انگلیسی کلمات زیادی دارد که دقیقاً در زبان آلمانی هم وجود دارند. بهعنوان مثال: warm، blond، finger و غیره. و برخی کلمات در زبان آلمانی هستند که عیناً در زبان انگلیسی وجود دارد. به عنوان مثال: Bett (تخت)، Fisch (ماهی)، leicht (نور) و غیره. شما فکر میکنید آلمانی آسان است، اینطور نیست؟ باید بگویم که این تصوری اشتباه است. اگرچه تلاش برای یافتن ریشه مشترک بین کلمات آلمانی و انگلیسی یک استراتژی بسیار خوب برای یادگیری واژگان است، اما در هر صورت باید مراقب باشید!
در برخی موارد این تاکتیک نه تنها ممکن است منجر به شکست میشود، بلکه ممکن است باعث شود که شما را به خنده وا دارد یا بدتر از آن، شما را در موقعیتی سخت قرار دهد! در ادامه، شما با 10 کلمه رایج واژگان زبان آلمانی آشنا خواهید شد که معنای آنها چیزی غیر از آنچه که فکر میکنید است.
1. Rat / مشورت، نصیحت (مذکر)
شاید یک روز یکی از دوستان آلمانی شما در دردسر بیافتد و از شما یک Rat (که معنای آن در زبان انگلیسی موش صحرایی) بخواهد. نخندید! این دوست، که ممکن است مشکل شغلی یا رابطهای داشته باشد، از شما حیوان موذی از انواع جوندگان نمیخواهد! Rat که یکی از رایجترین کلمات در زبان آلمانی خصوصاً در روابط دوستانه است بهمعنای “نصیحت” است. از آنجایی که این کلمه میتواند به معنای “مشاور” یا “شورا” نیز باشد، هنگام صحبت در مورد سازمانهای دولتی نیز کاربرد دارد. از این رو، عبارت Europäischer Rat بهمعنای “شورای اروپا” است.
مثال:
Maria Sucht Rat bei ihren Freunden.
Maria is seeking advice from her friends.
ماریا از دوستانش مشاوره میخواهد.
Der Bundesrat ist ein Verfassungsorgan Deutschlands.
The Federal Council is a constitutional body of Germany.
شورای فدرال یک نهاد قانون اساسی آلمان است.
2. Fahrt / مسافرت (مؤنث)
هنگامی که یک انگلیسی زبان به یک کشور آلمانی زبان سفر میکند، این کلمه منبع سرگرمی بسیاری است. این کلمه رایج آلمانی که برروی تابلوهای نزدیک جادهها، بزرگراهها و ایستگاههای قطار یافت میشود، هیچ ربطی به گاز معده و خوردن بیش از حد غذای مکزیکی روی میدهد، ندارد! Fahrt به معنای «سفر»، «رانندگی»، «سفر» یا «سوار» واژهای مفید است که درتلاش برای یافتن اطلاعات درباره قطاری است که باید سوار شوید! مانند بسیاری از گردشگران با گوشی هوشمند خود از خندیدن یا گرفتن عکس از تابلو توقف نکنید! ممکن است قطارتان را از دست بدهید!
مثال:
Gute Fahrt!
Have a good trip!
سفر خوبی داشته باشید!
Die Fahrt dauert drei Tage.
The journey takes three days.
سفر سه روز به طول میانجامد.
3. bald / بهزودی (قید)
شما در حال ملاقات با یک کارفرمای احتمالی برای ناهار هستید و او در آمدنش تأخیر دارد. او به شما پیام میدهد: “I’ll be there bald.” به معنای”من آنجا خواهم بود طاس.” نه، اشتباه نکنید او کلاهگیس خود را در خانه جا نگذاشته است! bald یا «به زودی» کلمه بسیار رایج دیگری در آلمانی است که همین کلمه در زبان انگلیسی معنای خندهداری دارد. با توجه به ماهیت این قید، میتواند معانی مرتبط زیادی مانند “به زودی”، “قبل از مدت طولانی” و “در عجله” به خود بگیرد. این کلمه مهم را تا حد امکان زود یاد بگیرید!
برای مثال:
Bis bald!
See you soon!
بهزودی میبینمت.
Antworte mir so bald wie möglich!
Answer me as soon as possible!
هر چه زودتر جوابمو بده!
4- hell / جهنم (صفت.)
اگر با این کلمه آشنا نیستید، ممکن است باعث شود به جهنم دانته فکر کنید یا احتمالاً با شنیدن این کلمه ممکن است به یک روز واقعاً بسیار بد فکر کنید. درواقع، این کلمه در آلمانی کاملاً معنای متفاوت یا شاید بتوان گفت معنای مخالفی دارد. Hell در زبان آلمانی به معنای «روشن»، «نور»، «منصفانه» یک صفت همه کاره بوده که میتواند برای توصیف بسیاری از چیزها استفاده شود: آب و هوا، میزان نور در یک اتاق، چهره یک نفر، رنگ و غیره. پس تعجب نکنید اگر یک آلمانی زبان آسمان را با واژه hell توصیف کند!
مثال:
Es wird langsam hell.
Day is dawning.
روز درحال روشن شدن است. (کمکم هوا دارد روشن میشود)
Der Künstlers Gemälde ist hellblau.
The artist’s painting is light blue.
نقاشی این هنرمند آبی روشن است.
5- womit (قید.)
این قید رایج آلمانی یک همزاد انگلیسی با معنای بسیار متفاوت دارد. اگر سر کلاس زبان آلمانی این کلمه را شنیدید باید بدانید که معلم آلمانی شما در مورد استفراغ کردن صحبت نمیکند! این واژه بهمعنای «به موجب آن»، «با کجا»، «با کدام» یا «با چه چیزی» است. اگرچه استفاده از این کلمه در زبان گفتاری میتواند کمی رسمی بهنظر برسد، اما در متون نوشتاری بسیار رایج است. پس اگر در متون گوته یا شیلر با این واژه مواجه شدید باید مطمئن باشید که آنها در مورد استفراغ کردن صحبت نمیکنند.
مثال:
Das Messer، womit ich schneide ist scharf.
The knife with which I am cutting is sharp.
چاقویی که با آن میبرم تیز است.
Womit verdient er sein Brot?
What does he do for a living?
شغل او چیست؟
6- Schmuck (اسم مذکر)
اگر واقعاً در شهر نیویورک بزرگ شده باشید، یا در نزدیکی یک جامعه یهودی بزرگ، احتمالاً خطاب به شما از واژه schmuck استفاده شده است و یا خود شما از این واژه برای خطاب قرار دادن کسی استفاده کرده اید. schmuck در انگلیسی آمریکایی یک کلمه تحقیرآمیز با ریشه یهودی بوده بهمعنای کسی که احمق است. بااینحال، اگر کسی را به آلمانی Schmuck خطاب کنید، احتمالاً عکسالعملی را که انتظار داشتید دریافت نخواهید کرد. Schmuck در آلمانی میتواند به معنای “جواهرات” باشد، و این کلمه احتمالاً آخرین واژهای خواهد بود که بخواهید با استفاده از آن به کسی توهین کنید.
مثال:
Der Schmuck der Königin ist unbezahlbar.
The queen’s jewelry is priceless.
جواهرات ملکه قیمتی ندارد.
Der gesamte Schmuck fiel ihren Erben zu.
All the jewelry went to her heirs.
تمام جواهرات به وارثان او رسید.
8. Wiener (صفت.)
مانند Fahrt، وینر نیز یکی دیگر از واژههای کلاسیک آلمانی است که زبانآموزان انگلیسیزبان با شادی در اوایل یادگیری با آن آشنا میشوند. Wiener ، یا “وینی”، به مردم یکی از زیباترین شهرهای جهان، یعنی شهر وین (وین) اشاره دارد! این واژه همچنین هر چیزی را که از وین آمده است توصیف میکند، مانند: Wiener Schnitzel بهمعنای “شنسل وینی”. اگر من جای شما بودم، از دوست جدید اتریشی خود معنی کلمه Wiener را به انگلیسی نمیپرسیدم. مطمئناً این واژه را هزاران بار شنیدهاند!
مثال:
Franz Schubert war Wiener.
Franz Schubert was Viennese.
فرانتس شوبرت وینی بود.
Das Wiener Klima ist schön.
The Viennese climate is beautiful.
آب و هوای وین زیبا است.
9.damit (قید یا حرف ربط)
این یکی دیگر از قیدهای آلمانی بوده که معنای همزاد آن در زبان انگلیسی بسیار متفاوت است. نه، دوست آلمانی شما از دست شما عصبانی نیست یا با گفتن این کلمه نمیخواهد ابراز نارضایتی کند. Damit که در انگلیسی به معنی “لعنت به آن” است، در زبان آلمانی اغلب بهمعنای «با آن»، «با این» یا «بهواسطه» است، اما ممکن است به معنای «به این دلیل» یا «با این گفته» نیز باشد. ” مواجه شدن با این قید در زبان آلمانی نسبتاً معمول است، بنابراین سعی کنید معنی انگلیسی آن را فراموش کنید!
Damn it, why doesn’t the German language throw us a bone?!
لعنتی، چرا زبان آلمانی به ما یکم آسان نمیگیرد؟!
مثال:
Hör auf Damit!
Cut it out!
بس کن!
Ich habe nichts damit zu tun!
I have nothing to do with it!
من کاری بهش ندارم!
10. Fuchs (اسم مذکر)
با کمال تعجب، این کلمه آلمانی اغلب در مکانی مانند برلین که دیدن این حیوانات کوچک زیبا رایج است، شنیده میشود. Fuchs یا “fox” کلمه خوبی برای اضافه کردن به واژگان جانورشناسی است. اگر میخواهید از آن استفاده کنید، لطفاً بهیاد داشته باشید که حرف مصوت U در زبان آلمانی “oo” تلفظ میشود. آلمانیزبانها عموماً با کلمات دشنام انگلیسی آشنا هستند و اگر این واژه را اشتباه تلفظ کنید، ممکن است دوستان آلمانی زبان شما فکر کنند شما سعی دارید چیزی نه چندان خوشایند بار آنها کنید!
مثال:
Der Fuchs ist süß aber gefährlich.
The fox is cute but dangerous.
روباه (جانوری) زیبا اما خطرناک است.
Es gibt viele Rotfüchse in Europa.
There are many red foxes in Europe.
روباههای قرمز زیادی در اروپا وجود دارد.
در این مقاله سعی کردیم شما را با واژگان آلمانی آشنا کنیم که در زبان انگلیسی هم وجود دارد اما با معنایی کاملاً متفاوت. این واژهها و معنای دقیق آنها را باید در همان سطح مقدماتی آلمانی یاد بگیریم زیرا اگر آنها را به نادرست استفاده کنید، ممکن است باعث ناراحتی و یا کژفهمی دوستان آلمانی شما شود. پس باید با احتیاط این واژگان را موقع با آلمانیزبانان صحبت استفاده کنید.
درصورتی که در یادگیری زبان آلمانی خود به راهنمایی بیشتری نیاز داشتید با ما تماس بگیرید. آموزشگاه زبان ایرانمهر با ارائه مشاوره تخصصی آماده پاسخگویی به تمامی سوالات شما در زمینه آموزش زبان است. همچنین شما میتوانید برای مشاوره و تعیین سطح رایگان و ثبتنام در دورههای آموزش زبان انگلیسی، آلمانی، فرانسوی و سایر زبانها فرم مشاوره رایگان را پر نمایید. کارشناسان آموزش در اسرع وقت با شما تماس گرفته و پاسخگویی سوالات شما خواهند بود.
بیشتر بخوانید:برای حرفهای شدن، این 12 عبارت آلمانی را یاد بگیرید
بیشتر بخوانید: حروف ندا و کلمات تعجبی (Interjections) در زبان آلمانی
مطالب مفید بود .
سلام وقت بخیر ممنونم از شما
موفق باشین