تا به حال شده در شرایطی قرار بگیرید که احساس کنید بومیهای انگلیسیزبان عجیب و غریب حرف میزنند؟ مثلا هنگام فیلم دیدن با عباراتی برخورد کنید که تا به حال به گوشتان نخوردهاند و از هر لحاظ هیچ معنی خاصی ندارند. یا شاید اگر با مدیری کار میکنید که بومی انگلیسیزبان است، جملهای مثل نمونه زیر را بیان کند و شما حتی از یک کلمه در آن هم سر در نیاورید:
Ok guys, let’s strike while the iron is hot.
در این مواقع ممکن است کمی گیج شوید، یا از این بترسید که مهارت شما در زبان انگلیسی کافی نیست و به همین دلیل متوجه منظورش نمیشوید. اگر شهامت کافی داشته باشید، ممکن است تصمیم بگیرید که معنی آن را از رئیستان بپرسید. در این صورت، ممکن است بخندد و بگوید: «روی مهارتت در زبان انگلیسی بیشتر کار کن رفیق، رُم یک شبه ساخته نشد.»
خودتان را کنترل کنید، برای آن ضربالمثل فارسی به کار نبرید و چند نفس عمیق بکشید. مطمئنا راهحلی برای رفع این مشکل وجود دارد.
میدانم که به چه چیزی فکر میکنید، آهن داغ؟ رم؟ اینها از کجا آمدهاند؟ اصلا چه معنایی دارند؟
در حقیقت، رئیس شما هم از ضرب المثل انگلیسی استفاده کرده است.
ضربالمثل چیست؟
اگر با شنیدن «ضربالمثل» به این فکر میکنید که «ضربالمثل مجموعهای از جملات سخت است که به راحتی نمیتوان آنها را درک کرد و در برنامهی خندوانه پانتومیم آن زیاد اجرا میشود» سخت در اشتباه هستید و حتما باید به خواندن این مقاله ادامه دهید. ضربالمثلها، بیانات سنتی و تاریخی یک کشور هستند. آنها جملاتی کوتاه و هوشمندانه هستند که برای زندگی بهتر توصیههایی دربردارند. معمولا بومیهای انگلیسیزبان، بدون اینکه متوجه شوند تا حد زیادی از این ضربالمثلها در مکالمات روزمره استفاده میکنند. ضربالمثل، بیش از هر کتاب فرهنگی میتواند شما را با فرهنگ یک کشور آشنا کند.
ضربالمثل نشان میدهد که برای یک ملت، چه موضوعی مهمتر از دیگری است. چه رفتاری بد و چه رفتاری خوب تلقی میشود. ضربالمثلها حتی میتوانند تاریخ یک ماجرا را برایتان بیان کنند.
برای مثال، ضربالمثل فارسی «از این ستون به آن ستون فرج است» به ماجرایی اشاره میکند که در آن، آخرین خواستهی یک اعدامی این بوده که او را از این ستون باز کنند و به ستون دیگر ببندند. در همین حین، پیغامی از طرف پادشاه میرسد که او تبرعه شده است و نیازی نیست که اعدام شود؛ پس «از این ستون به آن ستون فرج است».
در زبان انگلیسی هم چنین مواردی مشاهده میشود. برای مثال، ضربالمثلهایی که از روستاها بر سر زبانها افتادهاند، از زبان کشاورزی و مزرعهداری برای رساندن مفهوم استفاده میکنند. همچنین در روستایی که مردم در آن به امور ماهیگیری میپردازند، راجع به دریا صحبت میکنند و ضربالمثلهایی به کار میبرند که در آنها کلماتی نظیر ماهی، آب و ماهیگیری به چشم میخورد.
پس اگر با مدیران بومی انگلیسیزبان سروکار دارید یا به عنوان مترجم شفاهی جایی مشغول به کار هستید، حتما این عبارات پیچیده را یاد بگیرید تا با شنیدن آنها گیج و سردرگم نشوید. به یاد داشته باشید، تنها راه درک این ضربالمثلها، مطالعه و به خاطر سپردن معنی آنهاست. برخی از آنها معادلی مستقیم در زبان فارسی دارند و حتی به عنوان ضربالمثل فارسی هم مورد استفاده قرار میگیرند. پس نگرانی را کنار بگذارید و به خواندن ادامه دهید.
اگر بتوانید از این ضربالمثلها در مکالمههای خود استفاده کنید، به خوبی در زبان انگلیسی پیشرفت میکنید و همه را تحت تاثیر قرار میدهید. متاسفانه درک برخی از ضربالمثلهای انگلیسی بسیار سخت و برخی دیگر بسیار ساده است. در این مقاله سعی کردیم سادهترین ضربالمثلهای انگلیسی را به شما معرفی کنیم که متناسب با سطح علمی شما هستند و بتوانید راحتتر آنها را یاد بگیرید و از آنها در مکالمات خود استفاده کنید.
دوره های آموزش زبان انگلیسی |
|
دوره حضوری | آموزش زبان انگلیسی برای کودکان |
دوره حضوری | آموزش زبان انگلیسی برای نوجوانان |
دوره حضوری | آموزش زبان انگلیسی برای بزرگسالان |
Accidents happen.
حوادث اتفاق میفتند./ حادثه خبر نمیکند.
گاهی هرچقدر هم تلاش میکنیم یا سعی میکنیم در زندگی با هیچ مشکل و حادثهای روبهرو نشویم، باز هم برایمان مشکلات و حوادث مختلفی پیش میآید. ولی باید به خاطر داشته باشیم که اتفاقات بد و حوادث ناگوار به طور طبیعی اتفاق میفتند. این تقصیر شما نیست.
Better late than never.
دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.
احتمالا قبلا با این ضربالمثل به خوبی آشنا شدهاید. اگر ممکن است دیر برسید؛ عجله نکنید. چون عجلهی بیمورد حواس شما را پرت میکند و ممکن است برایتان اتفاقی رخ دهد.
The customer is always right.
همیشه حق با مشتری است.
امیدوارم به هر فروشگاهی که سر میزنید، این شعار رعایت شود. کسی که برای محصول یا خدماتی در مغازهی شما پول پرداخت میکند، سزاوار احترام است و نباید با او به تندی برخورد شود.
You only die once.
مرگ یه بار است، شیون یه بار
این ضربالمثل در حالت تحتاللفظی به جملهی «شما فقط یک بار میمیرید» ترجمه میشود. یعنی در زندگی، هیچ اتفاقی آنقدر بد نیست. حداقل بدتر از مرگ نیست؛ پس ناامید نباشیدJ
Easy does it.
آهسته! آرام! عجله نکن!
ضربالمثل بالا به این نکته اشاره میکند که در هر موضوع زیادهروی نکنید و مراقب باشید. آهستگی و پیوستگی شما را به موفقیت میرساند. البته منظورش این نیست که تنبلی کنید. بیشتر منظورش با اشخاص عجولی است که شکیبایی بلد نیستند.
Every man has his price.
هرکسی یک قیمتی دارد!
جملهی بالا یعنی همهی افراد ظرفیت مشخصی دارند و به خاطر پول ممکن است دست به هر کاری بزنند. کاربرد این ضربالمثل بسیار زیاد است و تقریبا در تمام فیلمهای جنایی، حداقل یک بار آن را میشنویم.
Fight fire with fire.
جواب های، هوی است.
اگر کسی با شما مخالفت کرد یا به تندی رفتار کرد، پس شما هم با او همین رفتار را داشته باشید. البته این رفتار زیاد توصیه نمیشود و بیشتر پیشنهاد میکنیم که از این ضربالمثل درس بگیرید: «من با خوک نمیجنگم. چون کثیف میشوم و خوک کثیف بودن را دوست دارد».
Home is where the heart is.
هیچجا خانهی خود آدم نمیشود.
این ضربالمثل در حالت تحتاللفظی به صورت «خانه جایی است که دل آنجاست» ترجمه میشود. در حقیقت، خانه و مأمن هر کس جایی است که به آن احساس تعلق خاطر میکند و کسانی را دارد که او را دوست دارند و دوست داشته میشوند.
The king can do no wrong.
شاه هیچوقت اشتباه نمیکند
کسانی که قدرت زیادی دارند، مثل رئیس یا مافوق شما، ممکن است دچار خطا شوند و اشتباه کنند. ولی کسی حق ندارد که آنها را نقد کند و به آنها خرده بگیرد.
Knowledge is power.
توانا بود هر که دانا بود.
دانش به شما کمک میکند که در زندگی موفق شوید. همانطور که پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «از ثریا تا گور دانش بجوی».
Live and learn.
زندگی کن و یاد بگیر
با زندگی کردن شما تجربه کسب میکنید و هرچه بیشتر تجربه کسب کنید، درسهای بیشتری هم یاد میگیرید. البته این به این معنی نیست که همین الان درس و مدرسه را رها کنید و پلی استیشن را روشن کنید! چون درست است که با زندگی کردن تجربه به دست میآورید، ولی خیلی مهم است که این تجربه را از چه طریقی به دست خواهید آورد.
He lives long who lives well.
کسی زیاد عمر میکند که خوب زندگی کند.
کسی که با فضیلت و درستکاری زندگی میکند عمر طولانیتری دارد و مطمئنا این ضربالمثل نیاز به توضیح بیشتری نداردJ
Money isn’t everything.
پول همه چیز نیست (پول خوشبختی نمیآورد).
هرچند با شنیدن این ضربالمثل پوزخند به لب همه میآید. ولی واقعا چرک کف دست است. آنقدر زود تمام میشود که اشک آدم را در میآورد. این ضربالمثل انگلیسی هم به همین نکته اشاره میکند. از آنجا که خیلی زود تمام میشود، پس پول مهمترین وجه زندگی نیست.
Never say never.
هرگز نگو هرگز/ غیر ممکن غیر ممکن است
این ضربالمثل یک جمله انگیزشی است و در واقع به این مسئله اشاره دارد که هیچوقت نباید دست از تلاش بردارید و بگویید هرگز نمیتوانم فلان کار را انجام بدهم یا هرگز اتفاق خوبی برای من نمیفتد یا هرگز هیچ چیز درست نمیشود. این جمله به این معنی است که هیچ غیرممکنی در جهان وجود ندارد.
Never too old to learn.
ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است.
این ضربالمثل در حالت تحتاللفظی به صورت «هیچوقت برای یادگیری دیر نیست» ترجمه میشود. این یعنی اصلا مهم نیست که چند ساله هستید، شما همیشه میتوانید نکات جدیدی یاد بگیرید. برای مثال، یکی از دانشجویان کارشناسی ورودی 93 در رشتهی مترجمی زبان انگلیسی، مرحوم سید ضیاءالدین دوری بود. روحش شاد و یادش گرامی.
No news is good news.
بیخبری، خوشخبری است.
اگر خبر جدیدی از کسی نشنوید، یعنی همه چیز بر وفق مراد است و اتفاق بدی رخ نداده است. پس خدا را شکر کنید و نگران چیزی نباشید.
Out of sight, out of mind.
از دل برود هر آنکه از دیده برفت.
مطمئنا معنی این عبارت را میدانید. اگر شما کسی را برای مدت زمان طولانی نبینید یا خبری از او نشنوید، رفته رفته دیگر نگرانش هم نمیشوید. مگر اینکه مادر باشید و از فرزندتان دور مانده باشید (یا اینکه دلتان برای مادرتان تنگ شود). البته من به شخصه، چهرهی آن شخص را هم فراموش میکنم و ممکن است بعد از چند سال، حتی اگر به من سلام کند هم او را به یاد نیاورم.
You get what you pay for.
هرچقدر پول بدی همانقدر آش میخوری.
از این ضربالمثل زیاد استفاده میشود. هرچه بیشتر خرج کنید، جنس باکیفیتتری به دست میآورید. وسایل باکیفیت هیچوقت ارزان نیستند (مگر اینکه دست دوم باشند). البته در این صورت، اصلا معلوم نیست که چه بلایی سر آن وسیله آمده است.
Every picture tells a story.
هر عکس داستانی دارد.
هر شرایط، داستانی دارد و عوامل مختلفی باعث به وجود آمدن آن شرایط خاص شده است. این عوامل به افراد، مکان و … بستگی دارد. البته این نکته را هم در نظر بگیرید که واقعا «هر عکس داستانی دارد» و با نگاه کردن به آن میتوانید تاریخچه و اتفاقاتی را که حین ثبت آن عکس رخ داده است، در ذهنتان تصور کنید. خصوصا اگر عکس شما سیاه و سفید باشد.
Don’t judge a book by its cover.
از روی ظاهر چیزی/کسی قضاوت نکن.
این ضربالمثل در صورت تحتالفظی به عبارت «هیچوقت یک کتاب را از روی جلدش قضاوت نکن.» ترجمه میشود. حکایت نسخهی فارسی آن را میدانید؟ شیخ دانایی با لباسهای مندرس و پوسیده به میهمانی میرود ولی او را بیرون میکنند. سپس با لباسهایی اشرافی به میهمانی برمیگردد و میزبان جلوی او برنج و پلو میگذارد و به نحو احسن از او پذیرایی میکند. در آن لحظه، شیخ دانا آستینش را جلوی دیس برنج میگیرد و میگوید: «آستین نو، بخور پلو». این ضربالمثل و نسخهی انگلیسی آن به این موضوع اشاره میکند که اشیاء و صد البته اشخاص همیشه همانطور که نشان میدهند نیستند و شما نباید کسی را از روی ظاهر قضاوت کنید.
اگر یک کتاب جلد جذابی نداشته باشد، به این معنی نیست که محتوایش هم خستهکننده است. به خوبی به یاد دارم که اولین نسخهی هریپاتر که به بازار آمد، توسط انتشارات تندیس به چاپ رسیده بود. به شخصه شکل و شمایل جلدها را دوست نداشتم و ترجیح میدادم نقاشیهای خود نویسنده «جی. کی رولینگ» را روی جلد ببینم. ولی متن کتاب توسط مترجم حرفهای و برجسته «ویدا اسلامیه» ترجمه شده بود و از هیجان، حتی یک لحظه هم نمیتوانستی کتاب را زمین بگذاری.
Too many cooks spoil the broth.
آشپز که دو تا شد آش یا شور میشود یا بینمک
این ضربالمثل با جملهی «Too many cooks in the kitchen» هم به کار میرود. این یکی از شناختهشدهترین و معروفترین ضربالمثلهاست که توسط بومیان فارسیزبان و انگلیسیزبان استفاده میشود. البته هر کس به زبان خودش آن را بیان میکند. اگر تعداد زیادی از آشپزها فقط روی یک غذا کار کنند، در آخر به جای غذا، یک افتضاح بار میآورند. این اتفاق هر دفعه در خانهی مادربزرگم رخ میدهد. چون من پنج خاله دارم که دستپخت همگی خوب(!) است و تصور کنید همگی سعی میکنند برای ناهار یا شامی که روی اجاق است تصمیم بگیرند… K
البته این ضربالمثل فقط به غذا اشاره نمیکند. وقتی تعداد زیادی از افراد سعی میکنند یک کار را انجام دهند، بالاخره اتفاقی که نباید میافتد و نتیجهی کار جالب از آب در نمیآید.
An apple a day keeps the doctor away.
روزی یک سیب بخور تا پیش دکتر نروی
خوب این ضربالمثل زیاد هم معنی کنایهای ندارد. سیب پر از ویتامین C است که بدن انسان را سالم نگه میدارد. «سیب» در این عبارت صرفا به معنی سیب نیست. اگر شما به خوبی رژیم غذایی خود را رعایت کنید و در آن سبزی و میوه قرار دهید، هیچوقت مریض نمیشوید و دیگر نیازی نیست که به پزشک مراجعه کنید.
بیشتر بخوانید: ابرمقاله اصطلاحات(idiom) زبان انگلیسی
بیشتر بخوانید:شش منبع برای یادگیری اصطلاحات انگلیسی
نظر خود را با ما در میان بزارید