ممکن است یادگیری زبان در مدرسه فایدهای هم داشته باشد؟
برخی از دانشآموزان بودجهی کافی برای شرکت در آموزشگاههای مختلف را ندارند و به یادگیری زبان در مدرسه اکتفا میکنند. ولی گاهی مدرسه انگیزهی یادگیری زبان جدید در آنها را کاملا نابود میکند. در مدرسه عمدتا دانشآموز را مقصر میدانند، ولی حقیقت ماجرا چیز دیگری است. دلایلی که با چند راهکار ساده میتوان آنها را کنترل کرد و ما برخی از این عوامل دل سردکننده در دانشآموزان را در مقالهی قبلی به شما توضیح دادیم. فرقی نمیکند که معلم باشید یا دانشآموز، در هر حال راهکارهایی که ارائه کردیم و قرار است در این مقاله هم به بررسی آنها بپردازیم، حتما به شما کمک میکنند.
بسیار خوب، حالا چهکار کنیم تا بهتر درس بخوانیم؟ چهکار کنیم تا از فرصتمان در مدرسه کاملا استفاده کنیم و یادگیری زبان انگلیسی به یک تفریح بزرگ تبدیل شود؟ با ما در ادامه همراه باشید تا تمام این مراحل را بررسی کنیم.
1-از زبان برای برقراری ارتباط استفاده کنید
احتمالا متوجه شدهاید که در تمام دنیا، دانشآموزان دبیرستانی یا دانشگاهی یا حتی زبانآموزها خیلی کم با زبان جدید صحبت میکنند. آنها معمولا راجع به زبان یا حقایقی دربارهی تاریخ و ادبیات آن زبان مطالعه میکنند، اما هیچکدام برای تقویت مهارتهای واقعی زبان وقت نمیگذارند.
قانون ساده و شماره یک که در هر کلاس باید رعایت شود این است که تا جایی که ممکن است در شرایط و سناریوهای مختلف از زبان استفاده کنید-این استفاده باید از طریق مکالمه، خواندن، نوشتن، گوشدادن و حتی بازی و فکر کردن باشد. در حقیقت، باید از کاربرد زبان بهره ببرید و به تئوریهای نظری کمتر توجه کنید.
چند سال قبل چیزی دیدم که کاملا خشکم زد. به طور تصادفی با چند زبانآموز نروژی آشنا شدم که در وبسایتی مشغول یادگیری زبان اسپانیایی بودند. متوجه شدم که تعداد آنها برای یک کلاس اسپانیایی بیش از دوازده نفر بود و به اتاق لابراتور رفتهاند تا با استفاده از کامپیوترهای آن با یکدیگر به زبان اسپانیایی چت کنند. با اینکه چتکردن قدرت مکالمهی شفاهی را ندارد، اما برای استفاده از زبان در زندگی روش بسیار خوب، مشوق و راحتی است.
یک معلم باید راهحل مناسبی پیدا کند تا با آن دانشآموزان در کارهایی که دوست دارند و لذت میبرند، از زبان استفاده کنند. هر چقدر کاری را انجام بدهند که از آن لذت میبرند، احتمال اینکه آن را در برنامهای روزانه تکرار کنند بیشتر است. هرچند اگر معلم شما از چنین روشی استفاده نمیکند، اینترنت را از شما نگرفتهاند ( البته امیدوارم). اینترنت پر از سخنرانیها، نوشتهها، بازیها، آوازها و پادکستهای جذاب و سرگرم کننده است. اگر اخیرا زیاد به بازیهای آنلاین مشغول شدهاید و پدر و مادرتان آن را برایتان منع کردهاند، این مقاله را به آنها نشان دهید. حتما به شما کمک میکنند تا منابع مناسبی پیدا کنید و به تقویت مهارتهای خود در زبان جدید بپردازید.
- از منابع جذابتری برای یادگیری استفاده کنید
فرقی نمیکند که در مدرسه چه کتابی به شما تدریس میشود (در مدارس ما، فعلا مدتهاست که یک کتاب کار قدیمی با Readingهای بسیار ساده تدریس میشود و نمیتوان برای آن کاری کرد). یا شما باید به دنبال منبع جذابتری برای یادگیری باشید، یا همین کتاب هرچه انگیزه دارید را از بین میبرد. به یاد داشته باشید که در اولین مراحل یادگیری یک زبان خارجی، منابعی که استفاده میکنید نقش بسیار مهمی در موفقیتهای احتمالی در آینده ایفا میکنند. اگر منابعی که استفاده میکنید خستهکننده و بیبهره باشند، این خطر وجود دارد که تاثیر منفی آن، حتی باانگیزهترین و با ارادهترین دانشآموزها را نیز ناامید کند.
بهترین منابع یادگیری، همان منابعی هستند که به خوبی سازماندهی شدهاند و برای زبانآموزان بسیار جذاب هستند. اگر منابع جذاب باشند ولی سازماندهی ضعیفی داشته باشند، دانشآموز از آن استفاده میکند ولی چیز زیادی یاد نمیگیرد. برعکس، اگر منابع به خوبی سازماندهی شده باشند ولی اصلا برای او جذاب نباشند، احتمالا دانشآموز هیچوقت به خودش زحمت بازکردن آن کتاب را نمیدهد.
متاسفانه در مدارس به دانشآموزان کتابهایی ارائه میشود که از نظر آنها در بهترین حالت خستهکننده و در بدترین حالت آزاردهنده و ملالآور هستند! برای حل این مشکل، معتقدم که معلمان باید منابعی پیدا کنند که دقیقا مختص کلاس دانشآموزهایشان در نظر گرفته شده باشد، به نظرات و پیشنهادات گوش کند و مهمتر از همه، دانش آموزان را در پروسهی انتخاب منابع شریک کند تا آنها هم منابع جذاب و مد نظر خودشان را بسازند یا پیدا کنند. (اگر معلم همراهی نکرد، هیچ اشکالی ندارد! میدان انقلاب پر از منابع رنگارنگ و جذاب است، پر از کتابهای داستان سطحبندی شده و پکیجهای آموزشی مختلف. هزینهی زیادی هم ندارند، هرکدام را که برای شما بهتر است انتخاب کنید و به صورت خودآموز به یادگیری زبان مشغول شوید. به شما قول میدهم در صورتی که سوالی برایتان پیش بیاید، معلم حتما کمکتان خواهد کرد).
- خارج از کلاس، برای یادگیری زبان، زمان بیشتری بگذارید.
وقتی در مدرسه زبان فرانسه یاد میگرفتم، نمیتوانستم منتظر کلاس بعدی بمانم. چون متاسفانه، فقط دو بار در هفته کلاس فرانسه داشتیم و اگر میخواستم منتظر کلاسها بمانم، خیلی باید صبر میکردم.
بیشتر همکلاسیهایم با دو ساعت کلاس فرانسه در هفته مشکلی نداشتند، ولی من مشکل داشتم.
پس به جای آن، تا جایی که میتوانستم زبان فرانسه تمرین میکردم. از تمام فرصتهای یادگیری که خارج از کلاس به دست میآوردم، استفاده میکردم. به همین خاطر، مهارتهای من در این زبان در مرحلهای بسیار بهتر و بالاتر از همکلاسیهایم قرار گرفت.
امروزه تعداد زیادی از زبانآموزان از همان روش همکلاسیهایم استفاده میکنند و فقط منتظر کلاس بعدی میمانند. از آنجا که زبانهای خارجی زیر مجموعهای از موضوع «مطالعه» هستند و «مطالعه» نیز زیر مجموعهای از «کار کردن» است، آنها اصلا نمیخواهند وقت باارزش خود را برای «کارکردن» روی زبان فرانسه سپری کنند!
من از این زاویه به زبان فرانسه نگاه نمیکردم. به آن به شکل رسانهی جالبی نگاه میکردم که به کمک آن میتوانستم علایق و انگیزهی خودم را پیدا کنم، پس ساعات بسیار بیشتری از وقت خود را برای تعامل و ارتباط با آن زبان سپری کردم و از آن نکات زیادی آموختم. این دقیقا همان روشی است که بومیزبانها، زبان مادریشان را یاد میگیرند.
به آن فکر کنید؛ کودکان همیشه بیشتر وقت خود را با زبان مادریشان سپری میکنند. هر روز، از همان لحظه که چشم باز میکنند، از صبح علیالطلوع تا شب، درگیر زبان مادریشان هستند. پس به همین ترتیب آن را به خوبی (مثل بلبل) یاد میگیرند. این زمان خیلی بیشتر از زمانی است که یک زبانآموز برای یادگیری زبان جدید سپری میکند. همین به تنهایی تفاوت بزرگی در مهارتهای زبان مادری و زبان دوم ایجاد میکند.
معلمها باید دانشآموزهایشان را تشویق کنند که زبان را طی برنامهای روزانه یاد بگیرند و هروقت و هرجایی که هستند به تمرین بپردازند. (این کار سختی نیست، فقط کافی است که به زبان دوم فکر کنید، به من نگویید که هیچوقت حرفی از ذهنتان عبور نمیکند). از آنجا که دانشآموزان بیشتر وقت خود را بیرون از مدرسه سپری میکنند، فرصتهای یادگیری که در خارج از کلاس به دست میآورند باید به اولین اولویت آنها برای تمرکز تبدیل شود. زمانی که این «جابهجایی» در اولویتها انجام شد، ساعت کلاسی به «کلاس جبرانی» تبدیل میشودJ چون دانشآموزها میتوانند از زمان خود برای کمک گرفتن از معلم استفاده کنند یا اگر در خارج از ساعت کلاسی با مشکلی برخورد کردهاند آن را جهت شفافسازی مطرح کنند.
- علت یادگیری زبان جدید را متوجه شوید!
دانشآموزان معمولا اصلا نمیدانند چرا زبان دوم را در مدرسه یاد میگیرند. آیا شما به خاطر دارید که در دوران مدرسه از خودتان این سوال را پرسیده باشید؟ «اصلا به چه علتی من این زبان را یاد میگیرم؟»
به احتمال زیاد اینکار را انجام ندادهاید. در بیشتر مدارس، کلاس زبان خارجی به عنوان ضرورتی برای تمام دانشآموزان در نظر گرفته شده است. علاوه بر این، انتخاب زبانهای خارجی برای دانشآموزان محدود هستند (در مدارس ایران فقط زبان عربی و انگلیسی تدریس میشود) و آنها فقط میتوانند با تعدادی از مزایای یادگیری یک زبان جدید آشنا شوند.
بیشتر دانشآموزانی که در یادگیری یک زبان جدید در راهنمایی، دبیرستان، پیشدانشگاهی یا دانشگاه شکست میخورند، اصلا علت یادگیری یک زبان جدید را نمیدانند. به خاطر همین هیچوقت به آن زبان تسلط پیدا نمیکنند. به بیان سادهتر، آنها درس میخوانند، چون مجبور هستند که درس بخوانند. همین! به زبان جدید چیزی بیشتر از یک درس امتحانی نگاه نمیکنند! آنها این درس را به خواست خودشان یاد نمیگیرند.
این نوع انگیزه، به انگیزهی بیرونی معروف است.
دلایل و انگیزههای بیرونی از بیرون منشاء میگیرند و سست هستند. جملاتی نظیر « شنیدهام که زبان X خیلی جذابه» یا «میخواهم دوستانم را تحت تاثیر قرار دهم» جزو دلایل و انگیزههای بیرونی محسوب میشوند. اینها از جمله دلایل و انگیزههایی هستند که در برخورد با اولین مانع در یادگیری محو و کاملا ناپدید میشوند. این دلایل آنقدر قوی نیستند که به شما انگیزهای ببخشند تا برای رسیدن به تسلط کامل در آن زبان تلاش کنید.
نوع قویتر و بهتری از انگیزه، انگیزهی درونی نام دارد. این انگیزه از درون سرچشمه میگیرد و بر اساس دلایلی شکل میگیرد که برای شخص شما مهم هستند و هیچ دخل و ربطی به دیگران ندارند.
برای مثال، جملات زیر میتوانند دلایل محکمی برای یادگیری یک زبان جدید باشند:
«من زبان یاد میگیرم چون میخوام زبان بومیها را بهتر بفهمم» یا « میخواهم به کشور X سفر کنم» یا حتی « چون با دختر یا پسری آشنا شدهام که زبان مرا بلد نیست و میخواهم با تسلط بهتر و عمیقتری در آن زبان با او ارتباط برقرار کنم»
این دلایل قانع کنندهتر هستند و به شما کمک میکنند تا از هر سدی که حین یادگیری با آن رو به رو میشوید، محکم و قاطعانه عبور کنید.
برای اینکه بتوانیم این انگیزه را در دانشآموزان یک کلاس ایجاد کنیم، اولین کاری که باید انجام دهیم این است که از دانشآموز بخواهیم به انگیزه و دلایل خود برای یادگیری یک زبان جدید فکر کنند. معلمها باید دانشآموزان را تشویق کنند تا دلایلی بسازند که به خودشان انگیزه ببخشد و به خاطر دیگران نباشد و با اهداف، علایق و سلایق آنها عجین شود.
نتیجه گیری
حالا خودتان به نتیجه رسیدهاید.
یادگیری زبان جدید، چه در مدرسه چه خارج از مدرسه میتواند واقعا جذاب و سرگرم کننده باشد. با این وجود، بیشتر افرادی که در مدرسه زبان یاد میگیرند، رشد یا موفقیت زیادی در مهارتهایشان تجربه نمیکنند.
دلیل اصلی بیشتر این اتفاقات این است که به محیط یادگیری یک زبان جدید در مدرسه آنچنان که باید و شاید توجه نشده است. در حقیقت، مولفههایی که به اعتقاد من از ضروریترین عناصر برای موفقیت در یادگیری یک زبان جدید هستند، به این محیطها اضافه نشده است.
این مولفهها علاوه بر سایر موارد آموزشی، شامل سرگرمی، فعالیت، نظم و انگیزه هم هستند و دانشآموز را به سمت یادگیری و تلاش سوق میدهند.
تمایل دارم شما را به چالشی دعوت کنم تا خاطرات خود را از یادگیری زبان انگلیسی در مدرسه با ما به اشتراک بگذارید. تجربهی هرکس متفاوت و جذاب است و من عاشق این هستم که به آنها گوش دهم!
نظر خود را با ما در میان بزارید