IRANMEHR
آینده از آن توست
لوگو ایرانمهر
+
آموزش گرامر On و In در زبــان انگلیسی با ذکر مثال و تمرین
امتیاز کاربران: 5/5
نویسنده: ایرانمهر
28 مهر 1403

آموزش گرامر On و In در زبان انگلیسی با ذکر مثال و تمرین

حروف اضافه اجزای ضروری دستور زبان انگلیسی هستند و به عنوان رابط هایی عمل می کنند که بین کلمات یک جمله ارتباط برقرار می کنند. آنها با نشان دادن زمان، مکان، جهت و موارد دیگر زمینه حیاتی را فراهم می کنند. تسلط بر استفاده صحیح از حروف اضافه برای دستیابی به وضوح و دقت در ارتباطات حیاتی است، زیرا انتخاب یک حرف اضافه می تواند به طور قابل توجهی معنای جمله را تغییر دهد.

در این مقاله از مجموعه مقاله های آموزشی موسسه زبان ایرانمهر به طور خاص روی حروف اضافه «on» و «in» تمرکز خواهیم کرد. این دو حرف اضافه اغلب در مکالمه و نوشتن روزمره استفاده می‌شوند، اما اغلب چالش‌هایی را برای زبان‌آموزان و حتی زبان‌آموزان به وجود می‌آورند. درک زمان استفاده از «on» در مقابل «in» می‌تواند به جلوگیری از اشتباهات و سوء تفاهم‌های رایج کمک کند و منجر به ارتباطات واضح‌تر و مؤثرتر شود.

هدف این مقاله بررسی قوانین استفاده و آموزش گرامر On و In در زبان انگلیسی  است. ما کارکردهای متمایز آنها را به عنوان حروف اضافه زمان و مکان بررسی خواهیم کرد، مثال‌های متعددی برای نشان دادن این کاربردها ارائه می‌کنیم و تفاوت‌های کلیدی بین آنها را برجسته می‌کنیم. در پایان این مقاله، خوانندگان درک جامعی از نحوه استفاده صحیح و مطمئن از “on” و “in” در زمینه های مختلف به دست خواهند آورد.

دوره های آموزش زبان انگلیسی

دوره های حضوری انگلیسی ایرانمهر
دوره حضوری  آموزش زبان انگلیسی برای کودکان
دوره حضوری آموزش زبان انگلیسی برای نوجوانان
دوره حضوری آموزش زبان انگلیسی برای بزرگسالان

مروری اجمالی بر مبحث حروف اضافه

در فرآیند آموزش زبان انگلیسی، حروف اضافه ( prepositions)  کلماتی معرفی میشوند که اسم ها، ضمایر یا عبارات را به کلمات دیگر در یک جمله پیوند می دهند و زمینه ای اساسی در مورد روابط، جهت، زمان و حالت ( manner) ارائه می دهند. آنها به تعیین چگونگی ارتباط عناصر مختلف در یک جمله با یکدیگر کمک می کنند و وضوح و دقت ارتباط را افزایش می دهند. در زبان انگلیسی، حروف اضافه معمولاً قبل از مفعول خود قرار می‌گیرند و عباراتی را تشکیل می‌دهند که عملکردهای گرامری مختلفی را انجام می‌دهند، مانند توصیف مکان، زمان یا روش.

حروف اضافه را می توان به چند نوع دسته بندی کرد، از جمله حروف اضافه زمان، مکان و جهت. درک این دسته بندی ها برای درک نحوه عملکرد حروف اضافه در یک جمله بسیار مهم است.

 

1. حرفهای اضافه زمان: این حروف اضافه زمان وقوع یک رویداد را نشان می دهند. مثال‌های رایج عبارتند از: «at»، «on» و «in». هر کدام از این حروف اضافه بر اساس نوع مرجع زمانی کاربردهای خاصی دارند. به عنوان مثال، “at” برای زمان های دقیق استفاده می شود (به عنوان مثال، “at 3 PM/ در 3 بعد از ظهر”)، “on” برای روزها و تاریخ ها استفاده می شود (مثلاً “On Monday/ روز دوشنبه”)، و “in” برای دوره های طولانی تر مانند استفاده می شود. ماه ها، سال ها یا فصل ها (به عنوان مثال، “in July/ در ژوئیه”).

 

  1. حروف اضافه مکان : این حروف اضافه مکان چیزی را توصیف می کنند. به عنوان مثال می توان به “in”، “on” و “at” اشاره کرد. برای مثال، «in» به چیزی محصور یا احاطه شده اشاره دارد (مثلاً «in the box/ در جعبه»)، ​​«on» به معنای یک سطح است (مثلاً «on the table/ روی میز»)، و «at» برای نقاط خاصی استفاده می‌شود (مثلاً، “at the station/ در ایستگاه”).

 

  1. حرفهای اضافه جهت/ directions: این حروف اضافه حرکت به سمت جهت یا مکان خاصی را نشان می دهد. مثال‌های رایج عبارتند از «to»، «into» و «through». به عنوان مثال، “to” حرکت به سمت یک مقصد را نشان می دهد (به عنوان مثال، “go to the store/ به فروشگاه بروید”)، “into” به معنای ورود (به عنوان مثال، “walk into the room/ داخل اتاق شدن”)، و “through” به معنای حرکت در یک منطقه است (مثلاً “run through the park/ دویدن میان پارک”).

 

در این مقاله، ما بر حروف اضافه “on” و “in” تمرکز خواهیم کرد، که هر دو به عنوان حروف اضافه همه کاره عمل می کنند که می توانند روابط زمان و مکان را بیان کنند. درک نحوه استفاده صحیح از “on” و “in” بسیار مهم است، زیرا آنها اغلب در زبان روزمره استفاده می شوند و می توانند به طور قابل توجهی بر وضوح ارتباط شما تأثیر بگذارند. برای مثال، گفتن «I left the book on the table/ کتاب را روی میز گذاشتم» (مکان) در مقابل «I will meet you on Monday/ دوشنبه با شما ملاقات خواهم کرد» (زمان) نشان می‌دهد که چگونه انتخاب حرف اضافه معنا و بافت جمله را تغییر می‌دهد. با بررسی قوانین و کاربردهای خاص «on» و «in»، می‌توانیم درک خود را از این حرف‌های اضافه مهم افزایش دهیم.

آموزش گرامر On و In در زبان انگلیسی با ذکر تمرین

همه چیز در مورد حرف اضافه on

در دوره زبان انگلیسی، حرف اضافه “on” به طور گسترده برای انتقال معانی مختلف بر اساس زمینه استفاده می شود. On در درجه اول روابط مکان و زمان را نشان می دهد، اما در عبارات متعدد و عبارات اصطلاحی نیز ظاهر می شود. درک انواع روش‌هایی که می‌توان «On» را به کار برد، به ایجاد ارتباط واضح‌تر و دقیق‌تر کمک می‌کند. بیایید کاربردهای اصلی “On” را بشکنیم.

حرف اضافه مکان

یکی از رایج ترین کاربردهای “On” این است که نشان دهد چیزی روی یک سطح قرار دارد یا در تماس با یک سطح است. این معنی نشان می دهد که یک شی در حال استراحت، متصل یا حمایت از چیز دیگری است.

نمونه:

The book is on the table

کتاب روی میز است.

There’s a painting on the wall

یک نقاشی روی دیوار است.

در این مثال‌ها، «On» نشان می‌دهد که اشیاء (کتاب و نقاشی) از نظر فیزیکی روی سطوح (میز و دیوار) قرار دارند یا به آن متصل هستند. این یکی از ساده ترین کاربردهای حرف اضافه است.

عبارات رایج با “On” به عنوان حرف اضافه مکان :

On the floor

روی زمین: این نشان می دهد که چیزی از نظر فیزیکی روی سطح زمین است.

مثال:

She found her keys on the floor

کلیدهایش را روی زمین پیدا کرد.

On the roof

روی پشت بام: به چیزی اطلاق می شود که بالای پشت بام قرار دارد.

مثال:

There’s a bird on the roof

یک پرنده روی پشت بام وجود دارد.

On the road

در جاده ( یا در مسیر): نشان می دهد چیزی با سطح جاده در تماس است یا روی سطح آن قرار دارد.

مثال:

The car broke down on the road

ماشین در جاده ( در راه) خراب شد.

درک این نکته ضروری است که “On” زمانی استفاده می شود که یک اتصال یا تماس با یک سطح وجود دارد، صرف نظر از ماهیت سطح. این شامل کف، دیوار، سقف، خیابان و حتی مناظر طبیعی مانند کوه ها یا رودخانه ها می شود.

نمونه های بیشتر:

There’s snow on the ground

برف روی زمین می بارد.

He left his glasses on the chair

عینکشو گذاشت روی صندلی.

در همه این موارد، “On” نشان می دهد که یک شی روی چیزی محسوس قرار دارد یا در تماس با آن قرار دارد.

حرف اضافه زمان

«On» همچنین در کلاس زبان انگلیسی و یا در مکالمات روزمره برای نشان دادن زمان‌های خاص، به‌ویژه زمانی که به روزها، تاریخ‌ها و بخش‌های خاصی از یک روز اشاره می‌شود، استفاده می‌شود. برخلاف دیگر حروف اضافه زمان، “On” معمولاً با کلمات مربوط به تقویم جفت می شود.

نمونه:

I’ll see you on Monday

دوشنبه می بینمت.

The meeting is on January 15th

جلسه 15 ژانویه است.

در این مثال‌ها، «On» به ربط دادن رویدادها به نقاط خاصی از زمان، مانند یک روز یا تاریخ خاص کمک می‌کند. استفاده از آن در این موارد مشخص می کند که چه زمانی اتفاقی خواهد افتاد.

عبارات رایج با “On” به عنوان حرف اضافه زمان :

On weekdays

در روزهای هفته: به روزهای خاص هفته به استثنای تعطیلات آخر هفته اطلاق می شود.

مثال:

The office is open on weekdays

دفتر در روزهای هفته باز است.

On my birthday

در روز تولد من: به رویداد خاصی اشاره دارد که در روز تولد یک فرد رخ می دهد.

مثال:

She always throws a party on her birthday

او همیشه در روز تولدش جشن می گیرد.

On New Year’s Day

در روز سال نو: رویدادی را مشخص می کند که در اولین روز سال جدید اتفاق می افتد.

مثال:

We celebrate with fireworks on New Year’s Day

ما با آتش بازی در روز سال نو جشن می گیریم.

هنگام استفاده از “On” برای اشاره به زمان، بسیار مهم است که به یاد داشته باشید که به جای دوره های وسیع تر، در نقاط زمانی خاص و منحصر به فرد اعمال می شود. اگر به یک هفته، ماه یا سال کامل اشاره می شود، معمولاً «in» حرف اضافه مناسب تری است.

نمونه های بیشتر:

Let’s meet on the weekend

بیایید آخر هفته همدیگر را ببینیم.

The conference starts on Friday morning

همایش از صبح جمعه آغاز می شود.

این مثال‌ها نشان می‌دهند که چگونه «On» زمان‌ها یا تاریخ‌های خاص را به اقدامات یا رویدادها مرتبط می‌کند. هنگام بحث درباره رویدادهای آینده یا گذشته به روشی دقیق، ویژگی را ارائه می دهد.

سایر کاربردهای رایج “On”

فراتر از زمان و مکان، “On” در عبارات مختلف و عبارات اصطلاحی ظاهر می شود و به ارتباطات انگلیسی عمق و ظرافت می بخشد. در این زمینه‌ها، «روی» می‌تواند معانی متفاوتی داشته باشد، اغلب بر اساس استفاده ثابت و نه قوانین On.

عبارات/ expressions با “On”:

On the phone: به شخصی اشاره دارد که از تلفن برای مکالمه استفاده می کند.

مثال:

He was on the phone with his boss when the doorbell rang

او با رئیسش تلفن بود که زنگ در به صدا درآمد.

On the way

در راه: به چیزی یا شخصی در حال عبور به سمت یک مکان اشاره دارد.

مثال:

I’m on the way to the airport.

من در راه به سمت فرودگاه هستم.

On the right track: نشان می دهد که شخصی مسیر صحیح عمل را دنبال می کند.

مثال:

Your ideas show that you’re on the right track

ایده های شما نشان می دهد که در مسیر درست هستید.

در این مثال‌ها، «on» بخشی از عبارات ثابت است که معنای آن ممکن است مستقیماً به سطوح یا زمان مربوط نباشد، بلکه به حالات، اعمال یا شرایط مربوط می‌شود. این عبارات اصطلاحی گسترده هستند و اغلب باید به عنوان عبارات مجموعه یاد شوند.

نمونه های بیشتر:

On sale ( حراج) : به اقلامی اطلاق می شود که با قیمت کاهش یافته فروخته می شوند.

مثال:

The shoes are on sale this weekend

کفش ها در آخر هفته حراج میشوند.

On vacation/ در تعطیلات: به این معنی است که شخصی از کار یا سایر مسئولیت ها مرخصی می گیرد.

مثال:

We’ll be on vacation next week

هفته آینده در تعطیلات خواهیم بود.

On duty: به شخصی اطلاق می شود که در حال کار بر اساس زمانبندی خاصی است ( شیفت).

مثال:

The nurse is on duty tonight

پرستار امشب سرکار ( شیفت) است.

عبارات اصطلاحی/ idioms با “On”:

On the edge: به صورت استعاری برای توصیف استفاده می شود کسی را در موقعیتی پرمخاطره یا پرتنش قرار دهید

مثال:

He’s on the edge because of work stress

او به دلیل استرس کاری تحت فشار است.

On fire : یعنی کسی یا چیزی فوق العاده خوب یا با انرژی زیاد عمل می کند.

مثال:

The team is on fire today, winning every game.

تیم امروز آماده است و در هر بازی پیروز می شود.

On cloud nine: این به معنای بسیار خوشحال بودن است.  ( در فارسی: روی ابرها بودن)

مثال:

She’s been on cloud nine ever since she got the promotion

او از زمانی که ارتقا پیدا کرد روی ابرها بود.

On the fence: به بلاتکلیفی یا عدم اطمینان در مورد یک تصمیم اشاره دارد. ( در فارسی پا در هوا بودن)

مثال:

I’m still on the fence about whether to accept the job offer

من هنوز نمیدانم که آیا پیشنهاد کار را بپذیرم.

On thin ice / روی یخ نازک: قرار گرفتن در یک موقعیت مخاطره آمیز را توصیف می کند، به ویژه جایی که احتمال مشکل یا شکست وجود دارد.

مثال:

He’s on thin ice with his boss after missing another deadline

او پس از از دست دادن ضرب الاجل دیگر از طرف رئیسش در خطر مواخذه است.

On the ball / روی توپ: به معنای هوشیار بودن، حواس پرتی یا بسیار شایسته بودن است.

مثال:

The manager is really on the ball when it comes to handling client issues

وقتی صحبت از رسیدگی به مسائل مشتری می شود، مدیر واقعاً روی توپ است.

این عبارات و عبارات اصطلاحی ارتباطات روزمره را غنی می کنند و “on” را به یکی از چند منظوره ترین حروف اضافه در زبان انگلیسی تبدیل می کنند.

آموزش گرامر On و In در زبان انگلیسی با ذکر مثال و تمرین

بیشتر بخوانید : حروف اضافه مکان در زبان انگلیسی

بیشتر بخوانید: آموزش گرامر متمم فاعلی( subject complement) در انگلیسی

همه چیز در مورد in

در فرآیند آموزش زبان انگلیسی، حرف اضافه “in” یکی دیگر از واژه های همه کاره است که در درجه اول به فضاهای بسته یا دوره های زمانی اشاره دارد. استفاده صحیح از آن به زمینه و متن بستگی دارد، خواه نشان دهنده مکان های فیزیکی، لحظات در زمان، یا عبارات اصطلاحی باشد. با کاوش در روش‌های مختلف استفاده از «in»، می‌توانیم درک عمیق‌تری از نحوه استفاده مؤثر از این حرف اضافه ایجاد کنیم.

حرف اضافه مکان

یکی از رایج ترین کاربردهای “in” برای زبان آموزان در کلاس زبان انگلیسی، برای نشان دادن این است که چیزی در داخل یک فضای بسته یا در محدوده های مشخص قرار دارد. این فضا می تواند فیزیکی باشد، مانند یک اتاق، یک ظرف یا یک منطقه جغرافیایی، یا انتزاعی، مانند یک گروه یا دسته.

نمونه:

The keys are in the drawer

کلیدها در کشو هستند.

She’s studying in the library

او در کتابخانه درس می خواند.

در هر دو مثال، “in” نشان می دهد که اشیاء (کلیدها، شخص) در داخل یا محصور شده توسط یک فضای خاص (کشو، کتابخانه) هستند.

عبارات رایج با “in” به عنوان حرف اضافه مکان :

In the room

در اتاق: به چیزی یا شخصی اطلاق می شود که در داخل اتاق قرار دارد.

مثال:

There’s a meeting in the room next door

یک جلسه در اتاق همسایه وجود دارد.

In the box: نشان می دهد که چیزی در یک جعبه قرار گرفته است.

مثال:

I found the necklace in the box

گردنبند را در جعبه پیدا کردم.

In the city / در شهر: دلالت بر این دارد که شخصی یا چیزی در محدوده یک شهر است.

مثال:

She lives in the city center.

او در مرکز شهر زندگی می کند.

حرف اضافه «in» تأکید می کند که شی توسط چیزی احاطه یا محصور شده است. خواه یک ساختار فیزیکی (مانند یک ساختمان) یا یک مفهوم گسترده تر (مانند گروهی از مردم) باشد، “in” ناحیه خاصی را که در آن یک عمل یا حالت وجود دارد، تعریف می کند.

نمونه های بیشتر:

There’s water in the cup

در فنجان آب هست.

The children are playing in the park

بچه ها در پارک بازی می کنند.

در تمام این موارد، “in” برای نشان دادن اینکه یک مورد یا شخص در یک منطقه یا مرز به وضوح تعریف شده قرار دارد استفاده می شود.

حرف اضافه زمان

همچنین In معمولاً برای بیان زمان استفاده می‌شود، به‌ویژه زمانی که در مورد دوره‌های بزرگ‌تری مانند ماه‌ها، سال‌ها، قرن‌ها یا بخش‌های خاصی از روز صحبت می‌شود. برخلاف «on» که به تاریخ‌ها یا روزهای خاصی اشاره می‌کند، «in» به بازه‌های زمانی وسیع‌تری اشاره دارد.

نمونه:

We’re going on vacation in July.

ما در جولای به تعطیلات می رویم.

He was born in 1985 / متولد 1364 است.

در این مثال‌ها، «in» اعمال یا رویدادها را به دوره‌های طولانی‌تر به جای نقاط دقیق زمانی مرتبط می‌کند و امکان ارجاع کلی‌تر به زمان وقوع چیزی را فراهم می‌کند.

عبارات رایج با “In” به عنوان حرف اضافه زمان :

In the morning / در صبح: به قسمتی از روز، به ویژه ساعات قبل از ظهر اطلاق می شود.

مثال:

I usually go for a run in the morning

من معمولاً صبح برای دویدن می روم.

In the 21st century / در قرن بیست و یکم: نشان دهنده یک بازه 100 ساله است که رویدادها یا تحولات آن دوره را نشان می دهد.

مثال:

Technology has advanced rapidly in the 21st century

فناوری در قرن بیست و یکم به سرعت پیشرفت کرده است.

In winter / در زمستان: به فصل اطلاق می شود که به معنای دوره زمانی وسیع تری در سال است.

مثال:

We go skiing in winter every year

ما هر سال در زمستان به اسکی می رویم.

هنگام استفاده از “in” برای صحبت در مورد زمان، رویداد یا اقدامی را پیشنهاد می کند که در یک بازه خاص اتفاق می افتد، بدون تعیین روز یا تاریخ خاص. این استفاده از “in” به هنگام بحث در مورد رویدادها در یک محدوده زمانی انعطاف پذیری می دهد.

نمونه های بیشتر:

The project is due in three weeks

تاریخ تحویل پروژه تا سه هفته دیگر است.

They got married in Ma

در اردیبهشت ماه ازدواج کردند.

در این موارد، «in» نشان‌دهنده یک بازه زمانی است که در آن چیزی اتفاق می‌افتد، به جای یک لحظه خاص، بر بازه زمانی تأکید می‌کند.

سایر کاربردهای رایج “In”

فراتر از کاربردهای تحت اللفظی آن از زمان و مکان، “in” در انواع عبارات اصطلاحی و عبارات نیز ظاهر می شود که ممکن است به قوانین سختگیرانه محصور کردن یا چارچوب های زمانی پایبند نباشد. این عبارات معانی خاصی را منتقل می کنند و اغلب باید به عنوان عبارات مجموعه ای حفظ شوند.

عبارات/ expressions با “In”:

In a hurry / در عجله: به کسی اطلاق می شود که برای زمان عجله یا فشار می آورد.

مثال:

She left the house in a hurry this morning.

او امروز صبح با عجله از خانه خارج شد.

In trouble / در مشکل: کسی را توصیف می کند که مشکلات یا مشکلاتی را تجربه می کند.

مثال:

He knew he was in trouble after missing the deadline

او می دانست که پس از از دست دادن ضرب الاجل، مشکل دارد.

In love / عاشق: حالت عاطفی دلبستگی عمیق به کسی یا مراقبت از او را بیان می کند.

مثال:

They’ve been in love for years

آنها سالها عاشق بودند.

این عبارات به طور گسترده در گفتار روزمره مورد استفاده قرار می گیرند، و اگرچه شامل حرف اضافه “in” می شوند، اما معنای عبارات اغلب فراتر از مرزهای فیزیکی یا زمانی گسترش می یابد.

نمونه های بیشتر:

In charge / مسئول: به شخصی اطلاق می شود که مسئول چیزی یا رهبری گروهی است.

مثال:

She’s in charge of the sales team

او مسئول تیم فروش است.

In demand/ پر طرفدار : چیزی را توصیف می کند که محبوب یا بسیار مورد توجه است.

مثال:

His skills are in demand in the tech industry

مهارت های او در صنعت فناوری مورد تقاضا است.

In a good mood / سرحال یا خوش اخلاق: نشان دهنده احساس شادی یا مثبت بودن شخصی است.

مثال:

He was in a good mood after receiving the news

او پس از دریافت خبر، حالش خوب بود.

عبارات اصطلاحی/ idioms با “In”:

In the Loop: به معنی در جریان یک فرآیند قرار گرفتن است.

مثال :

Make sure to keep me in the loop about any updates

مطمئن شوید که من را در جریان هر به روز رسانی قرار دهید.

In full swing / در نوسان کامل: فعالیتی را توصیف می کند که کاملاً فعال یا پر تب و تاب است.

مثال:

The party was in full swing by the time we arrived

تا زمانی که ما رسیدیم، مهمانی در اوج بود.

In the long run / در دراز مدت: به چیزی اطلاق می شود که در یک دوره طولانی اتفاق می افتد.

مثال:

It may seem tough now, but in the long run, it will be worth it

ممکن است اکنون سخت به نظر برسد، اما در دراز مدت ارزشش را دارد.

In the nick of time / در زمان کوتاه: یعنی کاری را درست قبل از اینکه خیلی دیر یا درست در آخرین لحظه ممکن انجام دهید. ( در فارسی: لب مرز)

مثال:

He arrived in the nick of time to catch the last train

او در آخرین لحظه برای سوار شدن به آخرین قطار رسید.

In the dark / در تاریکی: بی اطلاع بودن یا بی اطلاع نگه داشتن کسی از وقایعی.

مثال:

They kept us in the dark about their decision until the last minute

آنها ما را تا آخرین لحظه در مورد تصمیم خود در تاریکی نگه داشتند.

In hot water / در آب گرم: بیانگر مشکل یا موقعیت دشوار است.

مثال:

She found herself in hot water after missing the deadline

او پس از از دست دادن مهلت، خود را در شرایط دشواری پیدا کرد.

این عبارات اصطلاحی انعطاف پذیری «in» را در انتقال ایده ها، شرایط یا حالات انتزاعی نشان می دهند.

آموزش گرامر On و In

In در مقایسه با on

درک تفاوت ها و شباهت های بین “on” و “in” برای تسلط بر استفاده از آنها بسیار مهم است. در حالی که این دو حرف اضافه اغلب نقش های متفاوتی را ایفا می کنند، مواردی وجود دارد که ممکن است بسته به زمینه، اشتباه گرفته شوند یا حتی به جای یکدیگر استفاده شوند. این بخش هم تداخل ها و هم تمایزات آنها را به روشی دقیق بررسی می کند.

شباهت ها

موقعیت‌های خاصی وجود دارد که در آن‌ها می‌توان «on» و «in» را به جای یکدیگر به کار برد، اگرچه معانی ممکن است بر اساس زمینه یا ترجیحات منطقه‌ای متفاوت باشند.

نمونه هایی از شباهت ها:

She’s on the bus / او در اتوبوس است در مقابل She’s in the bus / او در اتوبوس است:

هر دو «on» و «in» را می‌توان در این زمینه استفاده کرد، اگرچه «on» بیشتر در هنگام اشاره به حمل‌ونقل عمومی استفاده می‌شود، در حالی که «in» ممکن است نشان‌دهنده حضور فیزیکی در داخل یک وسیله نقلیه (به عنوان مثال، یک ماشین شخصی) باشد.

He’s on the team / او در تیم است در مقابل He’s in the team / او در تیم است:

در انگلیسی آمریکایی، ” on the team ” ترجیح داده می شود، در حالی که انگلیسی بریتانیایی گاهی اوقات از ” in the team ” استفاده می کند. هر دو این ایده را منتقل می کنند که فردی عضو یک گروه است.

She’s on a meeting/  او در  جلسه است در مقابل She’s in a meeting / او در جلسه است:

در استفاده عادی و روزمره،  هر دو قابل استفاده هستند، اگرچه ” in a meeting ” به طور گسترده ای به عنوان صحیح پذیرفته شده است، در حالی که ” on a meeting ” گاهی اوقات در گفتار محاوره ای استفاده می شود.

چرا این اتفاق می افتد:

همپوشانی اغلب در عبارات مربوط به گروه ها یا مشارکت رخ می دهد، زیرا تفاوت های ظریف مکان اهمیت کمتری دارد. انتخاب بین «on» و «in» گاهی اوقات می‌تواند به کاربرد اصطلاحی یا تغییرات منطقه‌ای در انگلیسی بستگی داشته باشد.

نمونه های بیشتر:

The children are playing in the field / کودکان در حال بازی در زمین هستند در مقابل The children are playing on the field / کودکان در زمین بازی می کنند.

“on” ممکن است روی سطح (منطقه باز) تمرکز کند، در حالی که “in” می تواند به معنای قرار گرفتن در داخل مرزهای زمین بازی باشد.

We’re in the building / ما در ساختمان هستیم در مقابل  We’re on the building/ روی ساختمان هستیم.

“on the building” ممکن است برای قرار گرفتن در بالا (مانند سقف) استفاده شود، در حالی که “in the building/ در ساختمان” به معنای محصور شدن در ساختار آن است.

در این موارد، اولویت‌های زمینه و منطقه‌ای، انتخاب حرف اضافه را هدایت می‌کنند، اگرچه هر دو گزینه ممکن است بسته به هنجارهای استفاده از نظر گرامری قابل قبول باشند.

تفاوت ها

اگرچه گاهی اوقات «on» و «in» می‌توانند همپوشانی داشته باشند، اما معمولاً کاربردهای متمایزی دارند که بدون تغییر معنی نمی‌توانند جایگزین یکدیگر شوند. درک این تفاوت ها کلید استفاده صحیح از آنهاست.

تفاوت های کلیدی در استفاده:

  1. مکان:

“on”: به سطوح یا چیزهایی اطلاق می شود که بالای چیزی قرار دارند.

مثال:

The book is on the table

کتاب روی میز است.

“in”: به فضاها یا مناطق بسته اشاره دارد.

مثال:

The book is in the drawer.

کتاب در کشو است.

توضیح:

“on” چیزی را نشان می دهد که روی سطح شی دیگری قرار دارد، در حالی که “in” نشان می دهد که توسط چیزی احاطه شده یا درون آن محصور شده است. نمی توانید بگویید ” The book is in the table / کتاب در میز است” زیرا میز یک فضای بسته نیست.

  1. زمان:

“on”: برای روزها و تاریخ های خاص استفاده می شود.

مثال:

I’ll see you on Monday

من شما را  دوشنبه می بینم.

“In”: برای ماه ها، سال ها و دوره های طولانی تر استفاده می شود.

مثال:

We’ll meet in November

ما در نوامبر ملاقات خواهیم کرد.

توضیح:

«on» به لحظات مشخص‌تری در زمان اشاره دارد، در حالی که «in» بازه‌های زمانی وسیع‌تری را پوشش می‌دهد. گفتن ” I’ll see you in Monday / دوشنبه می بینمت” نادرست است، زیرا “in” در روزهای خاصی کار نمی کند.

  1. حمل و نقل:

“on”: برای حمل و نقل عمومی یا وسایل نقلیه بزرگ استفاده می شود.

مثال:

He’s on the train

او در قطار است.

“in”: برای وسایل نقلیه کوچکتر و بسته مانند اتومبیل استفاده می شود.

مثال:

She’s in the car

او در ماشین است.

توضیح:

«on» معمولاً برای حالت‌های حمل‌ونقل استفاده می‌شود که می‌توانید آزادانه در داخل آن حرکت کنید (اتوبوس، قطار، هواپیما)، در حالی که «in» برای فضاهای محدودتر (ماشین، تاکسی) استفاده می‌شود.

تفاوت های بیشتر در استفاده :

  1. عبارات/ expressions:

“on”: اغلب در عبارات اصطلاحی مربوط به سطوح، ارتباطات یا وضعیت استفاده می شود.

مثال:

She’s on the phone.

او در حال مکالمه است.

“in”: معمولاً در عبارات اصطلاحی استفاده می شود که نشان دهنده درگیری، حالت یا شرایط است.

مثال:

He’s in a meeting

او در یک جلسه است.

توضیح:

“on” اغلب حس در تماس بودن یا ارتباط با چیزی را منتقل می کند، در حالی که “in” به قرار گرفتن در یک شرایط، فعالیت یا حالت خاص مربوط می شود. به عنوان مثال، “on the phone” به عمل صحبت از طریق یک دستگاه اشاره دارد، در حالی که “in the meeting/ در یک جلسه” به مشارکت در فعالیت خود جلسه اشاره دارد.

  1. موقعیت و حالت/ location and position:

“on”: چیزی را در تماس با یک سطح توصیف می کند.

مثال:

The painting is on the wall

نقاشی روی دیوار است.

“in”: چیزی را در داخل یا در محدوده یک فضا توصیف می کند.

مثال:

The cat is sleeping in the box

گربه در جعبه خوابیده است.

توضیح:

“on” بر تماس با یک سطح تاکید می کند، در حالی که “in” نشان دهنده مهار در یک فضا است. قاطی کردن این حروف اضافه معنی را به شدت تغییر می دهد برای مثال، ” The painting is in the wall / نقاشی در دیوار است” نادرست است مگر اینکه به چیزی که در دیوار تعبیه شده یا در دیوار پنهان شده اشاره شود.

اشتباهات رایج

استفاده از “on” و “in” به دلیل تفاوت های ظریف آنها می تواند برای زبان آموزان در فرآیند آموزش زبان انگلیسی دشوار باشد. این بخش به برخی از رایج ترین خطاها اشاره می کند، دلیل رخ دادن آنها را توضیح می دهد و نکات عملی برای اجتناب از آنها ارائه می دهد.

  • گیج کننده بودن “on” و “in” برای عبارات زمانی

خطای رایج: استفاده از “in” به جای “on” هنگام اشاره به روزها یا تاریخ های خاص.

مثال:

I will meet you in Monday

من با شما در دوشنبه ملاقات خواهم کرد.

تصحیح: I will meet you on Monday / من با شما  دوشنبه ملاقات خواهم کرد.

توضیح: “on” برای روزهای خاصی از هفته، تاریخ ها و تعطیلات استفاده می شود. “in” به دوره های زمانی وسیع تری مانند ماه ها، سال ها یا فصل ها اشاره دارد.

نکته: هنگام تعیین یک روز، همیشه از “on” استفاده کنید. برای ماه ها، سال ها یا دوره های طولانی تر، از “in” استفاده کنید.

  • استفاده نادرست از «on» و «in» با مکان‌ها

خطای رایج: استفاده از “in” هنگام اشاره به سطوح به جای “on”.

مثال:

The book is in the table

کتاب در میز است.

تصحیح: The book is on the table / کتاب روی میز است.

توضیح: “on” برای چیزی که بالای یک سطح قرار دارد استفاده می شود، در حالی که “in” برای فضاهای بسته است. میز یک سطح است نه فضای بسته.

نکته: “on” را لمس کردن یا حمایت شدن توسط چیزی در نظر بگیرید، در حالی که “in” به معنای احاطه شدن توسط یا درون چیزی است.

  • اشتباه گرفتن “on” و “in” برای حمل و نقل

خطای رایج: گیج شدن بین “on” و “in” با شیوه های حمل و نقل، به ویژه وسایل نقلیه عمومی در مقابل وسایل نقلیه شخصی.

مثال:

He’s in the bus.

او در اتوبوس است.

اصلاح: He’s on the bus / او در اتوبوس است.

توضیح: “on” برای حمل و نقل عمومی (اتوبوس، قطار، هواپیما) استفاده می شود، در حالی که “in” برای وسایل نقلیه کوچکتر و بسته مانند اتومبیل استفاده می شود.

نکته: از “on” برای حمل و نقل که در آن می توانید آزادانه حرکت کنید و از “in” برای وسایل نقلیه کوچکتری که داخل آنها می نشینید، مانند ماشین استفاده کنید.

  • استفاده نادرست در عبارات اصطلاحی

اشتباه رایج: استفاده نادرست از حروف اضافه در عبارات اصطلاحی ( Idiomatic Expressions).

مثال:

She’s in the phone.

اصلاح: She’s on the phone/ او در حال مکالمه با تلفن است.

توضیح: برخی از عبارات اصطلاحی، مانند “on the phone” یا “on time/ به موقع” دارای حروف اضافه ثابت هستند که از قوانین معمول مکان یا زمان پیروی نمی کنند.

نکته: عبارات اصطلاحی را به عنوان عبارات ثابت که در آن حروف اضافه بخشی از عبارت هستند یاد بگیرید. آشنایی با این موارد از بروز خطا جلوگیری می کند.

  • تعمیم بیش از حد یک قانون

خطای رایج : اعمال بیش از حد قانون برای فضاها یا سطوح بسته.

مثال:

He lives on the city

تصحیح: He lives in the city. / او در شهر زندگی می کند.

توضیح: در حالی که “on” برای سطوح استفاده می شود، شهرها و کشورها مناطق محصور محسوب می شوند، بنابراین “in” در اینجا صحیح است.

نکته: وقتی به شهرها، کشورها یا مناطق بزرگتر اشاره می کنید، همیشه از “in” استفاده کنید زیرا به عنوان فضاهایی در نظر گرفته می شوند که شما را احاطه کرده اند.

با درک این اشتباهات رایج و یادگیری قوانین مرتبط با «on» و «in»، یادگیرندگان چه در کلاس زبان انگلیسی و چه در مکالمات روزمره می توانند از سردرگمی اجتناب کنند و دقت خود را در استفاده از حروف اضافه بهبود بخشند. تمرین و آشنایی با عبارات ثابت می تواند این مفاهیم را بیشتر تقویت کند.

آموزش گرامر On و In در زبان انگلیسی

سخن پایانی

در این مقاله، ما قوانین دستوری و استفاده از حروف اضافه «on» و «in» را بررسی کرده‌ایم، که دو مورد از رایج‌ترین حروف اضافه در زبان انگلیسی هستند که اغلب به اشتباه درک می‌شوند. از بحث در مورد نحوه استفاده از “on” برای سطوح و روزهای خاص، تا نحوه استفاده از “in” برای فضاهای بسته و دوره های زمانی وسیع تر، هر بخش به نقش خود به عنوان حروف اضافه مکان، زمان و فراتر از آن پرداخته است.

استفاده صحیح از “on” و “in” برای برقراری ارتباط واضح بسیار مهم است، زیرا حرف اضافه اشتباه می تواند معنی جمله را به طور قابل توجهی تغییر دهد. برای زبان آموزان و کاربران پیشرفته به طور یکسان، درک این قوانین کمک می کند تا از سردرگمی، ارتباط نادرست و خطا در نوشتن و صحبت کردن جلوگیری شود.

برای تسلط کامل بر “on” و “in”، تمرین مداوم ضروری است. هر چه بیشتر این حروف اضافه را در زبان روزمره بخوانید، بنویسید و استفاده کنید، استفاده صحیح از آنها شهودی تر می شود. سعی کنید با توجه به زمینه های خاص مورد بحث در این مقاله، آنها را در مکالمات روزانه و کارهای نوشتاری خود بگنجانید.

سوالات متداول

چه زمانی از “on” در مقابل “in” برای زمان استفاده کنم؟

 از «on» برای روزها و تاریخ‌های خاص استفاده کنید (مثلاً on Monda / دوشنبه، on January 1st/  1 ژانویه). برای ماه‌ها، سال‌ها و دوره‌های طولانی‌تر از “in” استفاده کنید (به عنوان مثال in March / در مارس، in 2024 / در سال 2024).

تفاوت “on” و “in” برای مکان ها چیست؟

 “on” برای سطوح (به عنوان مثال on the table / روی میز) استفاده می شود، در حالی که “in” برای فضاها یا مناطق بسته (مثلا in the room / در اتاق) استفاده می شود.

آیا «on» و «in» همیشه قابل استفاده به جای هم هستند؟

 در برخی متون و مفاهیم، مانند حمل‌ونقل، از هر دو می‌توان استفاده کرد (مثلاً in the bus/ در اتوبوس در مقابل on the bus/ در اتوبوس)، اما آنها اغلب بر تفاوت‌های متفاوت دلالت دارند.

بیشتر بخوانید: افعالی که Ing نمی گیرند با ذکر مثال و تمرین

بیشتر بخوانید: حروف اضافه (preposition) در زبان انگلیسی

منابع:

idioms.thefreedictionary|oxfordlearnersdictionaries|dictionary.cambridge| grammarly|learnenglish.britishcouncil

چقدر این پست برایتان مفید بود؟
1
2
3
4
5
5 از 5 از 53 رای

نظر خود را با ما در میان بزارید

لغو پاسخ

مقالات مرتبط