به عنوان زبان بینالمللی و فارسی بعنوان زبان مادری ما تفاوتهای زیادی دارد، خبر خوب این است که قواعد دستور زبان آلمانی میتوانند به راحتی یاد گرفته شوند، به خوبی ازشان استفاده کنید و حتی اگر وقت بگذارید و در ظرایف این قواعد دقیق بشوید به زودی خواهید توانست از آنها به خوبی استفاده کنید.
با نگه داشتن این نکته در ذهن به سراغ یک راهنمای ساده و موثر میرویم، که روشن کند چه زمانی ein را استفاده کنیم، چه زمانی eine و einen.
قبل از شرح و بسط قضیه، چند نکتهی جمع و جور را با هم مرور می کنیم:
جنس اسمها را یاد بگیرید
در زبان آلمانی بر خلاف انگلیسی همهی اسمها جنس دارند و همین جنس اسم یکی از بارزترین مشخصاتی است که بر اساس آن تصمیم میگیریم که کدام حرف تعریف معین یا نامعین را انتخاب کنیم. وقتی یک کلمه را یاد میگیرید حرف تعریفش را هم به خاطر بسپارید. در انگلیسی the و در آلمانی der، die و یا das. این حرف به شما کمک میکند که جنس آن اسم را هم به خاطر بسپارید و به تبع آن حرف تعریف نامعینش را به درستی انتخاب کنید. قدری پایینتر روشن خواهد شد که چرا حرف تعریف معین از حرف تعریف نامعین ساده تر در ذهن میماند.
بر حالت فاعلی یا مفعولی اسم تمرکز کنید
اسمها در آلمانی چهار حالت دارند ( که بعدتر به آن میپردازیم)، برای زبان آموز در ابتدا راحتتر است که تمرکز کند بر تفاوتی که بین حالت فاعلی و مفعولی وجود دارد و خب این هم به خاطر این است که جملههایی با آنها یادگیری زبان آلمانی شروع میشود یکی از این این دوحالت را دارد و بقیه حالات در سطوح بالاتر مورد استفاده قرار میگیرند و تفاوت حرف تعریف فقط در یکی از جنسها تغییر میکند. آن دو حالت دیگر را هم بگذارید برای بعد از روان شدن در همین دو حالت.
از امتیاز منابع آنلاین غافل نشوید.
گذشت دوره این که منابع یادگیری یک زبان ( یا هر موضوع دیگری البته) محدود بود به یک سری کتابهای خاک گرفته و احتمالا کهنه. امروز دیگر نه تنها کتابها به کهنگی قبل نیستند بلکه منابع آنلاین بسیار مفید، متنوع و گستردهای در اختیار همه هست که هم به روز بودنشان بهتر است و به قولی مطالب داغ داغ از تنور درآمده در دسترساند و هم به خاطر متدها یا شیوههای مختلفی که در منابع آنلاین استفاده شده هر زبان آموز میتواند متدی که با آن راحت است را انتخاب کند و استفاده کند. نیازی به گفتن هم نیست که اینترنت خیلی بهتر از کتاب میتواند بستری باشد منابع چند رسانهای. امتیاز دیگر زبان آموز امروز نسبت به زبان آموز گذشته این است که با یک سرچ ساده میتواند موضوع مورد نظر خودش را در بیشمار منبع پیدا کند و با هم مقایسه کند. به این منابع آنلاین به طور جداگانه خواهیم پرداخت.
از حروف تعریف متنهای معتبر یادداشت بردارید.
اصلا اهمیت ندارد که یک زبان چه قدر قانون دارد. مساله مهم و قابل توجه این جاست که خیلی از آن قوانین را حتی یک زبان آموز هم میتواند به طور ناخودآگاه و غریزی استفاده کند. چطوری؟ اینطوری که هر چه بیشتر خودتان را در آن زبان غوطه ور کنید، راحتتر میتوانید قواعد دستوریش را هضم کنید.
هنگام مطالعه یک متن آلمانی، فارغ از این که در چه سطحی هستید، چشمتان را به جاهایی که ein، eine و einen استفاده شده حساس کنید. به این شیوه شما به طور طبیعی تفاوت بین موقعیتها را درخواهید یافت و پس از مدتی ناخودآگاه قائل به تفاوتشان خواهید بود و میتوانید کم کم بدون فکر، درست به کارشان ببندید. خواه این متنها از کتاب باشند، از روزنامه باشند و یا از منابع آلمان استفاده کنید.
یک راهنمای ساده و بی دردسر برای داستان ein، eine و einen
حالا که با نکتههای جمع و جور درباره این مبحث تجهیز شده اید برویم سراغ اصل گرامر.
اسمها در آلمانی سه جنس دارند، مذکر، مونث و خنثی. البته جنسیت اسمها، اساسا کاری با معنی آنها ندارد یا اگر هم کار داشته باشد خیلی کم کار دارد. از طرفی هم همین داستان جنسیت، یکی از دو عامل تعیین کننده برای انتخاب حرف تعریف مناسب است. آن یکی عامل تعیین کننده هم عبارت از این است که آن اسم، کدام یک از قسمتهای جمله را باز مینمایاند (در واقع منظور این است که اسم مد نظر، در جمله چه کار میکند دقیقا) فاعل است آیا، شخص است یا شئ؟ فاعل مستقیم جمله ست؟ این سوالها از این حیث حائز اهمیت است که نقش اسم در جمله عامل تعیین کنندهی انتخاب حرف تعریف است.
بر اساس نکتههایی که قبلتر اشاره کردیم تمرکزمان را میگذاریم بر جملههایی که اسم در آنها نقش فاعلی دارد و یا مفعولی. دلیلش همان دلیل قبلی است و در این فاصله عوض نشده، به خاطر این که عموم زبان آموزان با جملههایی سر و کار دارند که اسم در آنها نقش فاعلی دارد یا مفعولی و در ادامهی یادگیری، زبان آموز با جملههایی سر و کار پیدا میکند که در آنها حالت داتیو (Dative) که مربوط است به مفعول غیر مستقیم و حالت ژنتیو genitive که برای بیان مالکیت استفاده میشود به چشم میخورند.
حالت فاعلی
حالت فاعلی زمانی استفاده میشود که اسم مد نظر ما فاعل جمله ست یعنی یک فرد یا یک شئ فعل جمله را انجام میدهد. مثلا در جمله:
“A dog licks a boy.”
Dog فاعل جمله ست.
حرف تعریف در حالت فاعلی به صورتی که در ادامه میآید استفاده میشود:
مذکر: ein
Ein Frosch küsst die Prinzessin
یعنی یک قورباغه، شاهزاده را میبوسد.
مونث: eine
Example: Eine Frau schlägt den Mann
یعنی یک زن به صورت مرد سیلی میزند.
خنثی: ein
Example: Ein Buch liegt auf dem Tisch
یعنی کتاب روی میز قرار دارد.
دقت کنید که در این حالت قورباغه، زن و کتاب هر سه فاعل جمله هستند و فعل جمله توسط آنها انجام میشود.
حالت مفعولی
این حالت زمانی استفاده میشود که اسم مورد نظر ما مفعول جمله است. نوع مفعولی حروف تعریف نامعین به صورت زیر استفاده میشوند:
مذکر: einen
Example: Die Prinzessin küsst einen Frosch.
یعنی پرنسس یک قورباغه را میبوسد.
مونث: eine
Example: Der Junge sieht eine Frau.
یعنی پسر به یک زن نگاه میکند.
خنثی: ein
Example: Der Mann malt ein Haus.
مرد یک خانه را نقاشی میکند.
در جمله هایی که از نظر گذشت، همهی اسمهای مورد نظر ما یعنی قورباغه، زن و خانه مفعول هستند.
جمع بندی:
برای این که به شما بگویم گرامر آلمانی آنقدرها هم که به نظر میرسد سخت نیست، به تفاوت این دوحالتی که باهم بررسی کردیم میپردازم. احتمالا البته خودتان متوجه شدید که تنها تفاوت در همه این دو حالت تنها در جنس مذکر اسمها است و در دو جنس دیگر حالت مفعولی و فاعلی مشابه یکدیگرند.
حرف آخر:
مثل شاه قطعه کنسرت که آخرین قطعه است، این خبر خوب هم به عنوان حسن ختام به شما اعلام میکنیم: همین قانون مو به مو برای حرف تعریف معین اعمال میشود. به این صورت:
حرف تعریف معین حالت فاعلی:
مذکر: der
مونث: die
خنثی: dos:
حرف تعریف معین حالت مفعولی:
مذکر: den
مونث: die
خنثی: dos
بیشتر بخوانید: حروف تعریف در زبان آلمانی
بیشتر بخوانید:افعال معین در گرامر آلمانی
خیلی عالی ومفید بود سپاسگزارم👍🙏
سلام وقت بخیر ممنونم از همراهیتون
موفق باشین
dos=das مشتکرم واضح بود
سلام ممنونم موفق باشین
سپاس
سلام ممنونم از شما
خیلی ممنونم. قشنگ جا افتاد برام
سلام وقت بخیر ممنونم از شما
موفق باشین
توضیح خوب و مختصری بود و همین طور قابل فهم .تشکر
سلام وقت بخیر ممنونم از شما
موفق باشین
سلام
چرا درحالت مفعولی برای bear پس از einen اسم Bär به Bären تغییر میکند.
به خاطر آکوزاتیو و اینکه آرتیکل der Bär ,Bär هست.
سلام خواستم یه تشکر کنم برای توضیحتون . ممنونم
سلام وقت بخیر موفق باشید
توضیح خوب و مختصری بود و همین طور قابل فهم .تشکر
موفق باشید
واقعا مرسی خیلی خوب توضیح دادین برام تا حدی رفع ابهام شد.
موفق باشید
کاش حالا که دست از سر زبان برنمیدارید یک بازبینی میکردید متنی که نوشتید رو.که به جای das ننویسید dos!و دوبار ننویسید حرف تعریف معین!!اگه برای سایت قسمت آلمانی ویراستار ندارید میخواهید معرفی کنم ؟
سلام وقت بخیر ممنون از پیشنهادتون
سلام وبسیارمتشکرم چون نکته مهمی رو توضیح دادین،تفاوت معنی استمراری وساده روهم توضیح بدین مثلاً فعل sprecheدریک جمله به معنی میخوانم،ودرجمله دیگری به معنی دارم میخوانم میآید ومن تفاوت علائم زمانی رادرجملات آلمانی متوجه نمیشوم
سلام روز بخیر با شماره تماس دفتر مرکزی تماس بگیرید وازسوپروایزرین مجموعه اطلاعات کسب کنید84378 داخلی445