این یک نوع اعتیاد است؟
یا شاید هم دیوانگی است؟
کسی نمیداند. اما نتایج نشان داده که وقتی یک زبان جدید میآموزید، میخواهید زبانهای بیشتری نیز یاد بگیرید.
البته خب آدمیزاد به هرچیزی عادت میکند و ترک عادت هم موجب مرض است. چه خوب که انسان، به یادگیری زبانهای جدید اعتیاد پیدا کند.
عوارض این اعتیاد افزایش درک و تضمین سلامتی مغز به مدت زمان طولانی است.
اما چگونه در دام این اعتیاد بیفتیم؟ انگیزهی ده زبانه شدن را از کجا پیدا کنید؟
در این پست، به شما نکاتی برای چند زبانه شدن میآموزیم. اینکه چگونه برنامه ریزی کنید و راز چند زبانهها را بفهمید.
اصلا ممکن است ده زبان متفاوت یاد گرفت؟
یک راست برویم سر اصل مطلب: البته که ممکن است. جالب است بدانید که در قرن نوزدهم، کشیش Giuseppe Mezzofanti به پنجاه زبان زندهی دنیا صحبت میکرد!
آیا در تمام آن زبانها ماهر بود؟ اصلا چگونه باید چند زبانه شد؟
خب این سوال سختتری است.
طی تحقیقات زبان شناس و استاد دانشگاه زبان شناسی کالیفرنیا، Claire Kramsch، برای اینکه چند زبانه شوید، باید با آن زبانها زندگی کنید. اینکه زبانی را یاد بگیرید ولی بی استفاده بماند و هیچ کاربردی نداشته باشند، نمیتوانید در آنها ماهر شده یا اصلا همهی نکات را به خاطر بسپارید.
هرچند، باید اهداف شخصی خود جهت یادگیری ده زبان مختلف را در نظر بگیرید. آیا حتما باید در تمام آنها به مرحلهی تخصصی و advanced برسید؟ یا فقط در حد سفر به آنها نیاز پیدا میکنید، شاید هم بخواهید با دوستان مختلفی از کشورهای متفاوت دوست شده یا فیلمهای هر کشور را بدون نیاز به زیرنویس تماشا کنید؟
نکتهی مهم این است که نیازهای خود را با اهدافتان مقایسه کنید. مشخص کنید که هر زبان را برای چه هدفی میآموزید و سپس، نحوهی مطالعهی خود را مشخص کنید. هر کسی دلایل خاص خودش را برای یادگیری زبانهای مختلف دارد. مردم ممکن است به خاطر شغل، سفر، ارتباط با دیگران، ازدواج با شخص خارجی، تجارت و … زبان یاد بگیرند.
اصلا این چیزها مهم نیست.
اگر میخواهید ده یا حتی ده هزار زبان یادبگیرید، نباید به کسی اجازه دهید که شما و اهدافتان را مسخره کند و اعتماد به نفستان را نابود سازد.
انگیزهی چند زبانه شدن
توماس ادیسون، هریت تابمن، آلبرت انیشتین. همهی این اشخاص، با نظریهها و اختراعهای خود، مردم را به وجد آورده و کارهایی را به انجام رساندهاند که افراد معمولی به خواب هم نمیبینند. دقیقا نکته همینجا است. افراد معمولی، چرا شما معمولی رفتار کنید؟ چرا شما نتوانید کارهای اعجاب انگیز انجام دهید؟
هرچه نباشد، انیشتین به بیماری Dyslexia مبتلا بود و تا چهار سالگی، زبان باز نکرد!
آرزو میکردید که کاش ده زبانه شوید؟ دوازده زبان بلد باشید؟ تعداد مهم نیست. هدفتان را دقیقا آرزوی قلبی خود قرار دهید. خواستن توانستن است. کاری ندارد، شما که اولین نفر نیستید. خیلی از افراد در این دنیا زندگی میکنند که شاید بیشتر از نه یا ده زبان بلد هستند و در همهی آنها، ماهر نیز هستند. کمی در اینترنت سرچ کنید، به راحتی میتوانید این اشخاص را پیدا کنید.
برای مثال، به نقل قولهای زیر توجه کنید:
“هیچ زبانی صرفا جهت دستیابی به اهداف مادی آموخته نمیشود. اگر با عشق و علاقه مطالعه شود، حتی از چیزی که منتظرش بودید، بیشتر به شما کمک خواهد کرد.” J.R.R Tolkein، او به دوازده زبان صحبت میکرد.
“غیر ممکن، غیر ممکن است” Audrey Hepburn، او به شش زبان مسلط بود.
“تفاوت یک بازنده با یک برنده این است که برنده، از شکست پلی جهت رسیدن به پیروزی استفاده میکند.” Benny Lewis، او به هفت زبان زندهی دنیا مسلط بود.
“باور کنید که شما یک نابغهی زبان شناسی هستید” Kató Lomb، او به شانزده زبان زندهی دنیا صحبت میکرد.
چگونه بدون اینکه خونسردی خود را از دست دهیم، ده زبانه شویم؟
شاید با خود فکر کنید، چرا اصلا باید خونسردی خود را از دست بدهیم؟ در ادامه منظور دقیقمان از خونسردی را به شما توضیح خواهیم داد.
1.انتظارات خود را تعدیل کنید.
این شاید مهمترین نکته در حفظ خونسردی و انگیزهی شما باشد. هدف بسیاری از زبان آموزان رسیدن به کمال است. این چیز بدی نیست، خصوصا اگر روی یک یا دو زبان تمرکز کرده باشید.
هرچند، وقتی از این مرحله عبور کنید، به کمال رسیدن در ده زبان دیگر عملی نیست. منظور از به کمال رسیدن، رسیدن به مهارت و fluency کامل در زبان دوم و صحبت کردن همانند بومی زبانها است.
پس به جای این، اهداف کوچکتری تعیین کنید. آهسته و پیوسته! مسابقهی خرگوش و لاکپشت را به خاطر دارید؟ قرار نیست که همهی هندوانهها را باهم بلند کنید. اگر میخواهید در مدت زمانی کوتاه، به چند زبان مختلف مسلط شوید و در همهی آنها کاملا ماهر باشید، فقط خودتان را مایوس میکنید و ناامیدی، تنها نتیجهی شما خواهد بود.
2.اگر با زبانی آشنا هستید، از همان شروع کنید
شاید ابتدا ناامید شوید و بگویید:« نــــه، من میخواهم چیزهای جدیدی یاد بگیرم.» بله، به این هدف هم میرسیم ولی باید آهستهتر پیش برویم. وقتی قرار است چند زبان مختلف یاد بگیرید، بهتر است از روشهای آسان که خودتان در آنها راحتتر هستید، شروع کنید.
بنابراین، اگر با زبانی آشنایی دارید پس یادگیری خود را با همان آغاز کنید.
برای مثال، تمام ایرانیها در دوران مدرسه با زبان انگلیسی آشنا شدهاند. یا ممکن است طی سفر قبلی خود به ترکیه، کمی با آن زبان آشنایی پیدا کرده باشید. پس از انگلیسی یا ترکیهای شروع کنید. اگر بچهتر که بودید شما را به کلاس زبان فرانسه فرستادند ولی الان همه را فراموش کردهاید، از فرانسوی شروع کنید. با کمی مرور کاملا متوجه میشوید که نکات به آسانی یادآوری میشوند و آن را سریعتر یاد میگیرید.
البته روش دیگری نیز در اینجا وجود دارد. اگر به زبانی تسلط دارید، با زبانهایی شروع کنید که به همان زبان شبیه باشد. برای مثال، اگر به اسپانیایی تسلط دارید، به خوبی میتوانید پرتغالی یا ایتالیایی را یاد بگیرید. به این ترتیب، راحتتر قواعد دستوری را یاد میگیرید، چون بسیاری از این قواعد یا حتی کلمات یکسان هستند و نیازی نیست به خودتان زحمت چندانی برای یادگیری آنها بدهید.
اگر فقط به زبان انگلیسی تسلط داشتیم چهکار کنیم؟ خب، اتفاق بدی نیفتاده است. از اسپانیایی شروع کنید، باورتان بشود یا نشود، این زبان از انگلیسی نیز آسان تر است. البته اگر ترجیح میدهید نصف راه را رفته باشید، زبان هلندی یا آفریقایی یاد بگیرید. شاید در نگاه اول، زبان آفریقایی کاملا بی شباهت به انگلیسی به نظر برسد. اما شباهتهای گرامری و ساختاری به حدی زیاد است که گویی نصف راه را یک شبه رفتهاید.
3.زبانهای مد نظرتان را کنار هم بچینید
اگر از آن دسته اشخاصی هستید که میخواهید ده زبان یاد بگیرید، احتمالا بلند پرواز هستید و از چالش، نمیترسید.
اگر خیلی سریع میخواهید به این ده زبان مسلط شوید، همزمان دو زبان را یاد بگیرید. آیا این امری آسان خواهد بود؟ البته که نه. اما چند روش برای راحتتر کردن این روش نیز وجود دارد.
ایدهای که دادیم شاید عجیب به نظر برسد، اما شاید بهترین روش برای چند زبانه شدن باشد. برای مثال، اسپانیایی و ایتالیایی، یا اسپانیایی و چینی ماندارین گزینهی مناسبی باشد.
در حقیقت برای انجام این ایده، باید تمام نکات و قواعد گرامری مشابه را ادغام کرده و سپس به یادگیری و تمرین بپردازید. به این ترتیب، هر دو زبان را بدون اینکه با یکدیگر اشتباه بگیرید، میآموزید.
تنظیم یک برنامه را فراموش نکنید. اگر میخواهید همزمان دو زبان یاد بگیرید، حتما باید به تمرین نیز بپردازید. در محیطهای مختلف، به مطالعه بپردازید و یادگیری را فقط به اتاق خودتان محدود نکنید. با تمرین مکرر، هیچوقت دو زبان را با یکدیگر اشتباه نمیگیرید و آنها را به خوبی به خاطر میسپارید.
فقط شما میدانید روزتان چگونه میگذرد. پس هیچکس بهتر از خودتان نمیتواند برایتان برنامه بچیند. زمان مطالعهی خود را در طول روز پخش کنید و فقط یک ساعت خاص برای آن در نظر نگیرید. اینگونه، هرچقدر هم که زبان سخت باشد، یادگیری آن با فشار نخواهد بود.
4.در هر زبانی که میآموزید غوطه ور شوید.
یادگیری زبان، فقط به گرامر و لغات محدود نمیشود. با یادگیری زبان یک ملت، به تمام ماهیت آنها نفوذ میکنید. چگونه فکر میکنند؟ چه چیزی میخورند؟ چه موسیقیای گوش میدهند؟ چه چیزی آنها را ناراحت میکند؟ چه چیزی برایشان خندهدار است؟ چه اصطلاحاتی استفاده میکنند؟
بسیار خوب، دقیقا چگونه در یک زبان غوطه ور شویم و به این سوالات پاسخ دهیم؟
- به محلهی بومی زبانها مراجعه کنید.
- فیلمهای خانوادگی ببینید. تماشای این فیلمها، علاوه بر زبان، به شما آداب و رسوم و فرهنگ آن ملت را نیز نشان میدهد.
- یک، دو، سه یا ده دوست خارجی پیدا کنید. هرچه بیشتر با بومی زبانها صحبت کنید، با آداب و رسومشان بیشتر آشنا خواهید شد. شما میتوانید از طریق شبکههای اجتماعی مختلف یا وب سایتها این دوستان را پیدا کنید و جامعهی کوچک خودتان را بسازید.
5.با طوطی شدن، کنار بیایید.
زبانهای متفاوت، لهجههای متفاوت و الفاظ متفاوتی دارند. صداها از نقاط مختلفی از گلو تولید شده و زبان، برای ایجاد هر صدا به طرز متفاوتی میچرخد. برای مثال، عرب زبانها بیشتر اصوات را از حلق ایجاد میکنند. بنابراین، برای اینکه بتوانید به خوبی تلفظ و بیان مردم در یک زبان جدید را بیاموزید، باید طوطی وار همه را تقلید کنید.
پس تقلید میتواند به شما کمک کند، مثل بومی زبانها صحبت کنید. راه حل آن هم، گوش دادن به صدای آنها است. کتابهای صوتی به زبان مقصد گوش دهید یا فیلم ببینید. سعی کنید بعد از هر جمله، آن را متوقف کرده و جمله را همانند کاراکتر تکرار کنید.
6.خجالت را کنار بگذارید
هر چه بیشتر تمرین کنید، ماهر تر میشوید. ولی اگر قرار باشد که همیشه خجالت بکشید و از این بترسید که حین صحبت کردن، خندهدار به نظر برسید، چه اتفاقی میافتد؟ می توانید تمرین کنید؟
اصلا این نکته را که مردم ممکن است به شما بخندند یا شما را به خاطر لهجهی عجیب و نابلد مسخره کنند، فراموش کنید. اگر در کلاسی که همه هم سطح شما هستند قرار داشته باشید، این قضیه هیچ وقت اتفاق نمیافتد.
ضمنا، شما باید از لحاظ ذهنی خودتان را قوی سازید. یادگیری یک زبان جدید، به اعتماد به نفس و تمرکز بالایی احتیاج دارد. البته، در خانه نیز تمرین کنید، صدایتان را ضبط کنید، به لفظ صحیح گوش دهید، فیلم ببینید و شده با خودتان حرف بزنید. هرچه بیشتر تمرین کنید، قویتر خواهید شد.
7.روزانه مهارتهای مختلفی را تمرین کنید
هر روز تعداد زیادی زبان آموز این مقالهها را مطالعه میکنند تا بلکه ماهرتر شوند. ولی نهایتا، تا وقتی تمرین نکنید، به مهارت لازم نمیرسید. بالاخره باید تمرین کنید و باید آن را هوشمندانه انجام دهید.
تمرین listening, reading, speaking و Writing در روز باید به طور مرتب انجام شود. البته لازم نیست تمام این مهارتها را برای هر زبان، جداگانه در روز انجام دهید. با یک برنامه ریزی منظم، روی تمام مهارتهای خود کار کنید تا به خوبی ماهر شوید.
اگر در حال تمرین و یادگیری دو زبان به طور همزمان هستید، همچنان میتوانید این مهارتها را تمرین کنید. مثلا اگر همزمان اسپانیایی و ایتالیایی میآموزید، ماهی یک بار، یک رمان جدید ایتالیایی بخوانید و همزمان، فیلمهای اسپانیایی ببینید.
البته لذت بردن از تمرینها را فراموش نکنید. اگر تمرینها را با روشهای خسته کنندهای انجام دهید، به زودی از تلاش کنار میکشید. پس با روشهایی هوشمندانه، به یادگیری ادامه دهید تا بعد از یک مدت، شما نیز چند زبانه شوید.
بیشتر بخوانید: یادگیری سریع زبان با روش هکرهای زبان
بیشتر بخوانید: قانون 5-ثانیه برای هکرهای زبان
نظر خود را با ما در میان بزارید