اگر میخواهید راجع به modifier ها بدانید، به کلماتی فکر کنید که میتوانند سایر مولفههای جمله را تکمیل کنند یا تغییر دهند. modifier ها هم میتوانند صفت باشند و اسامی را توصیف کنند؛ یا قید باشند و فعل، صفت یا سایر قیدها) را توصیف کنند. فرقی نمیکند که modifier قید یا صفت باشد، کاربرد آنها به مولفهای که در جمله تغییر میدهند بستگی دارد.
صفات
صفات در دو دستهی معنای مختلف قرار میگیرند. دستهی attributive و predicative.
صفتهایی که قبل از اسم یا ضمیر در جمله قرار بگیرند، جزء دستهی attributive هستند. آنها میتوانند در هر بخشی از جمله ظاهر شوند.
دستهی دیگر که predicative نام دارند، بعد از اسم یا ضمیر قرار میگیرند و به کمک یک فعل ربط به اسم مورد نظر، متصل هستند. آنها یکی از سه دستهی اصلی «متمم فاعلی» هستند و به عنوان بخشی از گزاره نیز محسوب میشوند.
بیایید برای توضیح این تفاوت، چند مثال بزنیم:
“The black dog is barking.”
در این جمله، black یک صفت Attributive است. این صفت بخشی از عبارت اسمی است و به کمک هیچ فعل ربطی، به اسم متصل نشده است. حالا بیایید نمونهای از یک صفت predicative را در نظر بگیریم:
“The dog was black.”
در این جمله، black یک صفت predicative است. این صفت بعد از dog در جمله قرار گرفته است و به کمک فعل ربط «was» به اسم متصل شده است.
سایر صفتها
در زبان انگلیسی، صفتها انواع مختلفی دارند. جدول زیر به صورت مختصر شما را با انواع صفات آشنا میکند و برای هرکدام، مثالی نوشته شده است.
نوع صفت |
مثال |
مثال در جمله |
Proper Adjectives | Italian, Shakespearean, Alaskan, Middle Eastern, Nordic | “He writes in an almost Shakespearean style.” |
Compound Adjectives | top-right, last-minute, sugar-free, record-breaking, expensive-looking | “I know this is a last-minute suggestion, but hear me out.” |
Demonstrative Adjectives (or Demonstrative Determiners) | this, that, these, those | “These cups are very pretty.” |
Interrogative Adjectives | what, which, whose | “Whose computer is this?” |
Nominal Adjectives | the best, the strongest, the blue | “He wants the red car, but I want the blue.” |
Collective Adjectives | the rich, the poor, the innocent, the French, the Dutch | “The rich should help the poor.” |
عبارات و جملهوارههای وصفی
علاوه بر صفتهای یک کلمهای که در بالا با آنها آشنا شدیم، ما میتوانیم از عبارات و جملهوارههای وصفی نیز استفاده کنیم. به این ترتیب میتوانیم به کمک آنها، یک اسم را تکمیل کنیم یا تغییر دهیم. در ادامه به صورت مختصر با این عبارات و جملهوارههای وصفی آشنا خواهیم شد. برای اطلاعات بیشتر، میتوانید به مقالهی «جملهوارههای وصفی» و «عبارات وصفی» رجوع کنید.
دوره های آموزش زبان انگلیسی |
|
دوره حضوری | آموزش زبان انگلیسی برای کودکان |
دوره حضوری | آموزش زبان انگلیسی برای نوجوانان |
دوره حضوری | آموزش زبان انگلیسی برای بزرگسالان |
عبارات وصفی
یک عبارت وصفی، در حقیقت یک صفت یا هرگونه اطلاعات اضافی در جمله است که راجع به یک ضمیر یا اسم در جمله قرار میگیرد. صفت موجود در عبارت وصفی، در حقیقت یک head word است. زمانی که head word موجود در عبارت، یک participle باشد، عبارت را به عنوان عبارت participle نیز میشناسند. مثال:
“You have a beautiful voice.”
“He is a very good swimmer.”
“The helicopters are controlled remotely.”
“I am perfectly content on my own.”
“People wearied by travel often stop here to rest.”
“They felt relieved to return home.”
جملهوارههای نسبی (جملهوارههای وصفی)
جملهوارههای وصفی، جملهوارههایی وابسته هستند که راجع به یک اسم یا گروه اسمی، اطلاعاتی ارائه میدهند. جملهوارههای وصفی معمولا به کمک یک ضمیر یا قید نسبی در جمله شکل میگیرند. اطلاعاتی که توسط این جملهوارهها بیان میشوند، میتواند ضروری یا غیرضروری باشد.
“There’s the woman who always sits next to me on the bus.”
“The book that I wrote is being published in January.”
“The escaped giraffe, which had been on the loose for weeks, was finally captured.”
“The house where I was born is a very special place.”
“I love casual Fridays, when we get to wear jeans to work.”
قیدها
همانطور که بالاتر به آن اشاره کردیم، یک قید کلمهای است که فعل، صفت یا قیدی دیگر را توصیف میکند. مثال:
“You write beautifully.” (The adverb beautifully modifies the verb write.)
“He owns the bright red car.” (The adverb bright modifies the adjective red.)
“She ran very quickly to the bus.” (The adverb very modifies the adverb quickly.)
“She looked excited, as if she could jump up and dance at any moment.” (The adverbial clause as if she could jump up and dance at any moment modifies the independent clause She looked excited.)
قیدها انواع بسیار زیادی دارند و توضیحات خاصی را در ارتباط با جمله ارائه میدهند. جدول زیر به طور مختصر راجع به انواع قید در جمله توضیح میدهد و هر کدام را در یک جمله مثال زده است.
به یاد داشته باشید که بیشتر مثالهای زیر راجع به قیدهای یک کلمهای هستند. اما عبارات و جملهوارههای قیدی هم میتوانند در یکی از این دستهها جای بگیرند.
نوع قید |
مثال | مثال در جمله |
now, tomorrow, yesterday, still, yet, later | “We are eating now.” | |
Adverbs of Frequency | always, usually, sometimes, often, rarely, daily, weekly, monthly | “I rarely eat breakfast in bed.” |
Adverbs of Place | north, everywhere, here, there, forward, downward, up, uphill, behind | “I absolutely hate running uphill.” |
Adverbs of Manner | beautifully, wonderfully, slowly, deliberately, happily | “He walked slowly towards the bar.” |
Adverbs of Degree | undoubtedly, truly, very, quite, pretty, somewhat, fairly | “I’m fairly certain this is correct.” |
Adverbs of Purpose | therefore, thus, consequently, hence | “We’ve never seen such high numbers. We must therefore conclude that the results are not normal.” |
Focusing Adverbs | also, exclusively, just, mostly, notably, primarily | “They played mostly techno music at the party.” |
Negative Adverbs | no, not, hardly, barely, never, seldom | “He does not work on Mondays.” |
Conjunctive Adverbs | comparatively, therefore, also, however, moreover, similarly | “Jen is terrible at math; however, she still likes it.” |
Evaluative Adverbs | apparently, astonishingly, clearly, frankly, obviously, presumably | “Clearly, we’re going to have to work harder.” |
Viewpoint Adverbs | personally, in my point of view, according to you, scientifically, biologically | “Personally, I don’t believe it’s true.” |
Relative Adverbs | where, when, why | “I don’t know why he got angry.” |
Adverbial Nouns | tomorrow, an hour, an ounce, five dollars, 25 years | “I can barely see a foot in front of me in this fog.” |
عبارات قیدی
یک عبارت قیدی، گروهی از کلمات است که به عنوان یک قید در جمله عمل میکند. آنها میتوانند سایر قیدها، عبارات حرفاضافهای یا عبارات infinitive را تغییر دهند.
مثال:
“The kicker is running somewhat slowly back to the bench. He might be injured.”
“He performed very well on his exam.”
“We were playing Frisbee at the park.”
“After they woke up, they packed up their things and went on a hike.”
“Patricia went to the mountains to go for a hike.”
“I’m so happy to be your friend.”
جملهوارههای قیدی
یک جملهوارهی قیدی گروهی از کلمات است که شامل نهاد و گزاره میشود و مثل یک قید معمولی برای معنی بخشیدن به صفات، افعال یا قیدها به کار میرود.
جملهوارههای قیدی برای ارتباط به جملهوارهی مستقل، از حروف ربط همپایه استفاده میکنند. مثال:
“I will arrive when dinner is ready.” (adverbial clause of time)
“Peter brings his sunglasses everywhere he goes.” (adverbial clause of place)
“I admire you because you are an inspiration to many people.” (adverbial clause of time or purpose)
“They’ll approve your request provided you pay the appropriate amount of money.” (adverbial clause of condition)
“She looked excited, as if she could jump up and dance at any moment.” (adverbial clause of comparison or manner)
“Although she doesn’t have much money, Wendy often goes traveling.” (adverbial clause of contrast)
اشتباهات رایج modifier ها
در جملات ساده، تشخیص یک modifier ساده است. اما اگر جمله طولانیتر شود، گاهی تشخیص اینکه کدام بخش از جمله modifier است، سختتر می شود.
اگر ما modifier را نسبت به چیزی که توصیف میکند، در فاصلهی زیادی قرار دهیم، ممکن است به عنوان یک misplaced modifier شناخته شود و در جای اشتباهی قرار بگیرد. گاهی یک modifier ممکن است در جای درستی قرار بگیرد، ولی چون زیادی از مولفهی مورد نظر فاصله دارد، ظاهرا به توصیف چیز دیگری بپردازد. این modifier به عنوان یک squinting modifier شناخته میشود.
البته اگر مولفهی ارتقاء یافته نیز در جمله مشخص نباشد، خطایی با عنوان dangling modifier به وجود میآید.
Misplaced modifiers
یک modifier اشتباهی، ممکن است جایی قرار بگیرد که فاصلهی زیادی از اسم مورد نظر داشته باشد و جمله از لحاظ معنایی غلط یا مبهم شود. مثال:
“Burton was driving around the countryside while his friend sang songs slowly.”
در مثال بالا، کلمهی slowly قرار است فعل sang را توصیف کند. اما فاصلهی زیاد این دو کلمه در جمله باعث ایجاد ابهام و سردرگمی میشود. جملهی زیر، حالت صحیح جملهی بالا را نشان میدهد:
“Burton was slowly driving around the countryside while his friend sang songs.”
or
“Burton was driving slowly around the countryside while his friend sang songs.”
در ادامه مثال دیگری وجود دارد:
“The rusted woman’s bicycle made a horrible screeching noise.”
جملهی بالا کاملا غلط است. چون rusted به جای کلمهی bicycle، انگار کلمهی woman را توصیف میکند. جملهی بالا باید به شکل زیر مطرح شود:
“The woman’s rusted bicycle made a horrible screeching noise.”
در عبارات participle
این اشتباهات معمولا در عبارات participle زیاد رخ میدهند. چون آنها در ابتدا، وسط یا آخر جمله ظاهر میشوند. پس خیلی راحت هم ممکن است که آنها را در جای اشتباهی قرار دهیم. مثال:
“Terrified after watching a scary movie, my father had to comfort my little sister.”
در جملهی بالا، عبارت terrified after watching a scary movie که یک عبارت participle است، باید my little sister را توصیف کند. اما چون my father به عبارت نزدیک تر است، انگار کسی که ترسیده، پدر خانواده است. جمله باید به شکل زیر نوشته شود تا اشتباه آن اصلاح گردد:
“My father had to comfort my sister, terrified after watching a scary movie.”
or
“Terrified after watching a scary movie, my sister had to be comforted by my father.”
or
“My sister, terrified after watching a scary movie, had to be comforted by my father.”
Squinting modifiers
ما معمولا یک modifier را در جای درستی قرار میدهیم، اما به خاطر کلماتی که نزدیک آن قرار میگیرند، مفهوم و کاربرد آن نیز مبهم میشود. این معمولا در عبارات قیدی اتفاق میفتد. چون آنها قبل یا بعد از کلماتی که تغییر میدهند قرار میگیرد. مثال:
“The way he sings so often annoys me.”
در جملهی بالا، عبارت قیدی انگار sing یا annoy را توصیف میکند. چون از لحاظ تکنیکی، در هر دو حالت قابل قبول خواهد بود. ما باید آن را به شکلهای زیر بنویسیم تا از ابهام بیشتر جلوگیری کنیم:
“The way he sings so often is annoying to me.” (modifies sings)
or
“The way he sings annoys me so often.” (modifies annoys)
Dangling modifiers
این خطا زمانی اتفاق میفتد که ما اسم ارتقاء یافته را در جمله مشخص نکرده باشیم. این اتفاق هنگام استفاده از participle phrase زیاد اتفاق میفتند. مثال:
“Walking down the road, the birds were singing.”
چون در جمله مشخص نیست که چه کسی به سمت پایین جاده حرکت میکرد، پس انگار منظور birds هستند. جمله باید شامل اسم یا ضمیر دیگری نیز بشود تا خطا برطرف گردد. مثال:
“Walking down the road, I (or she, he, Mary, the couple, etc.) heard the birds singing.”
بیشتر بخوانید: یادگیری جملات مرکب پیچیده (compound-Complex)
بیشتر بخوانید: جملات مجهول در انگلیسی، کاربردها و تفاوت با جمله معلوم
Thanks for your blog, nice to read. Do not stop.
سلام وقت بخیر ممنون از شما .
سلام وقت بخیر ممنون از توضیحات عالی
یک سوالی داشتم ممنوم می شم اگه پاسخ بدهید
اگر بیشتر از دو اصلاح کننده داشتیم کجا باید کاما قرار دهیم و کجا نیاز نیست؟
سلام روز بخیر با شماره تماس دفتر مرکزی تماس بگیرید وازسوپروایزرین مجموعه اطلاعات کسب کنید84378 داخلی445