یادگیری زبان فرانسه از همان ابتدا میتواند یک تجربه هیجانانگیز باشد. یعنی نه تنها هیجان انگیز، بلکه میتواند دلهرهآور هم باشد. در کل اینکه بتوانید در یک زبان کاملا متفاوت، به الفبای آن زبان مسلط شوید و صدای عجیب و غریب فرانسوی u را تمرین کنید؛ میتواند هم هیجان انگیز و هم ترسناک باشد. وقتی برای یادگیری این زبان، خود را با قوانین فرانسوی غرق میکنید، با سایر پیچیدگیها در زبان فرانسه هم آشنا میشوید که از آنها میتوان به زبان رسمی در مقابل زبان غیررسمی اشاره کرد. اما بیایید از موضوع مقاله دور نشویم. شاید مهمترین بخش در یادگیری زبان فرانسه، یادگیری افعال پرکاربرد فرانسوی باشد.
هیجان زده نیستید؟ خوب، هیجان زده شوید!
نه تنها یادگیری افعال رایج فرانسوی جالب است، بلکه دانستن آنها بسیار مفید خواهد بود. زیرا همانطور که حدس میزنید، در بسیاری از مکالمات و گفتگوها مورد استفاده قرار میگیرد.
چرا افعال رایج فرانسوی را یاد بگیریم؟
با توجه به کتاب “A Frequency Dictionary of French”، کلمات خاصی در زبان فرانسه وجود دارند که بیشتر از سایر لغات استفاده میشوند. این فرهنگ لغت حاوی صفتها، اسمها و قیدهاست؛ اما مهمتر از همه، لیستی از افعال رایج و متداول در زبان فرانسه را بیان میکند.
اما چرا باید به این افعال اهمیت دهید؟ این همه نکته در زبان فرانسه وجود دارد، چرا برویم افعال رایج در زبان فرانسه را یاد بگیریم؟ اشتباه میکنید. افعال، بخش جداییناپذیر جملات کامل فرانسوی هستند. علاوه بر این، از آنجا که این افعال بسیار رایج هستند، کاربرد زیادی هم دارند و برای زبانآموز فرانسوی که تازه شروع به یادگیری کرده است، بسیار مفید خواهند بود.
بسیار خوب، منتظر چه هستید؟ به 10 فعل پرکاربرد فرانسوی نگاه کنید و از آنها در مکالمات و جملهبندیها، استفاده نمایید.
1. Être (to be)
بسیارخوب، این هم از نامشخصترین فعل رایج در زبان فرانسه. تعجب میکنید؟ به کاربرد فعل «to be» و صرف آن به کمک «am، is و are» در زبان انگلیسی فکر کنید تا به کاربرد فعل «être» در زبان فرانسه پی ببرید. با اینکه این فعل در حالت «to be» مورد استفاده قرار میگیرد، اما به تنهایی میتواند به عنوان فعلی پشتیبان در افعال مرکب مورد استفاده قرار گیرد. اگر چه فعل «être» فعلی بیقاعده است، با به خاطر سپردن آن میتوانید تا حد زیادی از آن استفاده کنید.
Jesuis un homme. (I am a man.)
Tues une femme. (You are a woman.)
Ilest (He is a professor.)
Elleest (She is a professor.)
Noussommes étudiants. (We are students.)
Vousêtes (You are professors.)
Ilssont étudiants. (They are students.)
Ellessont étudiantes. (They are students.)
2. Avoir (to have)
دومین فعل رایج فرانسوی، فعل «avoir» است که با معنی «to have» مورد استفاده قرار میگیرد و فعلی بیقاعده است. درست مثل فعلêtre ، این فعل هم برای ساختن افعال مرکب مورد استفاده قرار میگیرد. اما فعلا نباید به این موضوع فکر کنیم.
صرف فعل را در جملات زیر در نظر بگیرید:
J‘aiun chat. (I have a cat.)
Tuas un chien. (You have a dog.)
Il/ellea un livre. (He/she has a book.)
Nousavons des stylos. (We have some pens.)
Vousavez des crayons. (You have some pencils.)
Ils/ellesont des livres. (They have some books.)
3. Aller (to go)
آیا این کلمه یک پرنده است؟ نه… یک هواپیما است؟ باز هم نه. این کلمه، فعلی بیقاعده است. در این افعال پرکاربرد میتوانم روندی یکسان را مشاهده کنم؛ بیقاعده بودن آنها. به هر حال، فعل «aller»، فعل بسیار پرکاربرد و مفیدی است و معنای آن هم «to go» است. مانند فعل «être» و «avoir» این فعل هم در افعال مرکب مورد استفاده قرار میگیرد و بیشتر در وجه آینده (future tense) کاربرد دارد.
مثالهای زیر را در نظر بگیرید:
Jevais au magasin. (I’m going to the store.)
Tuvas à l’école. (You’re going to school.)
Il/elleva chez moi. (He/she is going to my place.)
Nousallons à l’université. (We’re going to the university.)
Vousallez à la discothèque. (You’re going to the dance club.)
Ils/ellesvont à la banque. (They’re going to the bank.)
4. Pouvoir (to be able to)
با اینکه فعل Pouvoir، فعلی بیقاعده است، میتواند با معنای “can” در زبان انگلیسی مورد استفاده قرار گیرد. این یک فعل بسیار متداول و پرکاربرد است و معمولا برای بیان درخواست و سفارش در رستورانها، هتلها و فروشگاهها، در ساختار شرطی مورد استفاده قرار میگیرد.
مثالهای زیر را در نظر بگیرید:
Jepeux parler français. (I can speak French.)
Tupeux parler anglais. (You can speak English.)
Il/ellepeut (He/she can read.)
Nouspouvons (We can go.)
Vouspouvez (You can ask.)
Ils/ellespeuvent (They can eat.)
5. Vouloir (to want)
از بسیاری جهات، صرف فعل «vouloir» شبیه صرف فعل «pouvoir» است. این فعل معادل “to want” در زبان انگلیسی است و باز هم برای بیان درخواست در ساختاری شرطی مورد استفاده قرار میگیرد.
مثالهای زیر را در نظر بگیرید:
Jeveux un livre. (I want a book.
Tuveux un stylo. (You want a pen.)
Il/elleveut des crayons. (He/she wants some pencils.)
Nousvoulons un chat. (We want a cat.)
Vousvoulez un chien. (You want a dog.)
Ils/ellesveulent un café. (They want a coffee.)
6. Faire (to do)
بدون فعل «to do» چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟ احتمالا کار زیادی نمیتوانیم انجام دهیم. فعل «Faire» در زبان فرانسه به معنی «To do» یا «to make» است و مثل سایر فعلهای این لیست، نه تنها در واژگان، بلکه در قوانین گرامری هم کاربرد زیادی دارد. برای مثال از آن میتوان در عبارات ضروری یا دستوری مانند Faites vos devoirs استفاده کرد (مشقت را بنویس!). همانطور که حدس میزنید، این فعل هم بیقاعده است.
مثالهای زیر را در نظر بگیرید:
Jefais mes devoirs. (I’m doing my homework.)
Tufais la lessive. (You’re doing the laundry.)
Il/ellefait un gâteau. (He/she makes a cake.)
Nousfaisons des biscuits. (We’re making cookies.)
Vousfaites une tasse de café. (You’re making a cup of coffee.)
Ils/ellesfont leur travail. (They’re doing their work.)
7. Parler
(To speak)
بالاخره به فعلی باقاعده میرسیم. فعل parler)to speak) فعلی باقاعده است و از الگوی معمولی در صرف افعال باقاعده «افعال با پسوند-er » پیروی میکند که در تمام آنها «er» انتهای فعل حذف میشود و پسوند دیگری اضافه میگردد. این فعل، فعلی بسیار پرکاربرد در زبان فرانسه است و از آن برای پرسش سوال Parlez-vous français (آیا شما به زبان فرانسه صحبت می کنید؟) هم استفاده میشود.
مثالهای زیر را در نظر بگیرید:
Je parlefrançais. (I speak French.)
Tu parles (You speak English.)
Il/elle parle (He/she speaks Spanish.)
Nous parlons (We speak Dutch.)
Quelle langue parlez-vous ?(Which language do you speak?)
Ils/elles parlent (They speak German.)
8. Demander (to ask)
بسیار خوب، ما اینجا چه داریم؟ یک فعل باقاعدهی دیگر! همانطور که فعل parler باقاعده است، demander هم یک فعل باقاعده و به معنای “to ask” است. گیج نشوید! اگر چه از demander میتوان با معنای «to ask» استفاده کرد، اما اصطلاح «poser une question» به معنی «سوال پرسیدن» است. به هر حال، «poser» هم یک فعل باقاعده با پسوند «-er» است.
موفق باشید!
مثالهای زیر را در نظر بگیرید:
Je demandede l’aide. (I ask for help.)
Tu medemandes (You ask me why.)
Il/elle demandeun stylo. (He/she asks for a pen.)
Nous demandonsun café et un thé. (We ask for a coffee and a tea.)
Vous demandezque le professor explique le test. (You ask the professor to explain the test.)
Ils/elles demandentquelque chose à (They ask for something to eat.)
9. Savoir (to know)
آماده موقعیتی هستید که در آن، ترجمههای فرانسوی و انگلیسی کاملا مطابقت نداشته باشد؟ بسیار خوب، زیاد خودتان را اذیت نکنید. همانطور که بین «demander» و «poser» تمایز وجود دارد، پس بین savoir») to know») و connaître)to know) هم تمایز وجود دارد. بیایید این دو فعل را اینگونه تشخیص دهیم که savoir به معنی «to know something» است. این فعل، فعلی بیقاعده است.
مثالهای زیر را در نظر بگیرید:
Jesais parler français. (I know how to speak French.)
Tusais que j’aime les langues. (You know that I like languages.)
Il/ellesait parler anglais. (She knows how to speak English.)
Noussavons (We know everything.)
Quesavez-vous ? (What do you know?)
Ils/ellessavent. (They know.)
10. Venir (to come)
این فعل را آخر از همه معرفی میکنیم ولی این دلیل بر کم اهمیت بودن آن نیست. فعل «venir» به معنی (to come) است و فعلی بیقاعده است.
مثالهای زیر را در نظر بگیرید:
Jeviens de Paris. (I come from Paris.)
Tuviens de Toronto. (You come from Toronto.)
Il/ellevient à midi. (He/she is coming at noon.)
Nousvenons de Tokyo. (We come from Tokyo.)
D’oùvenez-vous ? (Where do you come from?)
Ils/ellesviennent à minuit. (They’re coming at midnight.)
آیا میخواهید افعال فرانسوی پرکاربرد بیشتری یاد بگیرید؟ 14 فعل بعدی را هم در نظر بگیرید:
Diremeans “to say,”
گفتن، بیقاعده
Devoirmeans “to have to/must,”
مجبور بودن، بیقاعده
Donnermeans “to give,”
(چیزی را به کسی) دادن، باقاعده
Falloirmeans “to need to/to be necessary,”
نیاز بودن، لازم بودن، بیقاعده
Trouvermeans “to find,”
پیدا کردن، باقاعده
Mangermeans “to eat,”
خوردن، باقاعده
Rendremeans “to return/to give back,”
پس دادن، بازگرداندن، باقاعده
Mettremeans “to put,”
گذاشتن، بیقاعده
Restermeans “to stay,”
ماندن، باقی ماندن، باقاعده
Tenirmeans “to hold,”
نگه داشتن، بیقاعده
Prendremeans “to take”
گرفتن، بیقاعده
Passermeans “to pass”
گذشتن، عبور کردن، باقاعده
Comprendremeans “to understand,”
فهمیدن، درک کردن، بیقاعده و شبیه «prendre» صرف میشود.
به خاطر داشته باشید، این افعال پرکاربردترین افعال فرانسوی هستند. در حقیقت، افعال زیادی در زبان فرانسه وجود دارند. اما این نکته را هم به خاطر داشته باشید که زبان فرانسه فقط یادگیری افعال مختلف نیست. سایر کلمات را فراموش نکنید و حتما صفات، حروف اضافه و ضمایر نسبی را هم یاد بگیرید.
بیشتر بخوانید: هفت اپلیکیشن برای تقویت واژگان به زبان فرانسه
بیشتر بخوانید: چهار قدم برای خودآموزان زبان فرانسه
نظر خود را با ما در میان بزارید