سال پیش من مدیریت طراحی یک برنامهی تحصیلی برای یک دورهی آموزش زبان انگلیسی را بر عهده داشتم. این دوره مشتمل بر شش سطح از beginner تا high intermediate بود و منطبق بر استانداردهای دورههای آمادگی شغلی و تحصیلی (CCRS) بود که در آن مهارتهای زندگی به صورت یکپارچه درکنار آموزش دیجیتال، آموزش اقتصادی و تعلیمات مدنی تدریس میشد. این برنامهی تحصیلی با تفاوت معناداری، پیچیدهترین برنامهی تحصیلی بود که من تا به امروز درگیر آن بودهام.
من از گذشته به برنامههای درسی توافقی علاقه نداشتهام. حتی به نظرم اینگونه برنامهریزی اثرات مخربی به همراه دارد، اما همیشه این مساله برایم بدیهی بوده که نیاز است زبانآموزان را در روند برنامهریزی تحصیلی دخیل کرد. به نظرم یکی از بزرگترین شانسهایم این بوده که همیشه در موقعیتهایی تدریس کردهام که معلم تا اندازهی زیادی برای برنامهریزی درسی مختار بوده است. در حالت ایدهآل، شخصاً برای طراحی برنامهی درسی حتی بیش از این آزادی عمل قائل هستم و معتقدم که برنامههای درسی منطبق بر گرامر و دستور زبان بیفایدهاند. به عنوان یک جایگزین مناسب در حال حاضر مشغول کار بر روی نوعی برنامهی درسی هستم که خودگردان است و به نظرم در آینده و پس از کامل شدن، این برنامه بسیار دانشآموز-محور خواهد بود.
اما پروژهای که ذکر آن رفت، برعکس، نگرش فلسفی متفاوتی را میطلبید که کاملاً با نگرش من همخوان نبود. از دید من یک برنامهی تحصیلی ذاتاً ناکامل و بیانتها است و ضرورتاً نقطهی تعادلی است میان ایدهآلها و واقعیات عملی؛ با این حال این پروژهی خاص سبب شد که من به باورهای پیشین خود به دیدهی تردید نگاه کنم.
قصد من از شرح کارمان در این پروژه، نشان دادن رضایت کامل از محصول نهایی نیست، بلکه توضیح عنصر انعطاف پذیری خلاقانهای است که در ساختار برنامهی تحصیلی گنجانده شده است: آزادی عمل. امیدوارم تلاشم برای توضیح این مفهوم کاربردی در تهیهی برنامههای تحصیلی برای کسانی که به آن نیاز دارند مفید واقع شود.
بودجهی این پروژه از طریق دولت تامین میشد و معنایش این بود که برنامهی تحصیلی مورد نظر بایستی از دستوراتی تبعیت میکرد که از پیش مشخص شده بودند که تعدادی از آنها با ترجیحات شخصی من منافات داشت. باید میپذیرفتیم که برنامهی درسی حول مجموعه لغات موضوعی (توصیف افراد، اقلام خواروبار، مسیریابی) تدوین شود. قید دیگر استفاده از مجموعه کتابهای درسی به عنوان منبع اصلی بود که هم مدرسین، هم دانشآموزان و هم دولت روی آن توافق داشتند. در عین حال معلمان برنامهی درسی جدید ممکن است موانعی بر سر راه آزادیشان در کلاس درس به وجود آورد. بنابراین یکی از اهداف من این بود که این برنامهی درسی را به چارچوبی تبدیل کنم که از معلمان حمایت کند و بتواند بر اساس آن طرح درسهایشان را بنویسند ضمن اینکه برای آنها محدودیت ایجاد نکند.
همانطور که گفته شد اجزای تشکیلدهندهی این برنامهی تحصیلی، درسهایی موضوعی حول مجموعه لغات در یک زمینهی خاص بود. به منظور انتخاب این مجموعه لغات با انجام بررسیهای گسترده و نظرسنجی از دانشآموزان، از آنها خواستیم که مهمترین موضوعات زندگی روزمره در آمریکا را برای خودشان مشخص کنند. چند مورد از موضوعات انتخابی موجب تعجب ما شد، برای مثال، معلمان و کارکنان به گروه لغات مورد استفاده در فرودگاه امتیازی کمتر از میانگین دادند اما دانشآموزان اولویت آن را بسیار زیاد میدانستند. دخیل کردن دانشآموز به این شکل به نظر من جزء اصلی یک برنامهی درسی توافقی است.
ما در ادامه با پایبندی کامل به نتایج این نظرسنجی، شش درس موضوعی را برای سطوح مختلف (هر کدام به مدت یک سال) تدوین کردیم. در این بخش بود که فضای آزادی عمل را به برنامه اضافه کردیم. به این صورت که به جای انتخاب مواد درسیای که کل زمان یک سال را به خود اختصاص دهند، شش درس اصلی تنها 60 درصد از ساعات کلاسی را در یک سال به خود اختصاص میدهند. باقی 40 درصد زمان دوره که فضای آزادی عمل است، معلمان انگیزه خواهند داشت تا موضوعات را با مشورت دانشآموزان و بر اساس ارزیابیهایی انجام شده در طول سال انتخاب کنند. حاصل کار یک برنامهی تحصیلی است که از یک سو با برنامهریزی و ساختارهای کافیاش، سرمایهگذاران را راضی خواهد کرد، و از دیگر سو به واسطهی انعطافپذیریاش میتواند به نیازهای متغیر و در حال رشد دانشآموزان پاسخ گوید (و همچنین نگرانیهای نگرشی من را تخفیف دهد).
یکی دیگر از عناصر انعطافپذیر در نحوهی برخورد با ساختارهای گرامری هدف نهفته است. ما نمیتوانستیم به طور کامل به توالی فرمهای گرامری بیتفاوت باشیم و دولت از ما میخواست ساختاری مشخص را روی کاغذ بیاوریم و به آن متعهد شویم اما میتوانستیم در این بخش نیز کمی فضای آزادی عمل فراهم کنیم.
برنامهی تحصیلی جدید زمان تدریس هر بخش را به صورت تجویزی به معلم تحمیل نمیکند بلکه چک لیستهایی را در اختیار معلمان و دانشآموزان میگذارد تا با خودارزیابی در طول سال، بدانند در طول سال و قبل از آغاز سطح بعدی فراگیری کدام ساختارهای گرامری از آنها انتظار میرود. باید به این نکته اشاره کنم که این دورهی تحصیلی رایگان بوده و دانشآموزان اجازه دارند در صورت نیاز یک سطح را مجدداً تکرار کنند. معلمان پیشرفت کلاس را در هر زمینه دنبال میکنند و دستورالعملهای لازم را بر این اساس به دانشآموزان میدهند. این برنامهی تحصیلی از خصوصیت بازگشتی برخوردار است و فرمهای دستوری و گرامری کلیدی میتوانند چندین بار در طول دوره مرور شوند.
یکی از ویژگیهای مهم لیست یادشده این است که تنها شامل مواردی است که برای موفقیت در سطح بعد ضروری میباشند. این تنها یک مورد از ابزارهای متنوع ارزیابی است که برای سنجش پیشرفت دانشآموزان مورد استفاده قرار میگیرد. دیگر ابزارهای ارزیابی عملکرد و پیشرفت دانشجویان عبارتند از: برنامهی کامپیوتری برای ارزیابی اسپیکینگ، تستهای رایج مخصوص هر بخش، تمرین ها و تست های تدوین شده توسط ناشر و …
در نهایت باز میتوان دید که این راه حل بدون ایراد نیست، اما امید است که اینگونه توافقاتی که حاصل در نظر گرفتن طرفها و ذینفعان مختلف است بتواند از یک سو سرمایهگذاران را راضی کند و به خواستههایشان برساند و هم از دیگر سو انعطاف مورد نیاز معلمان و دانشآموزان را در اختیارشان گذارد تا خود بتوانند تا حدود زیادی در مورد بهترین شیوهی یادگیری تصمیم بگیرند.
نظر خود را با ما در میان بزارید