شاید اولین چیزی که در زبان فرانسه یاد میگیرید، اسم اعضای بدن نباشد، اما یادگیری آنها ضروری است. چه در مکالمات روزمره و چه در داستان نویسی، دانستن تمام این موارد از اهمیت بالایی برخوردار است. با فرض اینکه در طول سفرتان به کشور فرانسه دچار آسیب جسمی شوید، باید بتوانید علائم و محدودهی دردناک بدن خود را به پزشکتان نشان داده و راجع به آن توضیح دهید. مثلا فرض کنید به یک میهمانی پرتجمل دعوت شدهاید و میخواهید برای دوستتان از شکل و شمایل و استایل مهمانها حرف بزنید. بنابراین مجددا به تسلط کامل به این اسامی نیاز پیدا میکنید. همانطور که میدانید زبان فرانسه با داستانها و رمانهای مختلفی ادغام شده و اساسیترین بخش یک رمان، بخشهای توصیفی آن است. زمانی که نویسنده به توصیف چهره یا رفتار کاراکتر میپردازد، باید معنی آنها را بدانید تا بتوانید به خوبی آنها را در ذهنتان تصور کنید.
تست دانش واژگان
از طریق جدول زیر، اسامی مختلف اعضای بدن به زبان فرانسه را یاد بگیرید:
فرانسوی | انگلیسی | فارسی |
le corps |
body |
بدن |
les cheveux |
hair |
مو |
la tête |
head |
سر |
le visage |
face |
صورت |
un œil |
eye |
چشم
یک جفت چشم |
le nez |
nose |
بینی |
la joue |
cheek |
گونه |
la bouche |
mouth |
دهان |
la lèvre |
lip |
لب |
la dent |
tooth |
دندان |
une oreille |
ear |
گوش |
le cou |
neck |
گردن |
la poitrine |
chest |
قفسه سینه |
un estomac |
stomach |
شکم |
le bras |
arm |
بازو |
une épaule |
shoulder |
شانه |
le coude |
elbow |
آرنج |
le poignet |
wrist |
مچ |
la main |
hand |
دست |
le doigt |
finger |
انگشت |
un ongle |
fingernail |
ناخن |
le pouce |
thumb |
شست |
le dos |
back |
پشت |
la jambe |
leg |
ساق پا |
le genou |
knee |
زانو |
la cheville |
ankle |
قوزک پا |
le pied |
foot |
پا |
un orteil |
toe |
پنجه |
le front |
forehead |
پیشانی |
la langue |
tongue |
زبان |
le menton |
chin |
چانه |
la nuque |
nape |
پشت گردن |
la gorge |
throat |
گلو |
les cuisses (f) |
thighs |
ران |
les talons (m) |
heels |
پاشنه |
نکات واژگان
در زبان فرانسه، اعضای بدن هیچوقت در نقش صفات ملکی ظاهر نمیشوند و به ندرت میتوانید بگویید :«پایم» یا «موهایش». در عوض، در این زبان از افعال انعکاسی جهت نشان دادن مالکیت یک عضو استفاده میشود.
Je me suis cassé la jambe. > I broke my leg (literally, I broke the leg of myself)
من پایم را شکستم.
ترجمهی تحتالفظی: من پای خودم را شکستم.
Il s’est lavé les cheveux. > He washed his hair (literally, He washed the hair of himself).
او موهایش را شست.
ترجمهی تحتالفظی: او موی خودش را شست.
بیشتر بخوانید:اصطلاحات پزشکی به زبان فرانسه
نظر خود را با ما در میان بزارید