تصور کنید در یک کافه نشسته اید.
سر و صدا زیاد است، ولی می توانید صدای صحبت کردن مردم را بشنوید.
می شنوید کسی از میز کناری درباره کتک زدن کتاب ها (hitting books) صحبت می کند.
دیگری می گوید که بازوی کسی را پیچانده است(twisting someone’s arm).
و به نظر می رسد کسی از پشت چاقو خورده است (stabbed in the back).
با خودتان فکر می کنید «چه خبر است؟»!
کاملا گیج شده اید و از این مسئله متعجب هستید با اینکه می توانید کلمات را ترجمه کنید، چرا معنی همه جمله ها برای شما نامفهوم است.
در جملات بالا چهار اصطلاح انگلیسی را شنیدید و باید بدانید صدها اصطلاح دیگر مثل موارد بالا در دنیای انگلیسی زبان ها وجود دارد که هرروز از آن ها استفاده می کنند و اگر معنی آن ها را ندانید تا ابد گیج خواهید شد.
اصطلاحات انگلیسی چه هستند؟
اصطلاحات انگلیسی گروهی از کلمات هستند که معنی آن ها از ترجمه تک تک کلمات مشخص نیست.
این اصطلاحات طی گذر زمان به زبان انگلیسی اضافه شدند و به همین دلیل ممکن است خیلی از آن ها را شنیده باشید. اصطلاحات انگلیسی اغلب بر پایه تمثیل و استعاره هستند.
از آنجایی که این اصطلاحات به وفور در زبان انگلیسی استفاده می شوند، اگر آن ها را ندانید، تقریبا درک فحوای کلام و صحبت های دیگران غیرممکن است.
دوره های آموزش زبان انگلیسی |
|
دوره حضوری | آموزش زبان انگلیسی برای کودکان |
دوره حضوری | آموزش زبان انگلیسی برای نوجوانان |
دوره حضوری | آموزش زبان انگلیسی برای بزرگسالان |
چرا باید اصطلاحات زبان انگلیسی را یاد بگیریم؟
در کلاس های سنتی آموزش زبان انگلیسی شرکت کرده اید.
گرامر، قوانین و هزاران استثنای آن را یاد گرفته اید.
دانش واژگانی دارید که در میان دانش آموزان آمریکایی رایج است.
حتی چندین مدرک زبان دارید که با افتخار آن ها را به دیوار آویزان کرده اید و نشان دهنده این است که در زبان انگلیسی مهارت کامل دارید.
پس دلیل اینکه گاهی صحبت ها را آنطور که باید، نمی فهمید چیست؟
بسیار خوب، باید بگوییم وقتی صحبت از یادگیری زبان انگلیسی می شود باید بدانید چیزی که از متن کتاب ها یاد گرفتید و چیزی که در دنیای واقعی یاد می گیرید، زمین تا آسمان فرق دارند.
چیزی که در دنیای واقعی به آن نیاز دارید، مهارت بیشتر روی اصطلاحات و عبارات زبان انگلیسی است.
یادگیری اصطلاحات رایج و روزمره زبان انگلیسی به شما کمک می کند در بیشتر بحث ها و موقعیت ها شرکت کنید، فرقی نمی کند بازی بسکتبال باشد، پشت میزی در کافه باشد، مطالعه کردن باشد یا حتی یک قرار ملاقات عاشقانه با کسی که دوستش دارید.
کلید فهم اصطلاحات زبان انگلیسی این است که هیچوقت معنی آن را با تک تک کلماتی که ترجمه می کنید برابر نکنید. کلمات کنار هم معنی نمی دهند. به جای آن، لازم است معنای آن را در سخن یا متن جستجو کنید تا معنای واقعی آن را بفهمید.
همانطور که در ابتدای مقاله هم اشاره کردیم، اصطلاحات انگلیسی اغلب وقتی به صورت تحت اللفظی ترجمه می شوند معنی عجیب غریبی دارند. این مسئله باعث می شود ارتباط برقرار کردن بین اصطلاح و معنی واقعی آن سخت باشد و به همین دلیل یاد گرفتن و به خاطر سپردن آن ها به شدت دشوار است.
در این ابرمقاله که در چند قسمت به شما ارائه می شود، اصطلاحاتی را که موضوع و تم یکسان یا شبیه دارند شناسایی کردیم. این کار «دسته بندی» یا «گروه بندی» نام دارد و تکنیکی موثر برای به خاطر سپردن است که از ارتباط بین کلمات برای حفظ کردن اصطلاحات در ذهن استفاده می شود.
از اصطلاحاتی شروع می کنیم که افعال یا حرف اضافه یکسان دارند و ممکن است بعضی از آن ها را بشناسید. سپس به اصطلاحاتی درباره پول، قسمت های بدن، غذا و طبیعت می پردازیم.
صد اصطلاح زبان انگلیسی
Hit the books
معنی تحت اللفظی این عبارت کتک زدن فیزیکی، مشت زدن یا سیلی زدن به کتاب هاست. با اینحال، این یک اصطلاح رایج بین دانش آموزان، به ویژه دانش آموزان کالج های آمریکایی است که حجم درسی آن ها زیاد است و مطالب زیادی را باید مطالعه کنند. این عبارت به معنی «مطالعه کردن» است و برای این به کار می رود که به دوستانتان بگویید باید مطالعه کنید.
می تواند مطالعه برای امتحان پایان ترم، میان ترم یا حتی یک آزمون زبان انگلیسی باشد.
“!Sorry but I can’t watch the game with you tonight, I have to hit the books. I have a huge exam next week”
Hit the sack
مثل اصطلاح قبلی، معنی تحت اللفظی این عبارت کتک زدن فیزیکی به گونی است. اما در واقع hit the sack به معنی رفتن به رختخواب و خوابیدن است و زمانی از این عبارت استفاده می کنید که می خواهید به دوستان یا خانواده تان بگویید بسیار خسته هستید و می خواهید بخوابید.
به جای گفتن hit the sack می توانید بگویید hit the hay.
“.It’s time for me to hit the sack, I’m so tired”
Twist someone’s arm
معنی تحت اللفظی twist someone’s arm این است که دست کسی را بگیرید و بچرخانید، که اگر این کار را دقیقا به همین شکل انجام بدهید، می تواند کار دردناکی باشد. اگر این عبارت برای شما به کار رود، به این معنی است که کسی برای شما کار بزرگی انجام داده و شما را متقاعد کرده است تا کاری را که نمی خواستید، انجام بدهید.
اگر شما twist someone else’s arm به این معنی است که شما در متقاعد کردن دیگران استاد هستید و دیگران موافقت کردند کاری را که از آن ها خواستید انجام بدهند.
“!Jake, you should really come to the party tonight”
“(.You know I can’t, I have to hit the books (study”
“?C’mon, you have to come! It’s going to be so much fun and there are going to be lots of girls there. Please come”
“!Pretty girls? Oh all right, you’ve twisted my arm, I’ll come”
Stab someone in the back
اگر به معنی تحت اللفظی این جمله دقت کنیم، می توانیم تصور کنیم پلیس ما را دستگیر کرده است و برای خودمان دردسر درست کرده ایم. به این معنی که چاقو یا هر شی تیز دیگری را در کمر کسی فرو می کنیم.
با اینحال، اصطلاح stab someone in the back به معنی خیانت کردن به کسی است که به شما اعتماد کرده بوده است و اعتماد او نسبت به شما سلب شده است. کسی که این کار را می کند back stabber نام دارد.
“?Did you hear that Sarah stabbed Kate in the back last week”
“?No! I thought they were best friends, what did she do”
“.She told their boss that Kate wasn’t interested in a promotion at work and Sarah got it instead”
“.Wow, that’s the ultimate betrayal! No wonder they’re not friends anymore”
Lose your touch
ترجمه تحت اللفظی این عبارت از دست دادن حس لامسه در انگشت ها یا دست هاست. اما معنی واقعی lose your touch از دست دادن مهارت یا قابلیتی بوده است که در گذشته داشته اید و دیگر ندارید.
ما زمانی از این عبارت استفاده می کنیم که کسی قابلیت یا مهارتی داشته است، اما الان این قابلیت ها و توانایی ها دیگر مثل قبل خوب نیست.
“.I don’t understand why none of the girls here want to speak to me”
“.It looks like you’ve lost your touch with the ladies”
“?Oh no, they used to love me, what happened”
Sit tight
اصطلاح sit tight اصطلاحی عجیب است و معنای تحت اللفظی آن یعنی نشستن روی صندلی و منقبض کردن بدن و جمع کردن آن است و اگر این کار را بکنید می فهمید که این مدل نشستن راحت نیست و این نکته را هم خودتان می دانید که این مدل نشستن به چشم دیگران خیلی عجیب است.
اما اگر کسی به شما بگوید sit tight، در واقع از شما می خواهد که صبور باشید و تا اطلاع ثانوی کاری نکنید.
“?Mrs. Carter, do you have any idea when the exam results are going to come out”
“.Who knows Johnny, sometimes they come out quickly but it could take some time. You’re just going to have to sit tight and wait”
Pitch in
اگر بخواهید این اصطلاح را به صورت تحت اللفظی ترجمه کنید، معنای مشخصی ندارد. با اینحال، اگر معنای ضمنی آن را در نظر بگیریم، به معنی مشارکت کردن در کاری یا با کسی است.
بنابراین اگر پدرتان گفت می خواهد آخر هفته همه خانواده را جمع کند تا در تمیز کردن حیاط مشارکت کنند (pitch in)، به این معنی است که می خواهد همه در این کار همکاری کنند تا کارها زودتر تمام شود.
“?What are you going to buy Sally for her birthday”
“.I don’t know. I don’t have much money”
“.Maybe we can all pitch in and buy her something great”
مکالمه بالا به این معنی است که همه دوستان Sally باید با هم مشارکت کنند و پول جمع کنند تا بتوانند برای او کادوی بهتر و با ارزش تری بخرند.
Go cold turkey
عجیب به نظر می رسد، نه؟ درست است، این عبارت عجیب است. چطور ممکن است کسی بگوید تبدیل به یک بوقلمون سرد شو (go cold turkey). چطور ممکن است کسی به یک بوقلمون تبدیل شود که همه برای جشن ها و مراسم مثل کریسمس و جشن شکرگزاری آن را دوست دارند.
منشا این اصطلاح انگلیسی عجیب است و go cold turkey به این معنی است که خیلی ناگهانی اعتیاد به هر چیزی مثل سیگار کشیدن یا الکل نوشیدن را کنار بگذارید.
این عبارت در اوایل قرن بیستم به وجود آمد و به این دلیل بود که وقتی کسی به طور ناگهانی اعتیاد به مواد مخدر یا الکل را ترک می کرد، چهره اش شبیه بوقلمون یخ زده و نپخته بوده است. در واقع به معنی صورتی سفید رنگ و مور مور شدن پوست است.
“?Shall I get your mom a glass of wine”
“?No, she’s stopped drinking”
“?Really, why”
“.I don’t know. A few months ago, she just announced one day she’s quitting drinking”
“?She just quit cold turkey”
“!Yes, just like that”
Face the music
در معنای تحت اللفظی، مواجه شدن با موسیقی به معنی قرار گرفتن بدن در مسیر موسیقی یا ایستادن جلوی آن است. اما اگر دوست یا خانواده تان به شما بگویند face the music، معنای بدتری دارد.
این عبارت به معنی «روبرو شدن با حقیقت»، کنار آمدن با واقعیت و پذیرفتن همه پیامدهای خوب یا بد آن (اغلب بد) است. ممکن است گاهی از چیزی یا انجام کاری دوری کنید، چون اطمینان کافی ندارید و از عواقب آن می ترسید. به معلمتان دروغ گفتید و او حقیقت را فهمیده و حالا این شما هستید که باید با حقیقت روبرو شوید (face the music) و تنبیه را بپذیرید.
“.I can’t understand why I failed math”
“.You know you didn’t study hard, so you’re going to have to face the music and take the class again next semester if you really want to graduate when you do”
Ring a bell
معنی تحت اللفظی این عبارت: زنگ مدرسه را به صدا در بیاورید تا دانش آموزان در کلاس های درس حاضر شوند یا زنگ در خانه کسی را بزنید.
اما اصطلاح ring a bell به معنی بیان چیزی از طرف کسی است و آن مطلب برای شما آشناست و احتمالا قبلا آن را شنیده اید. به عبارت دیگر، وقتی کسی چیزی می گوید که شما فکر می کنید در گذشته آن را شنیده اید، انگار که صدای زنگی در گوشتان شنیده باشید و سعی می کنید یادتان بیاید کی و کجا آن را شنیده اید.
“?You’ve met my friend Amy Adams, right”
“?Hmmm, I’m not sure, but that name rings a bell. Was she the one who went to Paris last year”
Blow off steam
در واقعیت کسی نمی تواند از دهانش بخار داغ خارج کند، فقط وسایل الکتریکی مثل کتری برقی می توانند این کار را بکنند. پس وقتی می گوییم کسی blows off steam، به چه معنی است؟
اگر عصبانی و مضطرب هستید یا احساسات قوی و عجیبی را تجربه می کنید و می خواهید از این وضعیت رها شوید و احساس بهتری داشته باشید، باید با انجام کارهایی مثل ورزش کردن blow off steam و استرس را از خودتان دور کنید.
“?Why is Nick so angry and where did he go”
“.He had a fight with his brother, so he went for a run to blow off steam”
Cut to the chase
وقتی کسی به شما می گوید cut to the chase به این معنی است که در مورد موضوعی زیاد صحبت کردید و این صحبت ها پر از حاشیه بوده و به اصل موضوع اشاره نکردید یا به جمع بندی نرسیده اید. وقتی کسی به شما این جمله را بگوید در واقع از شما می خواهد زودتر حرفتان را بزنید و به موضوع اصلی بپردازید و از جزئیات پرهیز کنید. حواستان باشد چطور و کجا از این اصطلاح استفاده می کنید، چون اگر هنگام صحبت کردن با کسی مثل استاد دانشگاه یا رئیستان این اصطلاح را به کار ببرید، نشانه بی ادبی و بی احترامی است.
اگر در حال صحبت کردن با گروهی از همکارانتان این اصطلاح را استفاده کنید، به معنی این است که می خواهید به اصل مطلب بپردازید و با توجه به زمان کمی که دارید باید صحبت هایتان را کوتاه کنید تا همه موضوع را بفهمند.
“.Hi guys, as we don’t have much time here, so I’m going to cut to the chase. We’ve been having some major problems in the office lately”
بیشتر بخوانید : 15 اصطلاح (Idioms) درباره زمان
بیشتر بخوانید : یادگیری ضربالمثلهای آسان به زبان انگلیسی
اصطلاحات با حروف اضافه یکسان
حروف اضافه کلماتی هستند که نشان می دهند چیزی کجا و چطور با شی یا کلمه دیگری در ارتباط است.
Up in the air
وقتی به معنی تحت اللفظی up in the air فکر می کنید، این تصویر در ذهنتان شکل می گیرد که شیئی در آسمان در حال پرواز است، چیزی مثل یک بالن یا یک هواپیما. اما اگر کسی به شما بگوید مسائلی روی هوا هستند (up in the air) به این معنی است که این مسائل نامشخص و نامعلوم هستند. معنی دیگر آن هم این است که برنامه ها و نقشه ها هنوز به طور قطعی برنامه ریزی نشده اند.
“?Jen, have you set a date for the wedding yet”
.Not exactly, things are up in the air and we’re not sure if our families can make it on the day we wanted. Hopefully we’ll know soon and we’ll let you know as soon as possible
On the ball
با توجه به معنی تحت اللفظی این عبارت، یعنی روی توپی ایستاده یا نشسته باشید، اما چه کسی می تواند این کار را به راحتی انجام بدهد؟
اگر you’re on the ball، به این معنی است که شما در درک و فهم مسائل ماهر هستید و خیلی زود همه چیز را متوجه می شوید، برای همه چیز آماده هستید و عکس العمل های سریع (و مناسب) دارید.
برای مثال، اگر برای مراسم ازدواجتان که یک سال بعد است برنامه ریزی می کنید، تقریبا برای همه چیز آماده هستید و به طور قطع on the ball هستید، چون هیچکس تا این حد آماده نیست و معمولا همه، کارهایشان را به ماه ها و هفته های آخر موکول می کنند.
“.Wow, you’ve already finished your assignments? They aren’t due until next week, you’re really on the ball. I wish I could be more organized”
Get over something
معنی تحت اللفظی آن تقریبا همان get over something است، برای مثال رد شدن از نرده و حصار، ولی در زبان انگلیسی به این معنی استفاده نمی شود.
تصور کنید روزهای بسیار سختی را سپری می کنید، مثلا به بیماری سختی مبتلا شده اید، رابطه عاطفی تان به پایان رسیده است یا عزیزی را از دست داده اید. سخت است، نه؟ اما در نهایت زمان سپری می شود و مسائل کمرنگ تر می شوند و کم کم می توانید به زندگی عادی برگردید. این عبارت برای این منظور استفاده می شود، یعنی زمانی که دیگر نگران چیزی نیستید و اتفاقی بد دیگر مثل قبل روی شما اثر منفی ندارد.
?How’s Paula? Has she gotten over the death of her dog yet”
“.I think so. She’s already talking about getting a new one”
اصطلاحاتی درباره پول
Look like a million dollars/bucks
عالی نیست اگر مثل یک میلیونر به نظر برسیم؟ پولدار بودن خوب است، اما معنی عبارت بالا این نیست. اگر کسی به شما بگوید look like a million bucks، یعنی از شما تعریف کرده است چون ظاهر و استایلتان جذاب و عالی است.
اگرچه بعضی اوقات از این اصطلاح انگلیسی برای آقایان استفاده می کنیم، اما معمولا برای تعریف و تمجید از خانم ها استفاده می شود. و همچنین با اینکه اکثر خانم ها هرروز زیبا به نظر می رسند، بهتر است این اصطلاح را زمانی استفاده کنید که آن روز به خصوص آن ها زیباتر و بهتر از همیشه شده اند و این روز خاص می تواند مراسم ازدواج آن ها باشد.
“!Wow, Mary, you look like a million dollars/bucks this evening. I love your dress”
Born with a silver spoon in one’s mouth
کسی که در خانواده ای مرفه و موفق متولد شده است.
“.John was born with a silver spoon in his mouth. His parents bought him everything he wanted and sent him to the best private schools”
To go from rags to riches
از فقر و نداری به ثروت و رفاه رسیدن. اصطلاح فارسی آن «از فرش به عرش رسیدن است».
“.Actor Jim Carrey went from rags to riches. At one time, he was living in a van, but he continued to work hard and eventually became one of the highest-paid comedians in the world”
Pay an arm and a leg for something
وقتی برای چیزی هزینه بسیار زیادی صرف کنید. همچنین می توانید بگویید:« costs an arm and a leg».
“.The price of chocolate has doubled. I nearly paid an arm and a leg for a small candy bar”
“.Chocolate costs an arm and a leg now”
To have sticky fingers
دزد بودن و دزدی کردن.
“.The manager fired the cashier because he had sticky fingers. He stole more than $200 in a month”
To give a run for one’s money
رقابت با کسی در سطح خودش، به طوری که مجبور شود برای برنده شدن تلاش کند.
“!Joe really gave me a run for my money in the chess tournament. He almost beat me”
To pony up
پرداخت هزینه برای چیزی یا پرداخت بدهی به کسی.
“.Pony up and give me the $5 you owe me”
“.I told my roommate Jane to pony up her portion of the rent money”
To ante up
پرداخت پولی به کسی (شبیه عبارت pony up)
این اصطلاح برگرفته از بازی پوکر است که بازیکنان قبل از اینکه کارت ها توزیع شوند، پولی که روی آن شرط بندی شده است روی میز می گذارند. اگر این اصطلاح آشنا به نظر می رسد، به این دلیل است که کلمه «ante» در زبان لاتین به معنی «before» است.
در گذر زمان، این اصطلاح به هر نوع پرداخت پولی تعمیم داده شد و فقط محدود به بازی پوکر نیست.
“.You’d better ante up and give me that $10 I loaned you last week”
همچنین می تواند به خدماتی اشاره شود که شخص یا سازمانی موظف است به فردی دیگر ارائه کند و فقط بحث مالی مطرح نیست.
.Joe: “I’m tired of doing the housework by myself. You need to ante up or find a new roommate”
.Thomas: “I’m sorry. I’ll help more around the house”
در این جمله، «جو» از عبارت ante up استفاده کرده است و به این معنی که «توماس» باید در کارهای خانه به «جو» کمک کند.
Break even
نه سود کردن نه ضرر کردن، باقی ماندن پولی که کسی داشته است.
“.The trip to the beach cost me $100, but I almost broke even after winning $90 in a contest”
Break the bank
ورشکست کردن
“.Taking a week-long vacation would break the bank. There’s no way I could afford to do it”
بدون اتلاف وقت و حرف های اضافه و تکراری به سراغ ادامه اصطلاحات به زبان انگلیسی می رویم. تا به حال از اصطلاحاتی که به شما گفتیم، چند مورد را یاد گرفتید و در مکالمات روزمره از آن ها استفاده کردید؟
A smart cookie
معنی این اصطلاح ساده است. عبارت smart cookie یعنی یک فرد باهوش.
“.It shouldn’t be hard too hard for a smart cookie like you to learn Spanish”
Packed like sardines
وقتی کنسرو ماهی ساردین را باز می کنید، چه می بینید؟ بله، ماهی ها در قوطی کنسرو به صورت فشرده کنار هم قرار گرفتند. بنابراین اصطلاح packed like sardine مکان یا موقعیتی را توصیف می کند که بسیار شلوغ است و می تواند مملو از انسان یا حیوانات باشد؛ مثلا سالن کنسرت یا یک واقعه ورزشی.
“.Were you at the football game last night? The stadium was packed like sardines”
Spill the beans
فرض کنید به طور تصادفی دستتان به کاسه ای پر از دانه های لوبیا می خورد و همه آن ها به زمین می ریزد. این صحنه را در ذهنتان تصور کنید و یادتان بماند که spill the beans به این معنی است که به طور تصادفی یا پیش از موعد اطلاعاتی را فاش کنید که قرار بوده به صورت یک راز باقی بماند. در فارسی اصطلاح «از دهانش پرید» معادل همین عبارت در زبان انگلیسی است.
“.We were planning a surprise birthday party for Joyce this weekend. But this morning, Owen spilled the beans and now it’s no longer a surprise”
A bad apple
یک سبد سیب را تصور کنید که یکی از آن ها از درون فاسد شده است. این تصویر به شما کمک می کند یادتان بماند a bad apple کسی است که دردسرساز است و مشکل ایجاد می کند یا در یک گروه روی بقیه افراد تاثیر منفی می گذارد.
“.Instead of focusing on college, he spends his time hanging out with bad apples”
Bread and butter
نان و کره غذایی ساده است که بسیاری از ما روزانه آن را می خوریم. بنابراین اصطلاح bread and butter به شغلی اشاره دارد که درآمد حاصل از آن فقط برای گذران عمر و نیازهای ابتدایی مثل غذا، مسکن و غیره کافی است.
“.Fishing is the bread and butter of the friendly people I met on the island last summer”
Buy a lemon
اصطلاح buy a lemon به معنی خرید چیزی (معمولا یک وسیله نقلیه موتوری) است که به خوبی کار نمی کند و به همین دلیل ارزشی ندارد.
“.The car looked so new and shiny I had no way of knowing I was buying a lemon”
A hard nut to crack
شکستن پوسته بعضی از دانه ها و آجیل ها سخت است. اصطلاح a hard nut to crack به کسی اشاره دارد که کنار آمدن با او یا شناختن او کار سختی است.
“.I tried to be friendly with her but I was told she’s a hard nut to crack”
Have a sweet tooth
خوردن کیک، شکلات و خوراکی های شیرین را دوست دارید؟ اگر جوابتان مثبت است، بنابراین می توانید بگویید شما عاشق شیرینی جات هستید (have a sweet tooth).
“.Yes, I definitely have a sweet tooth. I can never walk past a bakery and not stop to buy myself a slice of chocolate cake”
اصطلاحاتی درباره طبیعت
Under the weather
آیا می شود زیر آب و هوا ایستاد؟ احتمالا بله، اگر به ایستادن زیر ابر، باران و خورشید فکر کنید، اما این کار هیچ معنی ای ندارد.
اگر احساس می کنید حالتان خوب نیست و خود همیشگی تان نیستید، در واقع باید عبارتunder the weather را به کار ببرید. البته در این حالت، حس بیماری خیلی جدی نیست و شاید به دلیل خستگی بیش از حد به خاطر درس خواندن یا سردرد شدید به خاطر شروع بیماری جدی مثل آنفلوانزا باشد.
“?What’s wrong with Katy, mom”
“.She’s feeling a little under the weather so be quiet and let her rest”
A storm is brewing
در آینده ناراحتی یا مشکلی پیش خواهد آمد.
“.She decided to go ahead with their wedding, even though all they’ve been doing lately is arguing. I can sense a storm is brewing”
Calm before the storm
موقعیت و شرایطی آرام که اغلب غیرعادی است و نشان از یک واقعه بد یا انقلاب (مشکلات، هرج و مرج) دارد. در زبان فارسی به آن «آرامش قبل از طوفان» می گویند.
“.The strange quietness in town made her feel peaceful. Little did she know, it was just the calm before the storm”
Weather a storm
از حادثه ای سخت جان سالم به در بردن یا به طور موثر با شرایطی سخت کنار آمدن
“.Last year, they had some financial difficulties when her husband was fired. Together, they weathered the storm and figured out how to keep going”
When it rains, it pours
وقتی اتفاقات بد در مدت کوتاهی یا به صورت همزمان رخ بدهند.
“.First he was laid off, then his wife got into a car accident. When it rains, it pours”
Chasing rainbows
دنبال کردن رویاها، تلاش برای انجام کاری که سخت به نظر می رسد.
“.His paintings have neither style nor imagination, but he insists on being a professional painter. He’s always chasing rainbows”
Rain or shine
برای این به کار می رود که بگوییم چیزی حتما (و به هر قیمتی) اتفاق می افتد. این اصطلاح یکی از مثال های قدیمی و کمیاب است که اغلب به صورت تحت اللفظی ترجمه می شود و بیشتر برای کارهایی است که باید بیرون از خانه انجام شوند.
در زبان فارسی عبارت «سنگ هم از آسمان ببارد، فلان کار انجام می شود/به فلان جا می رویم» معادل همین اصطلاح است.
“.I’ll see you at the airport, rain or shine”
Under the sun
هر چیزی که روی کره زمین است؛ اغلب به عنوان بخشی از جهان هستی هم استفاده می شود.
“.Gili Trawangan must be one of the most beautiful islands under the sun”
Once in a blue moon
به ندرت
“.He used to call his grandma once in a blue moon. Now that she has passed away, he regrets not making more of an effort to keep in touch”
Every cloud has a silver lining
در هر شرایط و موقعیت بدی، جای امیدواری هست.
“!Don’t worry about losing your job. It’ll be okay. Every cloud has a silver lining“
A rising tide lifts all boats
وقتی شرایط اقتصادی خوب است، تمام مردم از آن نفع می برند و شرایط زندگی همه بهتر می شود.
“.When the economy showed the first signs of recovering, everyone started investing and spending more. A rising tide lifts all boats”
Get into deep water
در شرایط بد گیر کردن، به دردسر افتادن. این عبارت بسیار شبیه به عبارت in hot water است که قبلا درباره آن صحبت کردیم.
“.He got into deep water when he borrowed a lot of money from a loan shark”
Pour oil on troubled waters
تلاش برای آرام کردن افراد یا آشتی کردن با آن ها بعد از دعوا و درگیری. منشا این اصطلاح اثر آرامش بخشی است که روغن روی امواج آب دارد، چون در تمام سطح آب پخش می شود و از ایجاد موج جلوگیری می کند.
با توجه به بلایای زیست محیطی ناشی از انفجار بزرگ نفتی در سال های اخیر، ممکن است بعضی مردم، خلاف معنی اصلی آن را در نظر بگیرند، اما با این حال جالب است درباره این اصطلاح بیشتر بدانید.
“.She hated seeing her two best friends arguing, so she got them together and poured oil on troubled waters”
Make waves
دردسر درست کردن، تغییر شرایط به طرز بد و مشکل ساز
“.She likes to make waves with her creative marketing campaigns. They get a lot of attention from customers”
Go with the flow
استراحت کردن، ریلکس بودن و همراه شدن با وقایع زندگی (همانطور که اتفاق می افتند).
“!Quite often in life, good things happen when you don’t make plans. Just go with the flow and see what happens”
Lost at sea
گیج شدن و سردرگمی درباره چیزی یا عدم قطعیت و اطمینان راجع به موضوعی
“.I am lost at sea with this new system at work. I just can’t understand it”
Sail close to the wind
مطابق قانون رفتار کردن، در چارچوب هنجارهای اجتماعی باقی ماندن/تخطی نکردن از قانون
“.They fired their accountant because he sailed too close to the wind”
در قسمت های بعدی همراه ما باشید
بیشتر بخوانید: اصطلاحات و عبارات انگلیسی با کلمه «پول»
بیشتر بخوانید: ابرمقاله اصطلاحات(idiom) زبان انگلیسی _ قسمت دوم
زیباترین سایت هستین که دیدم
سلام روز بخیر ممنونم از شما موفق باشین
خدا قوت خیلی مطلب جالبی بود
سلام روز بخیر ممنونم از شما
موفق باشین
سلام
ممنون از مقاله خوبتون.
جمله زیر چی میشه؟
هر دو طرف منازعه دستشان توی یک کاسه بود.
ممنون
سلام روز بخیر با شماره تماس دفتر مرکزی تماس بگیرید وازسوپروایزرین مجموعه اطلاعات کسب کنید84378 داخلی445
سلام وقت بخیر متاسفانه ارائه نرم افزاروسایت مقدور نمی باشد
خدا قوت خیلی مطلب جالبی بود
استفاده از این موارد در اسپیکینگ آیلتس یا تافل مجاز هست؟! احیانا خیلی اینفرمال محسوب نمیشه؟!
بعد یه سوال چرا من اینا رو هیچ وقت توی فیلم های خودشون هم نشنیدم؟!
سلام روز بخیر با شماره تماس دفتر مرکزی تماس بگیرید وازسوپروایزرین مجموعه اطلاعات کسب کنید84378 داخلی445
سلام ،عالی بود اشگالی که دارم اینه که واقعا از کجا میفهمید این اصطلاح این معنی را میدهد خواهشن کمی کمکم کنید در درک اصطلاحات ،چون مهم هستند اگه کتابی دراین زمینه کمک میکند لطف کنید ایمیل کنید واقعا سپاسگذارم. _
سلام روز بخیر با شماره تماس دفتر مرکزی تماس بگیرید وازسوپروایزرین مجموعه اطلاعات کسب کنید84378 داخلی445
درود
عبارت “چشم منودوردیدی”به انگلیسی چه میشه؟
سپاس
to take advantage of somebody’s absence