حدود 40 درصد فرانسویها، سگهایشان را مهمترین موجود زندگیشان میدانند. این مسئله خیلی خوب است چون 10 میلیون سگ در فرانسه زندگی میکنند و این یعنی از هر 100 نفر، حدودا 17 نفر عاشق سگهایشان هستند.
بسیاری از نژادهای کوچکتر در کیفهای دستی کوچک و روی میزهای رستورانها زندگی شادی دارند و غذای لذیذشان را نوش جان میکنند. البته همه سگها هم به خوشبختی سگهای کوچک و اصیل نیستند؛ سگهای شکاری در کشور آزادند، سگهایی که ماشینها را تعقیب میکنند، زنجیر میشوند و اکثر مواقع فراموش میشوند و تعداد زیادی از سگهای بیخانمان آزاد میشوند. در این میان عده زیادی به دنبال این هستند که حقوق سگها (گربهها، اسبها و حیوانات دیگر) رعایت شود. در سال 2014 مقرراتی وضع شد که در آن وضعیت دوران ناپلئونی آنها به این صورت تغییر کرد که همه حیوانات زنده از جمله سگها به عنوان یک موجود زنده «حق حیات و احساس» دارند و باید از ظلم و ستم محافظت شوند و حتی میتوان به آنها ارث تعلق بگیرد.
اصطلاحات فرانسوی با شرکت سگها
اگرچه ممکن است رابطه فرانسویها با سگهایشان مثل هوای بهار گاهی خوب و گاهی بد باشد، آنها بخشی از زندگی روزمره فرانسویها هستند و قرنهاست این مسئله پابرجاست. بنابراین به طور طبیعی، سگها اغلب در بیشتر اصطلاحات فرانسوی دیده میشوند. در این مقاله شش اصطلاح فرانسوی را به شما میگوییم که در آن از کلمه chien استفاده شده است، کلمهای که در زبان فرانسه به معنی سگ است.
در واقع، کلمه فرانسوی سگ میتواند به یکی از سه شکل زیر در اصطلاحات مورد استفاده قرار بگیرد: un chien برای سگ نر، une chienne برای سگ ماده یا un chiot برای توله سگ. آخرین مورد همیشه مذکر است. حواستان باشد: حالت جمع chiottes اصطلاح عامیانه و بیادبانهای برای دستشویی است.
Traiter quelqu’un comme un chien
ترجمه: با کسی مثل سگ رفتار کردن
معنی: با کسی بدرفتاری کردن؛ جسمی یا احساسی
Mon boss me traite comme un chien; il me parle agressivement, ne me fait jamais de compliment.
My boss treats me like a dog; he speaks aggressively to me, never pays me a compliment.
Avoir du chien
ترجمه: سگ داشتن
معنی: جذاب بودن، جذابیت و زیبایی داشتن. فقط برای خانمها به کار میرود.
Sylvie n’est pas vraiment belle, mais elle a du chien, et elle a beaucoup de succès auprès des hommes.
Sylvie is not really pretty, but she has this special something, and she has a lot of success with men.
Être d’une humeur de chien
ترجمه: حال سگی داشتن
معنی: حال و روحیه خیلی بدی داشتن
Oh la la, je ne sais pas pourquoi, mais je suis d’une humeur de chien ce matin!
Oh my, I don’t know why, but I am in a terrible mood this morning!
Avoir un mal de chien (à faire quelque chose)
ترجمه: درد سگی داشتن (برای انجام کاری)
معنی: درد زیادی داشتن یا انجام دادن کاری که خیلی سخت است
Hier, je me suis tordu la cheville, et aujourd’hui, j’ai un mal de chien.
Yesterday, I twisted my ankle, and today, it hurts like crazy.
J’ai un mal de chien à faire cet exercice de grammaire.
I have a very hard time doing this grammar exercise.
Dormir en chien de fusil
ترجمه: خوابیدن مثل یک اسلحه
معنی: خوابیدن در حالت جنینی، یا پیچ خورده
Olivier dort allongé sur le dos et moi, en chien de fusil.
Olivier sleeps lying on his back and me, curled up in a ball.
Se regarder en chien de faïence
ترجمه: به هم نگاه کردن مثل سگ چینی
معنی: با خشم و سردی به یکدیگر نگاه کردن
Ils se regardaient en chien de faïence et on pouvait voir la haine sur leurs visages.
They were looking at each other with intensity, and you could see the hatred on their faces.
بیشتر بخوانید:با یادگیری زبان فرانسه، امپراتور بازار کار شوید!
بیشتر بخوانید: 86 عبارت و کلمه عامیانه به زبان فرانسه
با سلام کلاس های تی تی سی برای فرانسه هم دارین و اینکه شرکت در دوره به چه صورت است؟
سلام وقت بخیر جهت شرکت در کلاس های تی تی سی فرم تربیت مدرس از سایت زبان فرانسه را تکمیل نمایید همکاران ما با شما تماس حاصل می نمایند و اطلاعات لازم را در اختیارتان قرار میدهند.
با سلام، در مقاله فوق کلمه گربه بجای سگ بکار رفته!!!
سلام مننون از راهنمایی شما