واقعا میتوانی در عرض یک ساعت یک زبان جدید یاد بگیری؟
«عملکرد خوب، نیازمند اشتیاق، استحکام، عزم و ارادهای است که به کمک آن بتوانید تا وقتی که به تسلط و مهارت کامل برسید، یک کار را با کیفیت کمتری انجام دهید.»
اگر اینترنت را شاهدی در نظر بگیریم، با سرعتی که دارد باعث میشود که امکان یادگیری زبان جدید سریعتر و مدت زمان آن کوتاهتر شود.
یک سال، شش ماه، سه ماه، یک ماه، یک هفته و حتی…یک ساعت
باور نمیکنید؟ هر یک از دورههای بالا را در اینترنت جستجو کنید تا افرادی را پیدا کنید که ادعا میکنند در آن مدت یک زبان جدید یاد گرفتند.
چرا این اتفاق رخ میدهد؟
دو دلیل اصلی برای آن وجود دارد:
- فروش سرعت. از دیدگاه بازاریابی، کسانی که محصولات یادگیری زبان میفروشند، به خوبی میدانند که مردم نمیخواهند چیزی یاد بگیرند. آنها فقط میخواهند تا جایی که ممکن است، خیلی سریع از وضعیت «ندانستن» به وضعیت «دانستن» تغییر حالت دهند. باور کنید، اگر کسی راهی برای دانلود زبان در مغز انسانها پیدا میکرد (مثل فیلم ماتریکس)، میتوانست بازنشسته شود و تمام آخر هفته را به تفریح و استراحت لوکسش روی کشتی تفریحیاش بپردازد.
- یادگیری، اصطلاحی مبهم است. برای اینکه بتوانیم بگوییم یک نفر زبان را «یاد گرفته» یا به آن «تسلط دارد» یا حتی در آن «ماهر و خبره» شده است یا نه، عملا معنی ندارد و این مسئله کاملا به خود شخص و زمینهای بستگی دارد که این اصطلاح در آن استفاده شده است. روشهای مختلفی برای ارزیابی تسلط ( و حتی مدارک اخذ شده) وجود دارد، اما هیچکسی نمیداند (یا اهمیتی نمیدهد) که چگونه بر اساس این مقیاسها خودش را ارزیابی کند.
برای مبحث «یادگیری» و «تسلط» هر کسی تعریف مخصوص به خودش را دارد، از این رو ادعا در اینباره زیاد است. شاید از نظر یک دانشآموز دبیرستانی، تسلط به این معنی باشد که او بتواند نمرات بالایی در امتحانات کلاسی و پایان ترم کسب کند. شاید از نظر کسی که میخواهد به کشوری مهاجرت کند، آیلس 6.5 به منزلهی تسلط کامل باشد. شاید از نظر کسی که میخواهد به کشوری مهاجرت تحصیلی کند و در دانشگاههای آنجا به تحصیل بپردازد، آیلس 7.5 تا 8.5 تسلط کامل باشد.
دوره های آموزش زبان انگلیسی |
|
دوره حضوری | آموزش زبان انگلیسی برای کودکان |
دوره حضوری | آموزش زبان انگلیسی برای نوجوانان |
دوره حضوری | آموزش زبان انگلیسی برای بزرگسالان |
تسلط برای من چه معنایی دارد؟
من شخصا معتقدم که بر اساس CEFR (مرجع چهارچوب اروپایی رایج برای زبانهای خارجی)، «یادگیری زبان خارجی» یعنی دستیابی به سطح B2 در آن زبان. سطح B2 به این معنی است که کسی بتواند به راحتی درباره موضوعات زیادی به مکالمه و گفتگو بپردازد و طی مکالمات خود تقریبا از 5000 لغت رایج در آن زبان استفاده کند.
بر اساس این تعریف، عقل میگوید نه، امکان ندارد بتوانید زبانی را در مدت یک ساعت یاد بگیرید.
اما شاید مسئله اصلی این نباشد.
چالش یک ساعته
هر زبانآموزی باید از جایی یادگیری زبان را شروع کند. همه کسانی که زبان را در سطح عالی بلد هستند، دانش و مهارتشان را مدیون دهها هزار ساعت مطالعهای هستند که استارت آن از همین شصت دقیقه خورده است.
بنابراین، موضوعی که راجع به آن صحبت میکنم «غیر ممکن بودن» یادگیری یک زبان جدید در یک ساعت نیست. اما به این سوال توجه کنید:
در یک ساعت، چقدر «میتوانیم» یاد بگیریم؟
وقتی با یکی از دوستانم به نام «Ed» که در شرکت معروف یادگیری زبان «Babbel» کار میکند صحبت کردم، شدیدا درگیر این سوال شدم که طی یک ساعت چقدر میتوان یاد گرفت؟
چون او یک چالش مطرح کرد:
من و سه نفر از ماهرترین چندزبانههای دنیا باید طی یک ساعت، تا جایی که میتوانستیم زبان رومانیایی یاد میگرفتیم. برای هر کدام از ما یک معلم بومی رومانیاییزبان در نظر گرفتند و در پایان یک ساعت باید جلوی دوربین صحبت میکردیم تا ببینیم چقدر در صحبت کردن به رومانیایی مسلط شدهایم.
من بیدرنگ این چالش را پذیرفتم و چند ماه بعد در دفتر اصلی «Babbel» بودم تا در این چالش شرکت کنم و بفهمم در این مدت زمان بسیار کوتاه، چقدر میتوانم زبان رومانیایی یاد بگیرم.
شکستن موانع برقراری ارتباط
حتی اگر هیچ دانشی هم درباره زبان رومانیایی نداشته باشید، با دیدن ویدیوی من میتوانید بفهمید که در پایان این یک ساعت، تسلط کاملی در زبان رومانیایی به دست نیاوردم، اما حداقل میتوانستم تا حدی با رومانیاییها ارتباط برقرار کنم که پیش از آن یک ساعت نمیتوانستم. اوضاع برای سه نفر دیگر هم به همین ترتیب پیش رفت. هرسه ما بعد از پایان یک ساعت به راحتی میتوانستیم چند جمله را به راحتی به آن زبان بیان کنیم. اما چگونه آن را مدیریت کردیم؟ چگونه توانستیم در آن مدت زمان کوتاه به خوبی چند جمله را یاد بگیریم؟
این یادگیری به کمک سه مولفه اتفاق میافتد:
- ذهنیت درست
- ابزار درست
- محیط درست
ذهنیت درست
وقتی در دقایق اول یادگیری یک زبان هستید، هیچجایی برای کمالگرایی وجود ندارد. در این مرحله، اشتباه و سوتفاهم در یادگیری اجتنابناپذیر است.
این نکتهای بود که باید در ابتدای چالش به عنوان یک حقیقت میپذیرفتم. هرچند حتی اگر چنین باشد، اسم «چالش» این احساس را به وجود میآورد که انگار قرار است در یک مسابقه با یکدیگر رقابت کنیم.
برای اینکه بتوانم ذهنیتم را از این افکار و کمالگراییها دور نگه دارم، نفس عمیقی کشیدم و به خودم گفتم:
«لوکا، تو نباید به این به شکل یک عملکرد یا وظیفه نگاه کنی، بلکه باید به آن به شکل عشق و ارتباط نگاه کنی. تو برای یادگیری و برقراری ارتباط اینجایی و قرار نیست که قضاوت شوی.»
من و بقیهی چندزبانهها اصلا برای «پیروز شدن» یا حتی ثابت کردن چیزی آنجا نبودیم. ما آنجا بودیم تا با مربیمان (و در نهایت با خودمان) تمرین کنیم و بتوانیم از طریق آن زبان با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم.
همچنین، میدانستم که معلم من قرار نبود مرا نقد کند یا مهارتهای زبان مرا تشریح و موشکافی کند (منظورم همان احساسی است که در کلاسهای آموزش زبان به آدم دست میدهد)، بلکه او قرار بود به من کمک کند تا جایی که میتوانم به خوبی آن زبان را یاد بگیرم و به آن مسلط شوم.
وقتی ذهنیت خود را در برابر افکار ترسناک راجع به قضاوت و عملکرد مقاوم کردم، توانستم خودم را کامل وقف این چالش کنم و موفق بشوم.
اما نه، من از قبل میدانستم که دو مولفهی «درست» دیگر را داشتم.
ابزار درست
وقتی ذهنیت خود را درست کردم، به ابزار و تجهیزاتی نیاز داشتم که بتوانم در آن یک ساعت تا جایی که ممکن است و در توانم است زبان رومانیایی یاد بگیرم.
من و هم ردههایم خوششانس بودیم، چون وقتی صحبت یادگیری زبان باشد، شرکتBabbel کارش را خوب بلد است. بنابراین، آنها به ما اجازه دادند تا قبل از شروع چالش یک ساعته، پرکاربردترین و رایجترین عبارات رومانیایی مبتدی را یاد بگیریم. در ادامه چند نمونه از این عبارتها را ذکر کردهایم:
“Ce înseamnă în engleză?”
“What does [Romanian language word] mean in English?”
کلمهی ……… (در زبان رومانیایی) به زبان انگلیسی یعنی چه؟
“Cum spui în limba română?”
“How do you say [word in other language] in Romanian?”
چگونه ……… ]کلمهای در زبان دیگر[ را در زبان رومانیایی بیان میکنید؟
“Poți să repeți te rog?”
“Can you repeat that, please?”
ممکن است آن را تکرار کنید لطفا؟
“Poți vorbi mai rar te rog?”
“Could you speak more slowly, please?”
ممکن است لطفا کمی کندتر صحبت کنید؟
“Cum se scrie asta?”
“How do you spell that?”
آن را چگونه مینویسید؟
ممکن است تعداد آنها کم به نظر برسد، اما وقتی پای یادگیری دقیق و موثر یک زبان جدید به میان میآید، این عبارات حسابی به دادتان میرسند.
برای مثال، جملهی «How do you say…?» به یکی از ده مولفهی ضروری در یادگیری موثر زبان جدید (یعنی کنشگری) مرتبط است. اگر شما خیلی سریع این عبارت را یاد بگیرید و بارها از آن استفاده کنید، یعنی نیازی به این ندارید که معلم بومیزبان به شما کلمات یا عبارات لازم و اولیه برای برقراری ارتباط را آموزش دهد، به جای آن روی اطلاعات و ورودیهای زبان خودتان کنترل دارید.
عبارت «“Can you repeat?”» نیز بسیار پرکاربرد است، چون به زبانآموز یادآوری میکند که اگر چیزی را متوجه نشد یا بخشی از مکالمه را از دست داد هیچ اشکالی ندارد. در طول آن چالش من بارها مجبور شدم از این عبارت استفاده کنم و همیشه آن را با لبخند بزرگی روی لبم بیان میکردم. به کمک آن سه کلمه، مطمئن بودم که هرگز هیچ یک از اطلاعات باارزش و مهمی را که مربی بومیزبان سعی میکرد به من آموزش دهد از دست نمیدهم.
محیط درست
برای اینکه خوب یاد بگیرید، باید در شرایط و موقعیت خوبی یاد بگیرید، یعنی خودتان را با اشخاص درستی محاصره کنید.
برای شرکت در این چالش، من کنار افراد حیرتانگیزی زیادی حضور داشتم:
– چندزبانههای موفق دیگری که حضور و اخلاق آنها انگیزهی مرا بالاتر برد تا بتوانم طی یک ساعت تا جایی که میتوانم به یادگیری زبان رومانیایی و برقراری ارتباط به آن زبان بپردازم.
-مربی من، زنی باهوش و مشتاق که خیلی تمایل داشت به من کمک کند این زبان را یاد بگیرم. از دید یک زبانآموز، تماشای شگفتی و ذوق او آن هم هر بار که میتوانستم یک جملهی رومانیایی را سرهمبندی و بیان کنم، واقعا جذاب و فوقالعاده بود. همین مسئله مرا تشویق کرد تا بهتر و سریعتر صحبت کنم. او در تمام مدت یادگیری مرا پشتیبانی کرد و هروقت اشتباهی کردم، مثبت و صبور بود و مرا راهنمایی کرد.
با حضور در شرکتی که در آن زبانآموزان متخصص و مدرسان مهربان و مسئولیتپذیر وجود داشتند، توانستم حضور در محیطی پرانگیزه و جالب را تجربه کنم. با وجود اینکه وقتی پای یادگیری یک زبان جدید به میان میآید، انگیزهی بسیار زیادی دارم؛ با حضور در چنین محیط با انگیزهای توانستم انگیزه خود را دو چندان کنم و خوشبختانه بدون هیچ مشکلی چالش را پشت سر بگذارم.
نتایج
مردم میگویند قبل از اینکه چهار دست و پا بروید، نمیتوانید راه رفتن را آغاز کنید و قبل از اینکه راه بروید، نمیتوانید بدوید. هرچند با اینکه تجربهی زیادی در یادگیری زبان جدید دارم، من هم توانستم از آن قوانین کمک بگیرم؛ حتی با اینکه نمیتوانستم طی یک ساعت به زبان رومانیایی مسلط شوم، ولی باز هم بد نبود.
امیدوارم اکنون متوجه شده باشید با وجود اینکه سیزده زبان مختلف را بلدم، برای یادگیری یک زبان جدید نمیتوانم در همان ساعات اولیه چیز زیادی یاد بگیرم (در حقیقت هرچه در توانم بود را انجام دادم). تنها کاری که از هر کدام از ما در ساعات اولیهی یادگیری زبان برمیآید هم همین است. (یعنی هرچه در توانمان است انجام دهیم).
من با وجود مولفههای مناسب، یعنی ذهنیت، ابزار و محیط درست، هر آنچه را که برای موفقیت در چالش یادگیری زبان رومانیایی لازم بود، در اختیار داشتم و با بومیهای رومانیاییزبان واقعی صحبت کردم. شما هم میتوانید با داشتن چنین تجهیزاتی، شصت دقیقه از وقت خود را صرف یادگیری کنید و کارهایی در آن مدت انجام دهید که حتی فکرش را هم نمیکردید روزی از پس آنها بربیایید.
نظر خود را با ما در میان بزارید