بدون اتلاف وقت و حرف های اضافه و تکراری به سراغ ادامه اصطلاحات به زبان انگلیسی می رویم. تا به حال از اصطلاحاتی که به شما گفتیم، چند مورد را یاد گرفتید و در مکالمات روزمره از آن ها استفاده کردید؟
در انتها، 100 اصطلاح به زبان انگلیسی یاد خواهید گرفت.
پس با ما همراه باشید.
دوره های آموزش زبان انگلیسی |
|
دوره حضوری | آموزش زبان انگلیسی برای کودکان |
دوره حضوری | آموزش زبان انگلیسی برای نوجوانان |
دوره حضوری | آموزش زبان انگلیسی برای بزرگسالان |
اصطلاحات زبان انگلیسی
To be closefisted
کسی که نمی خواهد پول خرج کند. معنی این کلمه شبیه stingy است.
“.Carl is so closefisted, he won’t even buy snacks for the Christmas party”
To go Dutch
وقتی در رستوران هر کسی پول غذای خودش را پرداخت کند. در زبان فارسی می گوییم «هر کس دنگ خودش را بدهد».
“.We had a date last night and we went Dutch. I paid for my coffee and she paid for her salad”
Shell out money/to fork over money
پرداخت هزینه برای چیزی که اغلب زیاد است. (و پوست آدم برای پرداخت آن کنده می شود)
“.I wish I didn’t buy that new car now that I’m shelling out $1,000 a month in payments”
“.She had to fork over a lot of money for traffic fines last month”
Midas touch
کسب درآمد آسان: این اصطلاحات از داستان «پادشاه میداس» (King Midas) برگرفته شده است. این پادشاه هر چیزی را که لمس می کرد به طلا تبدیل می شد.
“.Jane really has the Midas touch. Every business she starts becomes very successful”
In the red/In the black
وقتی دخل و خرجتان با هم هماهنگ نباشد. یعنی بیشتر از چیزی که درآمد دارید خرج کنید.
“.I’m in the red this month after paying that speeding ticket. I’ll need to find some work over the weekend for extra money”
متضاد in the red، عبارت in the black است، به این معنی که درآمدتان از میزان خرجتان بیشتر باشد.
“.After working a couple of small jobs over the weekend, I earned an extra $500 and am back in the black”
Receive a kickback
دریافت پول غیرقانونی/ دریافت رشوه
“.The police chief was arrested after the news reported he was receiving kickbacks from criminals to ignore certain crimes”
“.The traffic cop receives kickbacks for not writing tickets to politicians”
Living hand to mouth
زندگی کردن بدون پول زیاد، در زبان فارسی اصطلاح «بخور و نمیر» برای این شرایط استفاده می شود.
“.The family has been living hand to mouth ever since their father lost his job”
To be loaded
مرفه بودن، پول زیاد داشتن
“.Billy paid his Harvard Law School tuition with cash. His family is loaded”
Make ends meet
به دست آوردن پولی که برای پرداخت قبوض و خرید غذا لازم است.
“.I don’t make much from my job as a cashier, but I’m able to make ends meet. I always have enough money for rent and groceries”
As genuine as a three-dollar bill
اصطلاحی آمریکایی که به صورت طعنه آمیز به معنی این است که چیزی فِیک است و حقیقی و واقعی نیست.
وقتی چیزی اصل است، به این معنی است که واقعی است. اما در آمریکا چیزی که اصل است ارزان نیست و اگر قیمت چیزی سه دلار بود، احتمال اصل و با کیفیت بودن آن کم است.
برای مثال، نقاشی «مونا لیزا» در موزه لوور پاریس (the Louvre Museum in Paris) قرار دارد. اگر در مغازه ای عکسی از «مونا لیزا» را دیدید، بدانید اصل نیست و کپی نقاشی اصلی است. به این معنی که نسخه ای از نقاشی که در مغازه دیدید، ارزشی ندارد (as genuine as a three-dollar bill).
That man tried to sell me a Lamborghini from 1953. He said it was the first Lamborghini model ever made but the company didn’t exist until 10 years later. His car was as genuine as a three-dollar bill
اصطلاحات با اعضای بدن
Rule of thumb
آیا انگشت شست می تواند حکمرانی کند؟ اگر منطقی به آن نگاه کنید، مطلقا معنی ندارد. اگر شنیدید کسی اصطلاح as a rule of thumb را به کار برد یعنی قانون نانوشته ای برای هر چیزی که می گوید وجود دارد.
اصطلاح rules of thumb مبنای علمی یا تحقیقی ندارد و فقط قواعد و اصول کلی هستند. برای مثال، هیچ قانون علمی وجود ندارد که شما باید هنگام طبخ پاستا به آب آن روغن اضافه کنید، بلکه این مسئله rule of thumb است و مردم زیادی آن را امتحان کردند و می دانند ریختن روغن در آب باعث می شود رشته های پاستا به کف ظرف نچسبد.
“.As a rule of thumb you should always pay for your date’s dinner”
“!Why? There’s no rule stating that”
“.Yes, but it’s what all gentlemen do”
Keep your chin up
با دوستتان دعوای بدی داشته اید؟ در امتحان نهایی زبان انگلیسی رد شده اید؟ تیم مورد علاقه تان بازی آخرش را از دست داده است؟ شغلتان را از دست داده اید؟
اگر جوابتان به هر کدام از این سوال ها «بله» است، احتمالا ناراحت و ناامید و دپرس هستید، نه؟
در این مواقع، دوستی که همیشه حامی شماست می گوید .keep your chin up این جمله نشانه همدردی و حمایت از شماست و در واقع روشی برای گفتن این جمله است که «قوی باش، تمام این ها می گذرد. اجازه نده هر چیزی تا این حد روی تو تاثیر منفی و بد بگذارد!»
“?Hey, Keiren, have you had any luck finding work yet”
“!No, nothing, it’s really depressing, there’s nothing out there”
“.Don’t worry, you’ll find something soon, keep your chin up buddy and don’t stress”
Find your feet
آیا ممکن است کسی پاهایش را گم کند؟ هرگز! پاها به بدن متصل هستند و قرار نیست روزی گم شوند. پس این عبارت به چه معنی است؟
اگر در شرایط جدیدی قرار گرفتید یا مثلا به کشور دیگری رفتید و قرار است آنجا زندگی کنید، باید به خیلی چیزها عادت کنید و در واقع با شرایط منطبق شوید و خو بگیرید. در این موقعیت است که باید بگویید «دارم جا گیر می شم و عادت می کنم!»
“?Lee, how’s your son doing in America”
“.He’s doing okay. He’s learned where the college is but is still finding his feet with everything else. I guess it’ll take time for him to get used to it all”
اصطلاحات درباره غذاها
Spice things up
این عبارت به معنی هیجان انگیزتر کردن چیزی یا داستانی یا صحبتی است.
“.Instead of just buying Sam a birthday gift, let’s spice things up by taking him out for dinner”
A piece of cake
«یک تکه کیک» (a piece of cake) به کار یا وظیفه ای اشاره دارد که انجام دادن آن ساده است.
“.I expected the English test to be difficult but it was a piece of cake”
Cool as a cucumber
خیار طعم تازه ای دارد و به شما حس خنکی و تازگی می دهد. بنابراین اگر شما cool as a cucumber هستید، در واقع شخصیتی آرام و ریلکس دارید.
“.My friend is nervous about taking his driving test but I’m cool as a cucumber”
Couch potato
اصطلاح couch potato به کسی اشاره دارد که ساعت های زیادی را روی مبل لم می دهد و تلویزیون نگاه می کند.
“.After my uncle retired from his job, he became a couch potato”
Bring home the bacon
کسب درآمد و خرج و مخارج خانواده را تأمین کردن
“.Ever since her father was injured, she’s been working two jobs to bring home the bacon”
In hot water
وقتی کسی in hot water هست، یعنی در وضعیت بد یا سختی قرار دارد.
“.My brother is in hot water for failing all his college classes”
Compare apples and oranges
سیب و پرتقال خیلی با هم فرق دارند و طعم و شکل هر دو با هم متفاوت است. خیلی سخت است که این دو میوه را با هم مقایسه کنید. به همین دلیل، عبارت compare apples and oranges برای مقایسه دو شی کاملا بی ربط به کار می رود.
“.I’m not sure which I enjoy more—pottery or dancing. It’s like comparing apples and oranges”
Not one’s cup of tea
اگر برای چیزی از عبارت not your cup of tea استفاده شود، در واقع کاری است که هیچ علاقه ای به آن ندارید، از انجام آن لذت نمی برید یا حتی نمی خواهید و نمی توانید آن را به درستی انجام بدهید.
“.Camping is really not my cup of tea so I’m going to visit my friend in New York instead”
Eat like a bird
یک پرنده چقدر می تواند غذا بخورد؟ خیلی زیاد نیست، درست است؟ اگر برای کسی این عبارت را به کار ببریم یعنی کم اشتهاست و غذای زیادی نمی خورد.
“.Don’t trouble yourself cooking such a big meal. I eat like a bird”
Eat like a horse
حال، اسب را با یک پرنده مقایسه کنید. اسب به مقدار زیادی غذا در طول روز احتیاج دارد و اشتهای زیادی هم دارد. وقتی این عبارت را به کار می برید یعنی کسی مقدار زیادی غذا می خورد.
“.My mother has to cook a lot of food when my brother comes to visit. He eats like a horse”
Butter [someone] up
وقتی از کسی بیش از حد تعریف کنید یا درباره او تملق و چاپلوسی کنید تا نظر و رضایت او را جلب کنید. این عبارت به دو شکل butter [someone] up و butter up [someone] نوشته می شود.
“.Everyone seems to be trying to butter up the new boss hoping to become her favorite”
Food for thought
این عبارت به چیزی اشاره دارد که ارزش فکر کردن و توجه کردن دارد.
“.Moving to another state is food for thought for many of those affected by the recent hurricanes in Texas and Florida”
Make a mountain out of a molehill
اغراق درباره شدت یک وضعیت یا شرایط. در زبان فارسی اصطلاح «از کاه کوه ساختن» معادل همین عبارت است.
“.She shouted at him angrily for being five minutes late, but it really didn’t matter that much. She really made a mountain out of a molehill”
Gain ground
مشهور شدن، پیشرفت کردن
“As Airbnb gains ground in many cities all over the world, many locals complain that they can no longer find a place to live. Landlords would rather rent their places out to tourists and earn more money
Walking on air
هیجان زده و خوشحال. اصطلاحات دیگری از جمله “over the moon”، “on cloud nine”، “in seventh heaven” و “in good spirits” عبارات پیشرفته تری هستند که می توانید در مکالمات روزمره و هنگام صحبت کردن درباره شادی از آن ها استفاده کنید.
“.She’s been walking on air since she found out that she’s pregnant”
Many moons ago
مدت ها پیش
“.Many moons ago, we used to be two very close friends. Now we’ve gone separate ways and lost contact”
Castle in the sky
رویا، افکار پوچ و آرزو درباره زندگی کسی که احتمال محقق شدن آن کم است.
“.World traveling used to be a castle in the sky for most people a few decades ago, but with cheap flight tickets and the global use of English, many youngsters are living that dream”
Down to earth
عملی و معقول
“.It’s a stereotype, but Dutch people are known for being down to earth”
Salt of the earth
صادق و درستکار
“.My father is the salt of the earth. He works hard and always helps people who are in need”
The tip of the iceberg
بخش کوچکی از یک مسئله بزرگ تر
“.Exceptionally long drought periods are just the tip of the iceberg when it comes to the global impact of climate change”
Break the ice
تلاش برای دوست شدن با کسی
“.He made a weather joke to break the ice”
Sell ice to Eskimos
توانایی فروش هر چیزی به هر کسی؛ متقاعد کردن مردم برای اینکه خلاف منافعشان عمل کنند یا چیزی غیرضروری یا بی ارزش را قبول کنند.
«اسکیمو» ها افرادی بومی هستند که در مناطق بسیار سرد و برفی زندگی می کنند. آن ها نیازی به یخ ندارند، چون تمام قطب شمال و جنوب را یخ فرا گرفته است! اگر بتوانید به آن ها یخ بفروشید، هر چیز دیگری را هم می توانید به هر کسی بفروشید.
اگرچه مهم است این اصطلاح رایج را بشناسید، حواستان باشد استفاده از کلمه «اسکیمو» به نظر بسیاری افراد زشت و بی ادبانه است.
“.He’s a gifted salesman, he could sell ice to Eskimos”
Bury your head in the sand
تلاش برای نادیده گرفتن موضوع یا شرایطی خاص و تظاهر به اینکه وجود ندارد. در زبان فارسی اصطلاح «سرش را مثل کبک در برف کرده است» معادل همین عبارت است.
“?Stop burying your head in the sand. You haven’t been happy with him for years, why are you staying together”
Let the dust settle
آرام کردن شرایط و برگرداندن آن به حالت طبیعی بعد از اینکه اتفاقی هیجان انگیز یا غیرعادی افتاده است.
“.You just had big news yesterday, let the dust settle and don’t make any decisions yet”
Clear as mud
غیرشفاف، غیرقابل تشخیص، غیرواضح
“.He’s a great scientist, but I find his explanation of bacteria and microbes as clear as mud”
As cold as stone
سرد و بی احساس
“.In the Victorian times, many women were told to suppress their feelings and, thus, appeared as cold as stone”
Between a rock and a hard place
در شرایط سخت قرار گرفتن، انتخاب بین دو گزینه که باب میل نیست. در زبان فارسی اصطلاح «انتخاب بین بد و بدتر» معادل همین عبارت است.
عبارات دیگر مثل the lesser of two evils،between the devil and the deep blue sea،between Scylla and Charybdis و Hobson’s choice and Catch-22 هم به همین معنی است.
“.I can understand why she couldn’t make up her mind about what to do. She’s really between a rock and a hard place”
Nip something in the bud
جلوگیری از بدتر شدن شرایط با اقدامات زودهنگام و در مراحل اولیه؛ چیزی را در نطفه خفه کردن
“.When the kid shows the first signs of misbehaving, you should nip that bad behavior in the bud”
Barking up the wrong tree
انجام کاری که نتیجه دلخواهتان را به شما نمی دهد.
“.If you think she’s going to lend you money, you’re barking up the wrong tree. She never lends anyone anything”
Out of the woods
شرایطی که همچنان سخت است اما در حال بهبود و بهتر شدن است. سخت ترین قسمت چیزی گذشته است.
“.The surgery went very well and he just needs to recover now, so he’s officially out of the woods”
Can’t see the forest for the trees
عدم توجه و دیدن مسائل مهم به دلیل تمرکز روی مسائل پیش پا افتاده یا توجه بیش از حد به جزئیات
“.He’s worried because the flowers haven’t all arrived, but everyone says the wedding has been perfect and beautiful. He just can’t see the forest for the trees”
To hold out an olive branch
پیشنهاد صلح (به رقیب یا دشمن)
“.After years of rivalry with her cousin, she decided to hold out an olive branch and go have fun together”
Beat around the bush
حاشیه رفتن، زمان زیادی را برای رسیدن به موضوع اصلی تلف کردن چون می دانید صحبتتان خجالت آور است و بیان آن درست نیست.
“.I don’t have much time, so stop beating around the bush and tell me what actually happened”
دفعه بعد که در حال تماشای فیلمی به زبان انگلیسی بودید، یک دفتر همراهتان باشد تا عبارات و اصطلاحات خنده دار را یادداشت کنید و بعدا معنای آن ها را بخوانید و یاد بگیرید.
هر چه بیشتر و بهتر بتوانید از اصطلاحات انگلیسی استفاده کنید، به سلیس و روان صحبت کردن به زبان انگلیسی نزدیک تر می شوید.
بیشتر بخوانید:ابرمقاله اصطلاحات(idiom) زبان انگلیسی
بیشتر بخوانید: 15 اصطلاح (Idioms) درباره زمان
نظر خود را با ما در میان بزارید