وقتی زبان آلمانی را به صورت خودآموز یاد میگیرید، تجربه شما در مقایسه با هر کس دیگری منحصربهفرد است.
گاهی ممکن است از یادگیری مقدمات منحرف شوید و نکات عجیب و غریب و فوقالعادهای یاد بگیرید.
من قبل از اینکه یاد بگیرم چگونه عباراتی مثل «از آشنایی با شما خوشوقتم» یا «ببخشید ممکن است رد شوم؟» را یاد بگیرم، معادل کلمهی «روح» و «غار یخی» در زبان آلمانی را یاد گرفتم.
جالب اینجاست، تنها کسی نبودم که چنین کاری میکرد. گاهی اوقات ممکن است کلمات جذاب و بامزهای را یاد بگیرید که البته بهای آن، غافل شدن از عبارات و جملات مهمتر برای برقراری ارتباط در زندگی روزمره در کشور آلمان است. خصوصا اگر به جای کلاس رفتن، زبان آلمانی را به صورت خودآموز یاد بگیرید، این اتفاق بیشتر رخ میدهد.
این مسئله واقعا میتواند در روابط اجتماعی شما به زبان آلمانی مشکل ایجاد کند.
ولی ناامید نشوید. اگر شما هم مثل من، ترجیح میدهید که کلمات مربوط به فانتزیهای ذهنتان را قبل از هرچیزی یاد بگیرید، بهتر است این مقاله را بخوانید که در آن، مهمترین عبارات ضروری برای برقراری ارتباط به زبان آلمانی نوشته شده است. عباراتی که در زندگی روزمره حتما به کارتان میآید. اگر از عبارات زیر در مکالمات خود استفاده کنید، شبیه یک آلمانیزبان حرفهای به نظر میرسید.
علاوه بر دانستن عبارات پرکاربرد آلمانی که برای گذراندن زندگی روزمره در آلمان به آنها نیاز خواهید داشت، آشنایی با مفاهیم و اصطلاحات هم بسیار مفید خواهد بود. اصطلاحات در واقع عباراتی هستند که در صورت ترجمه به زبان مادری، هیچ معنی خاصی ندارند و هر کدام، مفهوم، ریشه و معنای عمیقی را به صورت استعاری و کنایه در خود حفظ کردهاند.
با یادگیری اصطلاحات و عبارات مهم به زبان آلمانی، از سایر زبانآموزان متمایز خواهید شد و به عنوان کسی شناخته میشوید که سعی دارد زبان آلمانی را به شکلی عمیقتر یاد بگیرد و طرز فکر مردم آن کشور را کشف کند.
چرا یادگیری عبارات رایج آلمانی مهم هستند؟
فکر میکنم پاسخ به این سوال ساده باشد، نه؟ عبارات رایج آلمانی، رایج هستند. وقتی به یک عبارت، «رایج» میگویند، یعنی شما آن را در اکثر مکالمات آلمانیزبان میشنوید و باید معنی آن را هم بدانید تا بتوانید در جواب از پاسخ درستی استفاده کنید و نحوهی بیان همان عبارات را هم یاد بگیرید. در ادامه، اهمیت یادگیری این عبارات را با چند مثال توضیح میدهیم؛ یعنی شرایطی که ممکن است در آنها قرار بگیرید و به لطف این عبارات، یک مکالمه را به خوبی تمام کنید (یا به خاطر عدم آگاهی، در برقراری ارتباط شکست بخورید).
این عبارات معمولا در زندگی روزمره، ضروری هستند.
قرار نیست همیشه در یک بحث علمی یا سیاسی شرکت کنید. چون احتمالا با شنیدن اسم مکالمه چنین تصوری به ذهنتان رسوخ میکند. اما میخواهم شما وضعیت دیگری را تصور کنید. فرض کنید که در قطاری شلوغ در مترو حضور دارید و برای اینکه جملهی «excuse me» را بیان کنید، عبارتی اشتباه را فریاد میزنید. با این کار، همه به سرعت متوجه میشوند که شما یک توریست یا فردی خارجی هستید. از آنجا که عبارات رایج، هر روز مورد استفاده قرار میگیرند، یادگیری آنها به شما کمک میکند تا به سرعت برای سروکار داشتن با شرایط مختلف در زندگی به زبان آلمانی کنار بیایید و اوضاع بر وفق مرادتان پیش برود.
برخی از اصطلاحات وجود دارند که اگر از قبل معنی آنها را ندانید، به سختی میتوانید مفهومشان را درک کنید.
همانطور که قبلا اشاره کردیم، اگر اصطلاحات را به زبان مادری خود ترجمه کنید، هیچ معنی و مفهومی نخواهند داشت و ممکن است شما را گیج کنند. برخی از اصطلاحات آلمانی مثل اصطلاحات انگلیسی هستند، اما اگر برخی دیگر را به زبان انگلیسی ترجمه کنید، معنی خاصی دستگیرتان نمیشود. تنها کاری که باید انجام دهید این است که آنها را با مفهومشان یاد بگیرید و اگر این کار را انجام دهید، دفعهی بعد که با دوستانتان قرار گذاشتید، وقتی راجع به «خوک و سگ درون» یا «ساعات اول صبح در دهانشان طلا دارند» صحبت میکنند، گیج نشوید و خودتان را از کجفهمی نجات دهید.
استفاده از عبارات به شما کمک میکند تا بیشتر به یک بومی آلمانیزبان شباهت داشته باشید.
استفاده از عبارات و اصطلاحات به شما کمک میکند تا شبیه بومیهای آلمانیزبان به نظر برسید. مثلا شبیه کسی که در آلمان زندگی کرده یا کسی که با فرهنگ آلمان آشنا و دوستدار آلمانیزبانهاست. به این ترتیب، با کسی که برای یادگیری زبان آلمانی فقط کتاب کار یا سایر منابع رسمی را مطالعه کرده است، متمایز و متفاوت خواهید شد.
چگونه عبارات رایج به زبان آلمانی را یاد بگیریم
روشهای زیادی برای یادگیری عبارات آلمانی وجود دارند، اما معمولا بهتر است از منابع غیر رسمی کمک بگیرید. منظورمان از منابع غیر رسمی این است که از کلاس خارج شوید و در عوض، با فرهنگ آلمانیزبانها آشنا شده یا با چند بومی آلمانیزبان صحبت کنید.
در ادامه چند روش مخصوص برای یادگیری عبارات به زبان آلمانی را ذکر کردهایم. این روشها را امتحان کنید و حتما همیشه در مکالمات خود از اصطلاحات و عبارات جدید استفاده کنید.
1.برنامههای تلویزیونی نگاه کنید یا به موسیقی گوش دهید.
برنامههای تلویزیونی و موسیقی معمولا بهترین روشهای یادگیری اصطلاحات جدید و شناخت طبیعت ویژه آن زبان است. سعی کنید که چند برنامهی تلویزیونی تماشا کنید یا موسیقیهای آلمانی گوش دهید و از آنها، اصطلاحات آلمانی یاد بگیرید.
2.از دوست آلمانیزبان خود بخواهید به شما لیستی از عبارات رایج بدهند.
اگر دوستان بومی آلمانی دارید، به جملاتی که بیان میکنند و شما معنی آنها را متوجه نمیشوید دقت کنید و از آنها بخواهید که معنی آن را برایتان توضیح دهند. حتی میتوانید از آنها بخواهید که چند عبارت و اصطلاح رایج در مکالمات روزمره به زبان آلمانی یادتان بدهند. سپس برای یادگیری آنها وقت بگذارید.
3.حتما از عبارات در مکالمات روزمرهی خود استفاده کنید.
در یادگیری هر زبانی، خیلی مهم است که تمرین، تمرین و باز هم تمرین کنید. تا جایی که ممکن است، از عبارات روزمره استفاده کنید، اصطلاحات مورد علاقهی خود را انتخاب کنید و برای استفاده از آنها در مکالمات مختلف تمرین کنید. به تدریج میتوانید از طریق الگوهای زبانی بینظیر و انتخاب واژگان دست اول، یک شخصیت آلمانیزبان برای خود بسازید. شخصیتی که هر کسی عاشقش میشود و شما را به عنوان انسانی سختکوش و باهوش محترم میشمارد. درست مثل زمانی که با انتخاب واژگان و سبک صحبتکردن خود در زبان فارسی، برای خودتان شخصیت میسازید و آن را از طریق زبان به دیگران نشان میدهید.
12 عبارت رایج به زبان آلمانی
در ابتدا، ما با برخی از مهمترین و رایجترین عبارات زبان آلمانی در زندگی روزمره، کارمان را شروع میکنیم و سپس به آموزش عبارات و اصطلاحات سختتر میپردازیم:
1.Darf ich mal vorbei
بسیاری از زبانآموزان آلمانی مبتدی و صفرکیلومتر فکر میکنند که اگر در شلوغی متروی برلین یا ایستگاه قطار گیر کنند و بخواهند کسی را کنار بزنند، اشکالی ندارد که برای «sorry» عبارت « Entschuldigung» را به زبان بیاورند. اما شما باید در این مواقع از عبارت «Darf ich mal vorbei?» استفاده کنید که به معنی “may I pass by?” (میشه رد بشم؟) خواهد بود.
2.Einen Augenblick, bitte!
کلمهی « Augen» به معنی «eyes» است و کلمهی «Blick» به معنی «نگاه انداختن» یا «چیزی را دیدن» است. عبارت « Einen Augenblick » به معنی «یک لحظه» است. اگر شما عبارت « Einen Augenblick, bitte! » را بیان کنید، در حقیقت از کسی خواهش میکنید که یک لحظه صبر کند. در حقیقت، شاید وجود کلمات «Augen» و «Blick» در این عبارت به این خاطر باشد که کسی سعی میکند مفهوم «در یک چشم بهم زدن» را بیان کند. این عبارتی بسیار مفید و پرکاربرد در مکالمات روزمره است.
3.Kannst du/Können Sie mir helfen?
این عبارت، هم برای گردشگران و هم برای ساکنین و مهاجران کشور آلمان بسیار ضروری است. این عبارت به معنی زیر خواهد بود:
«میشه (غیر رسمی)/ ممکن است (رسمی) کمکم کنید؟»
این عبارت معمولا برای آدرس پرسیدن یا سایر مسائل جدی و مهم، ضروری و مفید است. پس به عنوان یک گردشگر یا مهاجر، حتما آن را یاد بگیرید.
4.Schön, Sie kennenzulernen.
«از آشنایی با شما خوشوقتم» یا «از آشنایی با شما خوشحالم»؛ این عبارت برای آشنایی با همکاران جدید یا ملاقات دوستان در آلمان، بسیار مهم و ضروری است و امیدواریم که وقتی به این کشور رسیدید، حتما از آن استفاده کنید (البته لازم نیست که حتما به آلمان بروید و از آن استفاده کنید. در دیالوگهای تمرینی آموزشگاه زبان هم بسیار مفید خواهد بود).
5.Alles Gute zum Geburtstag.
این عبارت در حالت تحتالفظی به صورت «هرچه خوبی است در این تولد اتفاق بیفتد» ترجمه میشود. اما البته که معنی مفهومی آن همان «تولدت مبارک» است.
6.Guten Appetit.
قبل از اینکه شروع به خوردن غذای (Essen) بومیهای آلمانیزبان کنید، آنها عبارت «Guten Appetit» را به زبان میآورند. این عبارت از ترکیب کلمهی آلمانی Guten به معنی « خوب» و کلمهی فرانسوی «bon appétit» تشکیل شده است و مجموعا به معنی «نوش جان» است.
7.Ich stimme dir zu.
عبارت « Ich stimme…zu » به معنی «من با (موضوعی) موافق هستم» است. همچنین، عبارت « Ich stimme dir zumeans» به معنی «من با تو موافق هستم» است. طبیعتا، این هم یکی دیگر از عبارات پرکاربرد در زبان آلمانی خواهد بود.
8.Stimmt so.
معمولا بومیهای آلمانیزبان، انتظار انعام 20 درصدی ندارند، ولی اگر از سرویس و خدماتدهی پیشخدمت راضی بودید، بد نیست برای انعام، کمی پول باقی بگذارید. فرض کنید که صورتحساب شما 18 یورو بشود، شما میتوانید در عوض 20 یورو بگذارید و سپس عبارت «so Stimmt» را بیان کنید که به معنی «باقیش برای خودت» خواهد بود.
حالا باید سراغ عبارات، مفاهیم و اصطلاحاتی برویم که در مکالمات زبان آلمانی بیشتر استفاده میشوند.
درک مفاهیم و اصطلاحات (Sprichwörter) میتواند کمی سختتر از عبارات ساده باشد، اما به خاطر داشته باشید که با یادگیری آنها میتوانید تخصص خود را در زبان آلمانی افزایش دهید و بومیهای آلمانیزبان را با دانش خود از فرهنگ و ذات زبان آنها، شگفتزده کنید و همه را تحت تاثیر قرار دهید.
9.Innerer Schweinehund
آیا میدانستید که بومیهای انگلیسیزبان یک اعتقاد جالب دارند؟ آنها میگویند که فرشتهی خوبیها روی شانهی راست شما نشسته است و از شما میخواهد که کارهای خوبی انجام دهید؛ این درحالی است که فرشتهی بدیها روی شانهی چپ شما نشسته است و سعی دارد که شما را به انجام کارهای بد وادار کند؟
عبارت آلمانی «innerer Schweinehund» معادل این مفهوم در زبان انگلیسی است. این عبارت مستقیما به «inner pig-dog» یا همان «خوک و سگ درون» ترجمه میشود. عبارت «innerer Schweinehund» صدایی در سر شماست که میگوید «نیازی نیست بری باشگاه» یا «میتونی آن یک تکه کیک رو بخوری» یا «امروز به حد کافی زبان آلمانی خوندی، بسه دیگه». پس «innerer Schweinehund» درون خود را ساکت کنید تا بتوانید کارهای خوب بیشتری انجام دهید.
10.Der Zug ist schon abgefahren.
این عبارت تا حد زیادی شبیه اصطلاح آمریکاییها یعنی «that ship has sailed» است. اگر اوضاع خراب باشد و برای بهتر کردن شرایط نتوانید هیچ کاری انجام دهید، باید از این عبارت استفاده کنید. این عبارت در حالت تحتاللفظی به شکل «the/that train has already left» ترجمه میشود و در زبان فارسی هم یک معادل مفهومی جالب دارد « آب ریخته شده به کوزه برنمیگردد»
11.Morgenstund hat Gold im Mund.
این عبارت در حالت تحتاللفظی به این شکل ترجمه میشود «morning hours have gold in mouth» یا (ساعات اول صبح در دهانشان طلا دارند). خیلی بیمعنی است، نه؟ اگر اصطلاح را بلد باشید، دیگر بیمعنی به نظر نمیرسد. این عبارت آلمانی، دقیقا معادل انگلیسی «the early bird gets the worm» یا (سحرخیز باش تا کامروا شوی) است. اگر شما زود بیدار شوید و کار خود را زودتر شروع کنید، نتیجهی بهتری هم دریافت خواهید کرد و بیشتر کار میکنید.
12.Hunde, die bellen, beißen nicht.
این اصطلاح در زبان انگلیسی هم یک معادل معنایی دارد: «his bark is worse than his bite» که البته یک معادل معنایی فارسی هم میتوان برای آن در نظر گرفت «فقط هارت و پورت داره». این اصطلاح به کسانی اشاره میکند که همیشه ادعای قلدری دارند (البته صرفا به این موضوع خلاصه نمیشود) ولی درحقیقت، اصلا ترسناک نیستند. اگر بخواهیم عبارت آلمانی را به شکل تحتاللفظی ترجمه کنیم، به شکل «dogs that bark don’t bite» ترجمه میشود. یعنی سگی که پارس میکند گاز نمیگیرد. به نظرم شما میتوانید از این عبارت برای توصیف خود «زبان آلمانی» هم استفاده کنید. چون هارت و پورت دارد ولی آنقدری که به نظر میرسد، سخت نیست. به یاد داشته باشید که این با وجود تمام قوانین سخت گرامری، پیچیده به نظر میرسد. اما بعد از اینکه کمی به خود سختی دادید و برای استفاده از این عبارات تمرین کردید، دیگر آنقدر سخت و آزاردهنده به نظر نمیرسند.
بیشتر بخوانید: 10 عبارت عامیانه آلمانی که با استفاده از آن ها می توانید آلمانی را طبیعی تر صحبت کنید
بیشتر بخوانید:واژگان رایج زبان آلمانی همراه با معانی شگفت انگیز آنها
نظر خود را با ما در میان بزارید