دانش، قدرت است!
تجربیات طولانی من در تدریس زبان انگلیسی (ELT) در تمام سطوح و ردههای سنی باعث شده است به چند نتیجهگیری کلی برسم. اول، جملهای از «سر فرانسیس بیکن» (Sir Francis Bacon) را نقل میکنم که میگوید «دانش قدرت است!» و دوم، ما نمیتوانیم طبیعت و ذات انسان را تغییر بدهیم.
چرا بعضی مردم روشهای سخت پذیرش را طی میکنند، امتحان میدهند، از بین دهها متقاضی انتخاب میشوند تا سر کلاسها حاضر نشوند، در امتحانات مردود شوند و حتی طرد یا اخراج شوند؟ چرا والدین میلیونها تومان برای کلاسهای خصوصی هزینه میکنند و فرزندانشان آنطور که باید موفق نمیشوند؟ مگر ما چطور به زبانآموزانمان آموزش میدهیم که با وجود تلاش و پشتکار زیاد، موفق نمیشوند؟ ما تامینکننده هستیم، اما «ارائه» یک موضوع یا درس گرامری کافی نیست. مخاطبان ما باید زبانآموزان مشتاقی باشند که اول مطالب جدیدی را که به آنها یاد میدهیم جذب کنند و بعد تکالیف و تمرینات مرتبط را در خانه حل کنند تا دانش جدید در ذهنشان ثبت شود. در اصل باید بتوانیم مباحث آموزشی را تا زمانی توضیح بدهیم که از مانع یا مشکلی عبور یا بر آن غلبه کنیم و پیش از آن نمیتوانم به مسائل و مطالب جدیدتر بپردازیم. اگر کسی در آزمون گرامر رد شد، به تمرینات شنیداری توجه نکنید، از صحبت کردن خودداری کنید، به او بگویید نگارش خیلی سخت است، به این معنی که لازم است ابتدا جای خالی یا خلا ایجاد شده در دانش گرامر را پر کنید و بعد به آموزش مطالب جدید بپردازید.
دوره های آموزش زبان انگلیسی |
|
دوره حضوری | آموزش زبان انگلیسی برای کودکان |
دوره حضوری | آموزش زبان انگلیسی برای نوجوانان |
دوره حضوری | آموزش زبان انگلیسی برای بزرگسالان |
اعتقاد من این است، تنها زمانی میتوان به موفقیت رسید که هم مدرسان و هم زبانآموزان هدف مشترکی داشته باشند و آن هدف مشترک، تسلط در یک زبان خارجی باشد. برای زبانآموزان جوان، تشویق و ایجاد انگیزه توسط والدین هم میتواند نقش مهمی در موفقیت آنها ایفا کند. تا زمانی که بزرگسالان با یک روش اصولی با زبانآموزان صحبت کنند، آنها اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکنند و عملکردشان بهتر میشود.
مرحله 1:
کلاس درس را با دقت تحت نظر بگیرید. در طول چند درس ابتدایی، سعی کنید از هر کدام از زبانآموزانتان یک تصویر ذهنی بسازید. نقاط قوت و ضعفشان را یادداشت کنید و یک فهرست از آنها بسازید. بعضی افراد با وجود احتمال اشتباهات زیاد، باز هم دوست دارند صحبت کنند، عدهای دیگر با اینکه ممکن است معنی کلمات زیادی را ندانند، با دقت گوش بدهند و عملکردشان هم در این زمینه خوب باشد، یک یا دو نفر ممکن است هر متنی را با اشتیاق و انگیزه بخوانند و یک فرد رویایی ممکن است نویسنده (یا یک تنبل به تمام معنا) در آینده باشد.
مرحله 2:
وقتی یک بار بفهمید مخاطبان شما چه کسانی هستند و قرار است در طول یک دوره با چه کسانی سر و کار داشته باشید، به دنبال تهیه و طراحی تسکهای زبانآموز محور باشید. صرف نظر از اینکه هر کدام از شاگردانتان چه استعدادها یا تواناهایی دارند، باید در امور کلاس و فرآیند یادگیری خودشان درگیر شوند و درگیر کردن آنها در کلاس به عهده مدرس (یعنی شما) است. به آنها کمک کنید به طور مداوم و پیوسته آنها را با کلاسی آشنا کنید که هر کس نقش مهمی برای بازی دارد. در ابتدای کلاس یا دوره، تسکهای جداگانه طراحی کنید. اجازه بدهید زبانآموزان به صورت دوتایی یا در گروههای کوچک با وجود یک رهبر با هم کار کنند و به تبادل نظر بپردازند.
مرحله 3:
همیشه به این نتیجه رسیدم که بهتر است در هفتههای اول کلاس به زبانآموزان حق انتخاب بدهید و از همان ابتدا تمام کلاس و فعالیتهای آن را بر اساس یک برنامه از پیش تعیین شده و دستورات پیش نبرید. از شاگردانتان بپرسید چه کسی میخواهد به سخنگوی منتخب کمک کند، به آنها پیشنهاد کنید یک مکالمه کوتاه با هم داشته باشند. این مکالمه را با زبانآموزانی شروع کنید که اعتماد به نفس بیشتری دارند. به تدریج افراد دیگر را درگیر کنید، پیشنهاد کنید هفته بعد کس دیگری مطلبی را برای سخنرانی آماده کند، اما این مسئله را واضح و مشخص توضیح دهید که گروه کوچکی همچنان به آنها کمک میکند تا بتوانند سخنرانیشان را به بهترین شکل تهیه و ارائه کنند.
مرحله 4:
شنیدن معمولا سخت است. دیالوگها و مونولوگهای همیشگی هم از این قاعده مستثنی نیستند. سالها پیش گزارشی از سازمان بهداشت جهانی (WHO) خواندم. در این گزارش، حقیقت جالبی بیان شده بود: بسیاری از مردم، 98 درصد شنوایی دارند و صد در صد نمیشنوند و حتی خودشان هم این مسئله را نمیدانند. به خصوص، این گزارش نشان داد که مردم جوان با شنیدن و درک تمرینها در مدرسه و کلاسها مشکل دارند. ما نمیتوانیم تشخیص بدهیم دلیل این مسئله چیست اما احتمالا باید وقتی متوجه میشویم عدهای از زبانآموزان با شنیدن فایلهای ضبط شده مشکل دارند، این حقیقت را در ذهن داشته باشیم و سعی کنیم به آنها کمک کنیم. اگر حتی یک نفر بتواند بیشتر کلمات و جملات یک فایل ضبط شده را با یک بار شنیدن بفهمد، ممکن است بخواهید او را رهبر کنید، رهبری که بتواند در مبحث شنیداری و تمرینهای شنیدن به زبانآموزان ضعیفتر کمک کند. اطمینان حاصل کنید تعداد تسک و تمرین اضافه هم آماده داشته باشید؛ به این ترتیب کسانی که مهارت بالاتری دارند در کلاس خسته و بیحوصله نمیشوند و میتوانند وقتی بقیه باید چند بار به یک فایل صوتی گوش بدهند، آنها هم به کار خودشان برسند.
مرحله 5:
خواندن و نوشتن ممکن است در مجموعهای از تسکها کاملا با هم مرتبط باشند. اگر سطح دانش زبانآموزانتان پایین است و خیلی علاقه ندارند بخشی از این درس باشند، از آنها بخواهید بین خودشان و با گوشی تلفن همراهشان پیامی ارسال و دریافت کنند. از آنها بخواهید در هر پیام یک یا دو خط بنویسند، اگر آنها خواستند با ایموجیها منظورشان را برسانند، ایرادی ندارد، اجازه دهید کارشان را انجام دهند. اجازه بدهید هر طور که میخواهند پیامشان را بهم ارسال کنند و ببینید آیا معنای هر سمبل یا نشانه را متوجه میشوند. شاید بد نباشد تظاهر کنید ایموجی یا سمبلی را تشخیص ندادید تا از آنها سوال بپرسید و بخواهید جوابتان را بدهند. زبانآموزان اغلب دوست دارند مسائل مختلف را به همکلاسیها و معلمشان توضیح بدهند.
مرحله 6:
برای تخمین زدن و ارزیابی خروجی آنها، ممکن است لازم باشد از چند تکنیک استفاده کنید. برای من روش «Bouts-Rimés» همیشه جواب داده است. این تکنیک در اصل یک اصطلاح فرانسوی و به معنی “rhymes at the end” یا “rhyming the last word” در یک خط یا جمله است. این روش چطور کار میکند؟ اجازه بدهید رهبر نگارشتان در کلاس درس یک یا دو خط بنویسد. سپس کاغذ را تا کند و فقط کلمه آخر را به نفر بعدی نشان بدهد. نفر کناری باید جملهای بگوید که با این کلمه همقافیه و همآهنگ باشد و همینطور کلمه بعدی را به همین طریق به نفر کناری نشان بدهد. این بازی تا زمانی ادامه پیدا میکند که تمام افراد حاضر در کلاس در این بازی شرکت کنند. سپس مدرس یا رهبر کلاس تای کاغذ را باز میکند و کلمهای را که خودش نوشته است میخواند، اکثر جوابهایی که زبانآموزان دیگر گفته بودند اغلب کلمات و عبارات بیمعنی و بیربطی هستند که باعث خنده میشود و باعث میشود فضای کلاس شاد و بدون استرس ادامه پیدا کند.
با توجه به سطح دانش زبانآموزان، تدریس چهار مهارت در زبان انگلیسی ممکن است بیشتر یا کمتر زمان ببرد. وقتی یک بار کلاس را بررسی کردید و فهمیدید اکثر گروههای کلاس با تمام تسکهایی که ممکن است به تدریج در کلاس معرفی شود همکاری میکنند و آنها را انجام میدهند، باید این نکته را در ذهنتان داشته باشید که گاهی بعضی از زبانآموزان هستند که میخواهند چالشی پیدا کنند و نشان بدهند بهترین هستند. سختترین و چالشبرانگیزترین تسکهایی که برای تدریس پیش روی ما قرار میگیرند، بدون تلاش و پشتکار آنها و مطالعه دقیق و دائمی، هیچ موفقیت یا پیشرفتی به همراه نخواهد داشت. این خرد قدیمی را همیشه یادتان باشد:
اگر تلاش نکنید، موفق نخواهید شد.
بیشتر بخوانید:10 استراتژی ساده برای قبولی در بخش رایتینگ مستقل تافل
نظر خود را با ما در میان بزارید