بالاخره تابستان (Der Sommer) رسید!
وقت آن رسیده که کتاب به دست به سمت سواحل شمال حرکت کنیم، کبابی به بدن بزنیم، برای یک پیکنیک برنامهریزی کنیم یا برای تماشای دریا کنار کوله بارمان را ببندیم.
اگر در حال یادگیری زبان آلمانی هستید یا قصد مسافرت به کشور آلمان را دارید، تابستان فرصتی فوقالعاده برای یادگیری برخی از کلمات جالب در زبان آلمانی است! در ادامه فهرستی از 33 کلمهی آلمانی را میبینیم که احتمالا در این تابستان با آنها سروکار خواهید داشت.
33 لغت ضروری مربوط به فصل تابستان به زبان آلمانی
مناطقی که به آنجا سفر میکنیم:
1. Der Strand – The beach
ساحل
بیایید با مهمترین لغت مربوط به تابستان شروع کنیم. Ein Strand (یک ساحل) voll Sand (پر از شن و ماسه) احتمالا بهترین گزینه برای شروع است.
2. Das Meer – The Sea
دریا
دریا بهترین مکان برای پیدا کردن ساحلهای خوب و دنج است. شما میتوانید Meer (دریا) را به کمک کلمهی انگلیسی (Marine) به معنی (زندگی دریایی) به خاطر بسپارید.
3. Der Ozean – The Ocean
اقیانوس
همانطور که در زبان انگلیسی و فارسی، کلمهی دریا (Sea) و اقیانوس (Ocean) به جای یکدیگر مورد استفاده قرار میگیرند؛ در زبان آلمانی نیز همینطور است. یک حقیقت بامزه: تفاوت بین این دو این است که Ozeane (اقیانوسها) معمولا بستر وسیعی از آبهای شور هستند ولی دریاها (Meere) وسعت کمتری دارند.
4. der See – The Lake
دریاچه
این لغت معمولا در زبان انگلیسی به اشتباه مترادف دریا در نظر گرفته میشود. اما در حقیقت به دریاچه، برکه و … اشاره دارد.
5. der Wald – The Forest
جنگل
اگر طرفدار اردو رفتن و پیادهرویهای طولانی هستید، جنگل یکی از بهترین گزینهها در فصل تابستان است.
6. der Zeltplatz – Campsite
اردوگاه (محل کمپینگ)
طی گردش خود در جنگل (der Wald) احتمالا باید مدت زمانی چادر بزنید و در آنجا استراحت کنید. در این صورت شما یک اردوگاه یا اقامتگاه موقت درست کردهاید. از آنجا که در زبان آلمانی لغات جدید از ترکیب سایر لغات تشکیل میشوند؛ این کلمه نیز کلمهای مرکب به حساب میآید. “Ein Zelt” چادر و “ein Platz” یک مکان است. بنابراین “ein Zeltplatz” به معنی اردوگاه یا اقامتگاه است.
7. der Park – The Park
پارک
بسیار خوب. تقریبا آسانترین لغت این لیست «der Park» است. این کلمه در هر سه زبان فارسی، انگلیسی و آلمانی به یک شکل است.
8. das Schwimmbad – Public swimming pool
استخر شنای عمومی (همگانی)
از آنجا که کلمهی «ein Bad» به حمام، وان یا شنا کردن در استخر و سایر محیطهای آبی اشاره میکند، پس “Schwimmbad” به معنای استخر است. بنابراین اگر نمیتوانید به der Wald (جنگل) یا der See (دریا) بروید، استخر عمومی گزینهی بسیار خوبی است. گزینهی بهتری که میتوانیم به شما پیشنهاد کنیم، Freibad (استخر در فضای آزاد) است. این کلمه را میتوانید با کلمهی “frei” به معنای «free» در انگلیسی و (آزاد) در فارسی به خاطر بسپارید و این را در نظر بگیرید که Freibad، به استخری در فضای آزاد اشاره دارد.
کارهایی که باید انجام دهید:
9. Urlaub machen – To take a vacation
به تعطیلات رفتن، سفر کردن
“Der Urlaub” به معنی گردش یا تعطیلات است، اما عبارت بالا در قالب یک همایند قرار گرفته و فعل “machen” به معنی (to make) است که سفر رفتن یا به تعطیلات رفتن را نشان میدهد. در زبان آلمانی، باید این همایند را با فعل Machen به کار ببرید. اما در زبان انگلیسی، همایند گردش رفتن با فعل take یا go همراه میشود و به صورت taking a vacation یا going to a vacation در جمله قرار میگیرد.
10. zelten / campen – To camp
چادر زدن
هر دو کلمه یعنی zelten و campen به معنای «چادر زدن» هستند. کلمهی Zelten در ریشهی خودش der zelt (چادر) را دارد. بنابراین حالا که شما معنی کلمات Zeltplatz (اردوگاه) و “das Zelt”(چادر) را میدانید، حفظ کلمهی zelten کار سختی نیست. از ظاهر کلمهی Campen هم که میتوان معنیاش را حدس زد و نیازی نیست برای حفظ آن به خودتان فشار بیاورید.
11. schwimmen – To swim
شناکردن
شناکردن یک سرگرمی کلاسیک تابستانی است تا در den See، das Meer یا das Schwimmbad وقت بگذرانید.
12. Kanu fahren / Kajak fahren – To go canoeing / to go kayaking
کانو سواری کردن/قایق رانی کردن
اگر schwimmen (شنا کردن) آنچنان برایتان جذاب و هیجانانگیز نیست، پس برای وقتگذرانی در der Strand (سواحل) به قایقرانی بپردازید. معنی Das Kanu و der Kajak را به راحتی میتوان تشخیص داد. “Fahren” اصطلاحا به معنی «راندن» است، اما با معنی «سواری کردن» یا در این مورد «پارو زدن» نیز به کار میرود.
13. segeln – To sail
دریانوردی (با قایق بادبانی)
دریانوردی هم یکی از فعالیتهای ورزشی و تفریحی ایدهآل برای وقت گذرانی در دریاچه یا دریاست. تنها به یک ein Segelboot (قایق بادبانی) و کمی باد نیاز دارید تا یک روز خیلی خوب را روی آب سپری کنید.
14. bräunen – To tan
آفتاب گرفتن
این کلمه را به سادگی میتوان به خاطر سپرد. چون کلمهی «braun» در زبان آلمانی به معنای «قهوهای» است، بنابراین کلمهی “bräunen” به معنی آفتاب سوخته شدن یا در حالت تحتالفظی «قهوهای شدن پوست» است. به یاد داشته باشید که حتما لازم نیست کنار ساحل باشید تا بتوانید آفتاب بگیرید. اگر آب و هوا به حد کافی خوب است و آفتاب به شما آسیب نمیزند، پس میتوانید در پارک (der park) یا ایوان خانهی خودتان (Balkon) نیز آفتاب بگیرید.
15. grillen – To grill
کباب درست کردن
همیشه کنار سرگرمیهایی مثل قایقرانی (kanu fahren) یا شنا کردن (schwimmen) غذای کبابی و باربیکیو خیلی میچسبد.
16. angeln – To fish
ماهیگیری
برای اینکه بتوانید این لغت را به راحتی حفظ کنید، به این فکر کنید که « angeln» به معنای ماهیگیری است و از لحاظ ظاهری به لغت angling (ماهیگیری) در زبان انگلیسی شباهت دارد. بسیار خوب، تصور کنید که در تعطیلات تابستانی میتوانید در den See (دریا) به angeln (ماهیگیری) بپردازید و ماهی خود را در آتش grillen (کبابی) کنید.
17.wandern – To hike or wander
پیادهروی یا گشتزنی
کلمهی wander در زبان انگلیسی تقریبا به معنی «ولگردی» یا «راه رفتن بیهدف و بیمقصد» هم ترجمه میشود. ولی برخلاف تصورتان همیشه با این معنی به کار نمیرود. در این مورد، این کلمه به معنی پیادهروی یا گردش با پای پیاده است. اگر زیاد اهل گردش و تفریح در طبیعت نیستید، همیشه میتوانید در شهر گشتی بزنید (durch die Stadt wandern ) یا به پارک نزدیک خانه سری بزنید (durch den Park wandern ).
18. felsklettern – To rock climb
صخرهنوردی
در فصل تابستان، روش دیگری که برای ورزش و وقتگذرانی میتوان توصیه کرد، صخره نوردی یا کوهنوردی است. لغت بالا از ترکیب دو کلمهی «ein fels» به معنی صخره و «klettern» به معنی بالارفتن تشکیل شده است.
19. Fahrrad fahren – To ride a bicycle
دوچرخهسواری
در این ترکیب،“Ein Fahrrad” به معنی دوچرخه است. همچنین این ترکیب را میتوان مثالی از کلمهی “fahren” به معنی «سواری کردن» (نه رانندگی کردن) دانست. دوچرخهسواری غالبا از صخرهنوردی «felsklettern» و طبیعتگردی «wandern» سبکتر و آرامتر است. گاهی ممکن است بشنوید که بومیهای آلمانیزبان برای دوچرخهسواری کردن از کلمهی “radeln” استفاده میکنند. در زبان آلمانی، «das Rad» به معنی چرخ است. به این ترتیب فعل «radeln» را میتوان به معنی «دوچرخه سواری» نیز به کار برد.
20. Skateboard fahren – To skateboard
اسکیت بازی کردن
درست مثل ترکیب fahrrad fahren، این کلمه در معنای تحتالفظی «اسکیت راندن» است. اما آن را میتوان با فعل انگلیسی «skateboarding» مقایسه کرد.
21. im Garten arbeiten – To work in the garden
باغبانی کردن
در این ترکیب، arbeiten به معنی «باغبانی کردن» است. باغبانی گزینهی بسیار خوبی برای وقتگذرانی در تابستان است و اگر خانهی شما حیاط یا تراس دارد، احتمالا در آن چند گیاه کاشتید و از آنها نگهداری میکنید. در زبان انگلیسی، یک باغبان با استعداد و حرفهای را با “having green thumbs” (شستهای سبز داشتن) توصیف میکنند. در زبان آلمانی نیز میتوانید از همین اصطلاح استفاده کنید و برای اشاره به شخصی که در باغبانی خوب است، جملهی grünen Daumen haben را به کار ببرید. در این ترکیب، Die duamen به معنی شستها و “grün” به معنی سبز است.
22. das Gras mähen / den Rasen mähen – To cut the grass / to cut the lawn
چمن زنی/هرس کردن
البته شاید این فعالیت به اندازهی باغبانی جذاب نباشد، اما هرکسی که در حیاطش باغچهی بزرگی دارد باید تابستان علفها را هرس کند. در کشور آلمان معمولا جلوی خانهها یک محوطهی چمنی قرار دارد و صاحب خانه هر تابستان حتما باید چمنزنی کند. همانطور که از این ترکیب پیداست، Das Gras به معنی «علف» است. «Der Rasen» نیز به زمین چمنی ورزشگاه اشاره میکند و “Mähen” به معنی «هرس کردن» یا «چمنزنی» است.
سایر لغات مخصوص فصل تابستان
23.Sonnig/sonnenreich/sonnenhell – Sunny
آفتابی
با اینکه این سه کلمه کمی با یکدیگر تفاوت دارند، ولی برای هر سه میتوان معادل معنایی «آفتابی» را در نظر گرفت. دقیقترین معادل این کلمه همان «sonnig» است. اما “sonnenreich” به معنی «پر از نور، نور زیاد» است. کلمهی “sonnenhell” را نیز میتوان به معنی « روز روشن» در نظر گرفت. بنابراین از هر سه کلمه میتوانید برای توصیف یک روز آفتابی استفاده کنید.
24. die Sonnencreme – Sunscreen
کرم ضد آفتاب
اگر میخواهید با آفتاب زنندهی خورشید، نسوزید، حتما باید معنی این کلمه را به زبان آلمانی بدانید تا در سفر به راحتی کرم ضد آفتابتان را پیدا کنید.
25. der Sonnenbrand – Sunburn
آفتاب سوختگی
تنها بدی روزهای آفتابی و گرم تابستان، همین آفتابسوختگی است.
26. die Sonnebrille – Sunglasses
عینک آفتابی
حتما تا الان معنی کلمهی “die Sonne” (خورشید) را یاد گرفتهاید. اگر این کلمه با “Die Brille” (عینک) ترکیب شود، میتوانید آن را به چشمتان بزنید تا از آنها در برابر تابش نور خورشید محافظت کنید.
27. die Hitze – Heat
گرما
این کلمه را به راحتی میتوانید به خاطر بسپارید. چون شباهت زیادی به “heiß” دارد که در زبان آلمانی به معنای «hot» یا «داغ و سوزان» است.
28. der Hitzschlag – Heatstroke
گرمازدگی
اگر مدت زمان زیادی زیر آفتاب بمانید، طبیعتا گرما زده میشوید. Der Schlag به معنی زدن و کوبیدن است، بنابراین Hitzschlag به صورت تحتالفظی «از گرما ضربه خوردن» یا همان «گرمازدگی» خودمان ترجمه میشود.
29. der Eis – Ice cream
بستنی
اگرچه ممکن است تصور کنید که “Eis” فقط به معنی «یخ» است. اما در حقیقت، “Eis” به معنی «بستنی» است. برای اینکه راجع به تعداد یا طعم اسکوپهای یک بستنی صحبت کنید، باید از کلمهی “Eine Kugel” در این خصوص استفاده کنید. معنی تحتالفظی این کلمه «توپ» است. ولی در مورد بستنی، به معنی اسکوپ است. البته اگر بستنی چوبی یا اصطلاحا بستنی کیم دوست دارید، برای آن لغت « ein Stieleis »را به کار ببرید. در این ترکیب، کلمهی ein Stiel به معنی چوب است. با خوردن تعداد زیادی بستنی میتوانید از گرمازدگی (Hitzschlag ) جلوگیری کنید.
30. der Gewittersturm – Thunderstorm
توفان تندری/توفان همراه با رعد و برق و صاعقه
این طوفانها معمولا در اواخر تابستان در مناطق متعددی رخ میدهند. وقتی ماه تیر و مرداد را سپری میکنیم و به شهریور میرسیم، معمولا باید منتظر چنین بورانهایی باشیم. در این مواقع Ein Regenschirm (چتر) را فراموش نکنید.
31. die Mücke – Mosquito
پشه
این مورد حتی بیشتر از توفان تندری دیده میشود. پشهها (die Mücken ) یکی از آزاردهندهترین قسمتها و در واقع موجودات فصل تابستان هستند. البته این کلمه را میتوان با حرف تعریف die نیز به کار برده و آن را به صورت die der Mücken نوشت. اگرچه زیاد کاربردی ندارد، اما بومیهای انگلیسیزبان آن را سادهتر حفظ میکنند. (از من نپرسید چرا، این مقاله را یک بومی انگلیسی زبان نوشته است و به عنوان یک فارسیزبان، در هر صورت برای حفظ آنها راه سختی در پیش داریم).
32. das Lagerfeuer – Campfire
آتش درست کردن در اردوگاه
همانطور که قبلا در این مقاله ذکر کردیم، «Das Lager» به معنی کمپ و اردوگاه است. «das Feuer» نیز به معنی آتش است. پس اگر به اردو رفتید و نمیخواهید توسط پشهها (die Moskitos ) محاصره شوید، بهتر است در اقامتگاهتان آتش روشن کنید.
33. die Grillparty – Barbecue party
مهمانی کبابخوری
آتش (ein Lagerfeuer) یک کاربرد فوقالعادهی دیگر هم دارد! مزهی گردش و تفریح در تابستان به کباب درست کردن روی آتش و ذغال طبیعی است!
پس کوله بارتان را ببندید و از بقیهی تابستان لذت ببرید. خصوصا الان که هر لغتی را که برای سفر به یک کشور آلمانیزبان لازم است، میدانید.
بیشتر بخوانید: صبح بخیر به زبان آلمانی
بیشتر بخوانید: واژگان و عبارات آلمانی در مورد غذا و رستوران
نظر خود را با ما در میان بزارید