دنبال یک روش جدید و سرگرمکننده برای یادگیری زبان جدید هستید؟ چرا ضربالمثل (Ein Sprichwort) را امتحان نمیکنید؟ ضربالمثل خواندن به هر زبانی لذت بخش است. حالا تصور کنید بخواهید با ضربالمثلها و نقلقولهای مختلف آلمانی بیاموزید. ما در ادامه چند ضربالمثل، نقلقول و اصطلاح آلمانی-انگلیسی نوشتهایم تا به کمک آنها هم سرگرم شوید، هم زبان آلمانی و انگلیسی خود را تقویت کنید.
خب شاید بپرسید منظورتان از ضرب المثل دو زبانه چیست؟ ضربالمثلها مثل یک جادو هستند. اگر از من بپرسید میگویم ضربالمثل صرفا حاصل فکر و فرهنگ یک ملت خاص نیست. ضربالمثلهای سایر کشورها نیز آنچنان بایکدیگر تفاوتی ندارد. تفاوت هم داشته باشند، مفهوم یکسانی دارند. پس به ضربالمثل به عنوان یک میراث فرهنگی ملی نگاه نکنید! حتی اگر قصدتان کنایه زدن به چیزی یا کسی باشد، کافی است تغییرات جزئی این ضربالمثلها را آموخته و حسابی از آنها استفاده کنید.
برخی از این ضربالمثلها رایج تر هستند. برخی به توضیح عشق بی پایان آلمانی میپردازند. برخی کمی امروزیتر بوده و برخی، قدیمیتر هستند. اما شما میتوانید از تمام آنها در مکالمات روزمرهی خود استفاده کنید.
بهترین روش برای یادگیری این ضربالمثلها این است که یک دور سریع از روی آلمانی خوانده و سپس، متن فارسی را بخوانید. به این ترتیب مفهوم ضربالمثل را به خوبی یاد میگیرید. بعد از یادگیری مفهوم جمله، آن را به زبان آلمانی و بلند بخوانید تا در به کارگیری آن خبرهتر شوید.
هرچه بیشتر آنها را با صدای بلند خوانده و تمرین کنید، مفهومشان را بهتر خاطر سپرده و خود ضربالمثل را حفظ میکنید. حتی بدون اینکه متوجه بشوید یا برای حفظ این جملات، وقت زیادی صرف کنید.
یک تمرین خیلی خوب: هر جمله یا عبارت را بنویسید و حین نوشتن، آن را بخوانید. کار سختی نیست و بارها آن را حین تمرین املای دوران کودکی، انجام میدادیم. به این ترتیب در یادگیری زبان، از تمام ادراک خود استفاده میکنید. هم مینویسید، هم میخوانید و هم میشنوید. هرچه بیشتر از حس ادراک خود استفاده کنید، جملات را بهتر و صحیحتر به خاطر سپرده و آنها را به خاطر میسپارید.
بار بعدی، جملهی آلمانی و سپس انگلیسی را بخوانید. سپس مفهوم آن را در ذهنتان مرور کنید. کمی بعد، سعی کنید جمله را به زبان آلمانی نوشته و املای خود را چک کنید. برای انگلیسی نیز میتوانید همین کار را انجام دهید ولی این کاملا به خودتان بستگی دارد که یادگیری کدام زبان برای شما اولویت دارد. اما به یاد داشته باشید، ذات این نقلقولها آلمانی است.
به این نکته توجه کنید که حرف ß، (ß مثل heiß) در واقع همان SS است که از سال 2017 به بعد، به این شکل نوشته شد. پس آن را بـــــــــــــــی (B) نخوانید! به یاد داشته باشید که تمام اسامی آلمانی به صورت capitalized و با حروف بزرگ نوشته میشوند. (حتی Wurst)
بسیار خوب، وقت آن رسیده که ضربالمثلهای ترجمه شده را در اختیارتان قرار دهیم تا یادگیری را هرچه سریعتر آغاز کنید.
ضربالمثلهایی راجع به سوسیس و سایر خوردنیها
جالب است بدانید آلمانی زبان ها آنقدر عاشق سوسیس هستند که تا میتوانند با آن ضربالمثل ساختهاند! مثل فرانسویها که از شدت علاقه به گربه، کلی ضربالمثل و نقل قول گربهای دارند.
Alles hat ein Ende, nur die Wurst hat zwei.
Everything must end.
ترجمهی مفهومی: هرچیزی یک روز تمام میشود.
ترجمهی تحتالفظی: هرچیزی یک پایانی دارد؛ به جز سوسیس که دو پایان دارد.
Das ist mir Wurst.
It’s all the same to me.
ترجمهی مفهومی: برایم فرقی نمیکند.
ترجمهی تحتالفظی: برایم در حد یک سوسیس ارزشمند است!
Es geht um die Wurst.
It’s do or die / now or never / the moment of truth.
ترجمهی مفهومی: مرگ یک بار شیون یک بار/ یا الان یا هیچوقت
ترجمهی تحتالفظی: مسئله سوسیس است!
Äpfel mit Birnen vergleichen.
Comparing apples and oranges
ترجمهی مفهومی: هر گردی گردو نیست
ترجمه تحتالفظی: سیب را با گلابی مقایسه میکنی؟
In des Teufels Küche sein.
To get into hot water
ترجمهی مفهومی: تو مخمصه افتادن
ترجمهی تحتالفظی: ورود به آشپزخانهی شیطان
Dir haben sie wohl etwas in den Kaffee getan.
You’ve got to be kidding.
ترجمهی مفهومی:حتما داری شوخی میکنی؟
ترجمهی تحتالفظی: احتمالا با قهوه چیز خور شدهای
Die Radieschen von unten anschauen/betrachten
To be pushing up daisies (to be dead)
ترجمهی مفهومی: به فنا رفتن
ترجمهی تحتالفظی: ریشهی تربچه را از زیر خاک دیدن
ضربالمثلهایی با حیوانات
Die Katze im Sack kaufen
To buy a pig in a poke
ترجمهی مفهومی: ندید پسند کردن!
ترجمهی تحتالفظی: یک گربه در گونی خریدن!
Wo sich die Füchse gute Nacht sagen
The middle of nowhere/the back of beyond
ترجمهی مفهومی: وسط ناکجاآباد
ترجمهی تحتالفظی: رفتن به جایی که روباهها شب بخیر میگویند
Stochere nicht im Bienenstock.
Let sleeping dogs lie.
ترجمهی مفهومی: گذشته گذشته/قبر مرده نشکاف
ترجمهی تحتالفظی: به کندوی زنبور عسل سیخونک نزن
ضربالمثل با اعضای بدن و مردم
Daumen drücken!
Keep your fingers crossed!
ترجمهی مفهومی: یک ان شاء الله بگو
ترجمهی تحتالفظی: شستهایت را فشار بده!
Er hat einen dicken Kopf.
He’s got a hangover.
ترجمهی مفهومی: او ولگردی میکند/کلهاش باد دارد.
ترجمهی تحتالفظی: او کلهی چاقی دارد.
Was ich nicht weiß, macht mich nicht heiß.
What you don’t know, won’t hurt you.
ترجمهی مفهومی: هرچه کمتر بدانی، کمتر آسیب میبینی.
ترجمهی تحتالفظی: چیزی که نمیدانم تنم را نمیسوزاند.
Er fällt immer mit der Tür ins Häuschen.
He always gets right to the point/just blurts it out.
ترجمهی مفهومی: او همیشه اصل مطلب را میگوید/ تو خال زدن!
ترجمهی تحتالفظی: او همیشه از در وارد خانه میشود.
Was Hänschen nicht lernt, lernt Hans nimmermehr.
You can’t teach an old dog new tricks.
ترجمهی مفهومی: حکمت به لقمان آموختن
ترجمهی تحتالفظی: چیزی که هانس کوچک متوجه نمیشود را هانس بزرگ هرگز متوجه نخواهد شد.
Wenn man dem Teufel den kleinen Finger gibt, so nimmt er die ganze Hand.
Give an inch; they’ll take a mile.
ترجمهی مفهومی: آب گیرش نمیآید، شناگر ماهری است
ترجمهی تحتالفظی: اگر به انگشت کوچکت یک جادوگر بدهی، او کل دست تو را تسخیر میکند.
بیشتر بخوانید:پانزده سخن آموزنده به زبان آلمانی
بیشتر بخوانید: 45 نقل قول به زبان آلمانی
نظر خود را با ما در میان بزارید