IRANMEHR
آینده از آن توست
لوگو ایرانمهر
+
لیست صفت های انگلیسی برای توصیف افراد
امتیاز کاربران: 4.8/5
نویسنده: ایرانمهر
17 دی 1401

لیست صفت های زیبای انگلیسی برای توصیف افراد

ما می‌توانیم صفت‌های متعددی را برای توصیف یک شخص به‌صورت مثبت یا منفی استفاده کنیم. هر فردی ویژگی‌ها و شخصیت متمایز خود را دارد. انسان‌ها از نظر ظاهر و رفتار نیز با یکدیگر متفاوت هستند. بنابراین، یادگیری کاربرد صفت‌های دقیق برای توصیف دقیق یک شخص بسیار مهم است.

مؤسسه ایرانمهر با داشتن سال‌ها سابقه در زمینه آموزش زبان انگلیسی مشغول فعالیت است و به علاقمندانی که در پی یادگیری زبان انگلیسی و مکالمه انگلیسی هستند اطلاعاتی ارزشمند را ارائه می‌دهد. در این مقاله نیز قصد داریم لیست کاملی از صفت های انگلیسی برای توصیف افراد به شما معرفی کنیم. این مقاله در زمینه آموزش زبان انگلیسی برای کودکان بسیار مفید است.

خودتان را چگونه توصیف می‌کنید؟

مهم است که قبل از پرداختن به دنیای صفت‌ها باید ابتدا درک کافی از موقعیت‌های مختلفی که لازم است خود را در آن‌ها توصیف کنید داشته باشید.

اگر در مصاحبه‌ای لازم است خود را توصیف کنید، باید از کلماتی مانند: innovative (خلاق)، independent (مستقل)، professional (حرفه‌ای)، diligent (سخت‌کوش)، responsible (مسئولیت‌پذیر)، adaptable (سازگار) و غیره استفاده کنید تا حس اعتماد به نفس نسبت به خودتان را به کارفرما نشان دهید. اما، باید به یاد داشته باشید که نباید اغراق کنید.  بنابراین، باید از استفاده از صفت‌هایی مانند perfect (کامل)، flawless (بی‌عیب)، wise (خردمند) و غیره خودداری کنید.

صفت های انگلیسی برای توصیف افراد

اما، زمانی که در مورد خود با یک دوست صحبت می‌کنید، صفاتی که برای توصیف خود استفاده می‌کنید باید متفاوت از موقعیت مصاحبه باشد. در این موارد شما می‌توانید از کلماتی مانند friendly (دوستانه)، adventurous (ماجراجو)، witty (شوخ)، passionate (پرشور) و غیره استفاده کنید و صفت‌ها یا مفاهیمی را که ترجیح می‌دهید یا دوست دارید در مورد خودتان استفاده کنید، بکار ببرید. شما همچنین می‌توانید برای توصیف دقیق خود از کلماتی استفاده کنید که مفهوم چندان مثبتی ندارند مانند صفت Shy (خجالتی).

دوره های آموزش زبان انگلیسی

دوره های حضوری انگلیسی ایرانمهر
دوره حضوری  آموزش زبان انگلیسی برای کودکان
دوره حضوری آموزش زبان انگلیسی برای نوجوانان
دوره حضوری آموزش زبان انگلیسی برای بزرگسالان

صفات مناسب برای توصیف افراد خاص

برخی از صفت‌هایی که می‌توانیم برای توصیف افراد خاص استفاده کنیم عبارتند از: affable (مهربان)، amicable (دوست‌داشتنی)، caring (دلسوز)، thoughtful (متفکر)، beautiful (زیبا)، classy (باکلاس)، precious (گران‌بها)، impressive (تأثیرگذار)، irreplaceable (غیرقابل‌جایگزین)، trustworthy (قابل اعتماد)، understanding (فهمیده)، sweet (شیرین)، و غیره.

چگونه رفتار کسی را توصیف کنیم؟

وقتی رفتار یا آداب کسی را دوست داریم می‌توانیم از صفت‌هایی استفاده کنیم که معانی مثبتی برای توصیف آن شخص دارند. برخی از آن‌ها عبارتند از: creative (خلاق)، ambitious (جاه‌طلب)، compassionate (دلسوز)، generous (سخاوتمند)، polite (مؤدب)، chivalrous (جوانمرد)، pleasant (خوشایند)، gallant (شجاع) و غیره.

هنگامی که دیگران با رفتارشان ما را مورد آزار و اذیت قرار می‌دهند، می‌توانیم از کلماتی استفاده کنیم که دارای معانی منفی هستند مانند careless (بی‌دقت)، unruly (سرکش)، bossy (رئیس‌مآب)، manipulative (انحصارگر)، volatile (دمدمی)، insolent (گستاخ)، obnoxious (نفرت‌انگیز) و غیره.

برای توصیف یک آدم درونگرا می‌توانید از صفاتی مانند Demure (خجالتی، فروتن)، reticent (کم‌حرف)، tight-lipped, (رازدار)، secretive (رازدار)، taciturn (کم‌حرف) و غیره استفاده کنید. یک فرد برونگرا به دنبال تعامل اجتماعی است و دوست دارد با مردم باشد. بنابراین، می‌توانیم از کلماتی مانند gregarious (اجتماعی)، amicable (دوستانه)، outgoing (برون‌گرا)، cordial (صمیمانه)، chatty (پرحرف) و غیره استفاده کنیم.

چگونه ظاهر کسی را توصیف کنیم؟

در فرهنگ لغت انگلیسی کلمات زیادی برای توصیف ظاهر شخصی وجود دارد. منظور ما از ظاهر چیست؟ منظور ما از ظاهر، ظاهر فیزیکی نیست بلکه ویژگی‌های ذهنی و شخصیت افراد نیز مدنظر ما است. اجازه دهید این دسته‌بندی گسترده را به سه زیر گروه تقسیم کنیم: attractive people / افراد جذاب،  ugly people/ افراد زشت، و villainous people / افراد شرور.

چگونه یک فرد جذاب را توصیف کنیم؟

برای توصیف ظاهر افراد جذاب می‌توانید از کلماتی مانند: beautiful (بسیار زیبا)، gorgeous (معرکه)، pretty (زیبا)، cute (ناز)، handsome (خوش‌تیپ) و غیره استفاده کنید. اما اینها اصطلاحات بسیار کلی هستند. اگر بخواهیم فردی جذاب را با جزئیات توصیف کنیم، باید از نویسندگان و نحوه توصیف شخصیت‌هایشان در رمان‌ها و داستان‌هایشان الگو بگیریم.

چگونه یک فرد زشت را توصیف کنیم؟

افراد زشت معمولا arrogant (متکبر)، ill-mannered (بد ‌اخلاق)، menacing (تهدیدآمیز)، rude (بی‌ادب)، grumpy (بدخلق)، disagreeable (ناپسند) و غیره هستند. مطمئناً برای به تصویر کشیدن توصیفی واضح از چنین موجودات منفور به کلمات مشخص‌تری نیاز داریم.

چگونه یک فرد شرور را توصیف کنیم؟

افراد شرور از زمان‌های بسیار قدیم جزئی جدایی‌ناپذیر از ادبیات بوده‌اند. نیات و اعمال شیطانی آن‌ها ابعاد متفاوتی به یک نوشته می‎بخشد. ما هم ممکن است در زندگی واقعی نیز با افراد شرور روبرو شویم. ممکن است کسی را بشناسیم که به‌نظر آدم خوبی برسد، اما در اعماق وجود او انگیزه‌های بدی دارد. هنگام توصیف یک فرد شرور، باید سعی کنیم نوع شرارت آن شخص را بشناسیم و بر این اساس از صفت‌ها برای به تصویر کشیدن دقیق ذات او استفاده کنیم.

وقتی یک فرد شرور یک مغز متفکر باشد، می‌توان او را به بهترین شکل به عنوان scheming (مکار)، avaricious (بخیل)، ungrateful (ناسپاس)، scrupulous (ریزبین)، vicious (شرور)، و غیره توصیف کرد.

برای توصیف چنین فردی از کلماتی مانند sinister (شوم)، monstrous (هیولاصفت)، bloodthirsty (تشنه به خون)، diabolic (اهریمنی)، demonic (شیطانی) و غیره استفاده کنید.

اثر یادگیری زبان انگلیسی بر زندگی

40 صفت برای توصیف یک شخص

در ادامه لیستی از  40 صفت را خواهید دید که برای توصیف افراد استفاده می‌شود.

  1. Absent-minded- فراموشکار، گمشده در افکار یا غافل از اطرافیان

* The absent-minded actor kept fluffing his lines.

* بازیگر فراموشکار مدام دیالوگ‌هایش را قاطی می‌کرد.

  1. Ardent- پرشور و بسیار مشتاق

* Tim is an ardent supporter of Real Madrid.

* تیم طرفدار سرسخت رئال مادرید است.

  1. Boisterous – پر سر و صدا، پر انرژی و شاد

* A bevy of boisterous sailors barged into the bar and created a ruckus.

* گروهی از ملوانان پرهیاهو وارد بار شدند و سر و صدا براه انداختند.

  1. Cantankerous- بدخلق، کج‌خلق و بدرفتار

* The cantankerous old man is always shouting at those young kids playing in his garden.

* پیرمرد بدخلق همیشه سر آن بچه‌های جوانی که در باغش بازی می‌کنند فریاد می‌زند.

40 صفت برای توصیف یک شخص

دوره های آنلاین آموزش زبان انگلیسی

دوره های آنلاین انگلیسی ایرانمهر
دوره آنلاین آموزش آنلاین زبان انگلیسی برای کودکان
دوره آنلاین آموزش آنلاین زبان انگلیسی برای نوجوانان
دوره آنلاین آموزش آنلاین زبان انگلیسی برای بزرگسالان

  1. Charismatic – دارای جذابیت قانع کننده‌ای که دیگران را مسحور می‌کند

* Raymond was a charismatic speaker and had a good following.

* ریموند یک سخنران کاریزماتیک بود و طرفداران خوبی داشت.

  1. Chic- مد روز یا شیک

* Mary was looking very chic in that red gown.

* ماری با آن لباس قرمز بسیار شیک به نظر می‌رسید.

  1. Clumsy – بی‌دست‌وپا، فاقد مهارت، به ویژه در دست زدن به چیزها

* On their first meeting, Louis was very clumsy and nervous.

* در اولین ملاقات آنها، لوئیس بسیار دست و پا چلفتی و عصبی بود.

  1. Crestfallen – ناامید و افسرده

* John opened the mail very eagerly but looked crestfallen after he reading it.

* جان نامه را بسیار مشتاقانه باز کرد، اما پس از خواندن آن، به‌نظر نا امید می‌رسید.

  1. Demure- فروتن

* Patricia’s demure nature is a facade.

* طبیعت فروتن پاتریشیا یک نمایش است.

  1. Diligent – سخت‌کوش

* It’s very easy to overlook the efforts put in by our diligent assistants and secretaries.

* نادیده گرفتن تلاش‌های دستیاران و منشی‌های سخت‌کوش ما بسیار آسان است.

  1. Drowsy – خواب‌آلوده

* The movie was so boring that I started feeling drowsy.

* فیلم آنقدر کسل‌کننده بود که احساس خواب آلودگی کردم.

  1. Easy-going- راحت

* Missy’s easy-going nature made her popular among her classmates.

* طبیعت راحت میسی او را در بین همکلاسی‌هایش محبوب کرد.

  1. Enthusiastic – مشتاق

* The audience was very enthusiastic on the opening day of the production.

* تماشاگران در روز افتتاحیه محصول بسیار مشتاق بودند.

  1. Fastidious – وسواسی

* Rhea is very fastidious about washing hands before touching food.

* رئا در شستن دست ها قبل از دست زدن به غذا بسیار وسواسی است.

  1. Fervent – پرشور، دو آتشه

* Pitt was a fervent supporter of women’s rights movements.

* پیت از حامیان دوآتشه جنبش‌های حقوق زنان بود.

  1. Flamboyant – جنجالی

* In my opinion, David Bowie was the most flamboyant rock star of our time.

* به‌نظر من دیوید بووی جنجالی‌ترین ستاره راک زمان ما بود.

  1. Funny – بامزه

* Pam is so funny that she also makes the teachers laugh.

* پم آنقدر بامزه است که معلم‌ها را هم می‌خنداند.

  1. Fussy – دمدمی مزاج یا سختگیر

* Our English teacher is very fussy about punctuation marks.

* معلم زبان انگلیسی ما در مورد علائم نگارشی بسیار سختگیر است.

  1. Generous – سخاوتمند (به‌ویژه ازنظر مالی)

* Our neighbors are poor, but they are extremely generous with their donations.

* همسایگان ما فقیر هستند، اما با کمک‌های خود بسیار سخاوتمند هستند.

  1. Grouchy – بدخلق; به‌راحتی از هر چیز کوچکی ناراحت و شکایت می‌کند

* Martin tends to get a little grouchy at times, but he has a good heart.

* مارتین گاهی اوقات کمی بداخلاق می‌شود، اما او قلب مهربانی دارد.

توصیف یک شخص به زبان انگلیسی

دوره های خصوصی آموزش زبان انگلیسی

دوره های خصوصی انگلیسی ایرانمهر
دوره خصوصی آموزش خصوصی زبان انگلیسی برای کودکان
دوره خصوصی آموزش خصوصی زبان انگلیسی برای نوجوانان
دوره خصوصی آموزش خصوصی زبان انگلیسی برای بزرگسالان
دوره خصوصی آنلاین آموزش خصوصی آنلاین زبان انگلیسی برای کودکان
دوره خصوصی آنلاین آموزش خصوصی آنلاین زبان انگلیسی برای نوجوانان
دوره خصوصی آنلاین آموزش خصوصی آنلاین انگلیسی برای بزرگسالان

  1. Haughty – متکبر و مغرور

* The aristocrats treated the peasants with haughty contempt.

* اشراف با دهقانان با تکبر رفتار می‌کردند.

  1. Hot-headed – تندخو و تند مزاج

* The hot-headed bowler threw the ball at the umpire in rage.

* پرتاب کننده تندخو با عصبانیت توپ را به سمت داور پرتاب کرد.

  1. Humble – متواضع

* Rick is a millionaire, but he’s always so humble.

* ریک یک میلیونر است، اما همیشه بسیار متواضع است.

  1. Independent – مستقل

* It’s time Alan learns to be independent and make his own decisions.

* وقت آن است که آلن یاد بگیرد مستقل باشد و خودش تصمیم بگیرد.

  1. Irascible – تندمزاج، کسی که زود از کوره در می‌رود

* Everyone was scared to initiate a conversation with Bluto because of his irascible temper.

* همه از شروع گفتگو با بلوتو به دلیل خلق و خوی خشمگین او می‌ترسیدند.

  1. Jovial- شاد و صمیمی

* Richard was in a jovial mood after winning the football match.

* ریچارد پس از پیروزی در مسابقه فوتبال، حال و هوای شادی داشت.

  1. Kind-hearted – مهربان

* Beneath his gruff exterior, John is actually very kind-hearted.

* جان برخلاف ظاهر خشن خود بسیار مهربان است.

  1. Level-headed- معقول و منطقی، منصف در قضاوت

* Frank is level-headed and pragmatic, and that’s why he is our leader.

* فرانک منطقی و واقع‌بین است و به همین دلیل است که او رهبر ماست.

  1. Lanky – لاغر، قدبلند و لاغر

* The hollow-cheeked lanky lad with his long, skinny legs, looked emaciated.

* پسر لاغر با گونه‌های توخالی با پاهای دراز و لاغر خود، نحیف به‌نظر می‌رسید.

  1. Morose- عبوس و بداخلاق

* She remained morose for days, and we could do little to cheer her up.

* او برای روزها گیج ماند و ما نمی‌توانستیم کاری برای شاد کردن او انجام دهیم.

  1. Mature – بالغ

* Jane is quite mature for her age.

* جین نسبت به سن خود کاملا بالغ است.

  1. Meddlesome – مداخله‌گر

* Laura’s meddlesome nature created a rift between her and her husband.

* طبیعت مداخله‌گر لورا بین او و شوهرش شکاف ایجاد کرد.

  1. Naive – ساده‌لوح

* I was very naive to think that the guys will take this game seriously.

* من خیلی ساده‌لوح بودم که فکر می‌کردم بچه‌ها این بازی را جدی می‌گیرند.

  1. Naughty – شیطان و بازیگوش

* The naughty children chucked snowballs at the cranky old man.

* بچه‌های شیطان گلوله‌های برفی را به طرف پیرمرد بداخلاق پرتاب کردند.

  1. Nosy- کنجکاو در مورد امور دیگران، فضول

* My neighbours are so nosy that we try our best to avoid them.

* همسایه‌های من آنقدر فضول هستند که ما تمام تلاش خود را می‌کنیم تا از آنها دوری کنیم.

  1. Obnoxious- ناخوشایند، بی‌ادب یا بسیار توهین‌آمیز

* The obnoxious bully confronted us again near the gate.

* قلدر نفرت‌انگیز دوباره در نزدیکی دروازه با ما روبرو شد.

  1. Outspoken- مستقیم و صریح در بیان عقیده خود

* The outspoken minister is a liability for the governing party.

* وزیر صریح مسئول حزب حاکم است.

  1. Petulant- بداخلاق یا عبوس بودن به روشی غیرمنطقی و کودکانه

* Ryan became more petulant than ever as we kept on pulling his leg.

* رایان بیشتر از همیشه عبوس شد و ما بیشتر او را دست انداختیم.

  1. Proficient- ماهر و با تجربه

* Marta is highly proficient in both Spanish and Portuguese.

* مارتا در هر دو زبان اسپانیایی و پرتغالی حرفه‌ای است.

  1. Reclusive- منزوی

* Great Garbo shunned all the limelight and lived a reclusive life.

* گاربوی بزرگ از همه توجهات دوری کرد و زندگی منزوی داشت.

در این مقاله به بررسی صفت‌های مختلفی برای توصیف افراد در زبان انگلیسی پرداختیم. در صورتی که در روند یادگیری زبان انگلیسی نیاز به مشاوره داشتید به شما پیشنهاد می‌کنیم راه مطمئن را انتخاب کرده و با ما تماس بگیرید. آموزشگاه زبان ایرانمهر با ارائه مشاوره تخصصی آماده پاسخگویی به تمامی سوالات شما در زمینه آموزش زبان است. همچنین شما می‌توانید برای مشاوره و تعیین سطح رایگان و ثبت‌نام در دوره‌های آموزش زبان انگلیسی، زبان آلمانی، زبان فرانسه و سایر زبان‌ها فرم مشاوره رایگان را پر نمایید. کارشناسان آموزش در اسرع وقت با شما تماس گرفته و پاسخگویی سوالات شما خواهند بود.

بیشتر بخوانید:راهنمایی برای صفت ها به زبان انگلیسی

بیشتر بخوانید:کلمه «زیبا» به ۱۴ زبان دنیا

آزمون

The ________ puppy wagged its tail happily.

The ________ dress was made of luxurious silk.

The ________ mountain peak was covered in snow.

The ________ meal was delicious.

The ________ child was lost in the crowded mall.

The ________ movie had a complex plot.

The ________ cat napped in the sun.

The ________ car sped down the highway.

The ________ flower had a sweet fragrance.

The ________ sweater was made of soft cashmere.

چقدر این پست برایتان مفید بود؟
1
2
3
4
5
4.8 از 5 از 4 رای

نظر خود را با ما در میان بزارید

لغو پاسخ

مقالات مرتبط

برای مشاوره رایگان کلیک کنید